آزادي بيان
ارزش آزادي بيان و راهاورد ان را تنها در سرزمين هاي و جوامعي مي توان يافت که به درجه اي از رشد افتصادي و فرهنگي رسيده اند زيرا رشد و ترقي يک مملکت در عرصه هاي مختلف تناسبي مستقيم با امنيت پايدار پيکره جامعه و ودر صد مشارکت مردم وضريب شارکت مخلفين ومعترضين به ساختار حکومت دارد.براي بررسي اين موضوع و آشکار شدن تفاوت يک جامعه ي بسته با پويا و تاثيرات آن ( جداي از تاثير زير ساختارها )مي توان به نحوه بهره وري دو حکمت متفاوت ازيک فرصت اقتصادي يکسان پرداخت.بعد از جنگ دوم جهاني دولت امريا (ترومن) براي مبارزه با رکود اقتصادي ورشد کمونيست امتيازاتي را به عنوان اصل چهارم در اختيار دول مختلف از جمله ايران وآلمان قرار دارد که دو نتيجه متناقض حاصل شد . در يکي بنيان هاي اقتصادي را احيا کرد و در ديگري عمده ي منابع بجاي پايه ريزي صنايع مادر در ميانه راه و تحت نظارت وزرا و متخصصين خودي !!به جيب زده شد.آنچه باعث اين امر گرديد آزادي نسبي نظارت منتقدين و رسانه هاي همگاني آلمان بر روند ماجرا در آن زمان بود يعني دقيقا آنچه نبود آن جمهوري اسلامي تحت تاثير قرار داده ودر فقدان خرد سياسي و زير تاثير گروهاي ذينفع منافع ملي را به بازي گرفته است . .