Wednesday, February 28, 2007

Tuesday, February 27, 2007

نامه والدین باطبی به عفو بین ملل :تحصن خواهیم کرد





نامه باقر باطبی، (پدر احمد باطبی) به نقل از عفو بین الملل

میخواهم با شما سخن بگوئیم. ما از شما مردم در هر کجا که هستید برای نجات پسر عزیزمان احمد استمداد می طلبیم. خواهش میکنیم برای نجات پسرمان احمد باطبی ما را یاری کنید! این انتظار یک پدر و مادر از شما است. احمد مٽل فرزند شماست. برای نجات فرزندتان کاری کنید

اسم احمد باطبی پسر عزیز و جگر گوشه ما دیگر نه تنها برای شما بلکه برای مردم سراسر دنیا آشنا است. عکس پسرم توسط تمام خبرگزارهای دنیا مخابره شده است و همه با تصویر احمد باطبی که پیراهن خونین یک دانشجو را بلند کرده است، اشنا هستند

پسر من هیچ جرمی مرتکب نشده است. جرم او از قرار این است که پیراهن خونین یکی از هم دانشگاهی هایش را در جریان اعتراضات ۱۸ تیر ۷۸ بلند کرده است. برای این اقدام فرزند ما دستگیر شد و برایش حکم اعدام صادر شد

با دستگیری و صدور حکم اعدام برای فرزندمان معنا و روال زندگی ما عوض شد. من و مادر احمد دیگر شب روز نداشتیم. فقط یک هدف داشتیم. نجات فرزندمان از اعدام. پس از تلاشهای بسیار، پس از دوندگیهای زیاد، پس از اعتراضات گسترده شما در گوشه و کنار دنیا، پس از ارسال نامه های متعدد به سازمانهای حقوق بشری و ملاقات با مسئولین دولتی، پرونده احمد مجددا بازبینی شد و حکم احمد به ۱۵ سال زندان تغییر کرد

ما شاد بودیم که پسرمان از اعدام نجات یافته است. جشن گرفتیم. اما ما مٽل بسیاری از شما پدر و مادریم و نمیخواهیم که خراشی به زندگی فرزندمان وارد شود. میخواستیم که آزاد شود. و از اینکه باید شاهد این باشیم که احمد بهترین دوران زندگی اش را در گوشه زندان سپری کند دچار غم و اندوه بزرگ دیگری شدیم

روزها و سالها سپری می شد و ما در تلاش برای آزادی فرزندمان هر تلاشی کردیم. از همگان تقاضای کمک برای آزادی او کردیم. به سراغ هر نهاد و هر مقام دولتی رفتیم. و هر روز شاهد بودیم که چگونه فرزند ما پژمرده تر می شود و روز به روز وضعیت جسمی اش در زندان بعلت نبود ابتدائی ترین امکانات زیستی ضعیف تر می شود

۷ سال بازداشت در زندان دیگر چنان وضعیت جسمی احمد را به تحلیل برده بود که برای مداوا مجبور شدند او را از زندان مرخص کنند. احمد تحت نظر پزشک بود و مداوای او ادامه داشت تا اینکه در ۷ مرداد ماه سال ۸۴ مجددا در منزل دستگیر شد و به زندان اوین بازگردانده شد.

این بار دیگر مادرش حتی قدرت رفتن و مراجعه کردن به مسئولین و ملاقات او در زندان را نداشت. بعلاوه فشار مقامات امنیتی علیه ما نیز افزایش پیدا کرد. مصاحبه ها و نامه نگاریهای ما با رسانه ها با تهدید نیروهای امنیتی روبرو شود. اما مگر میشود در مقابل این تهدیدات دست از تلاش برای آزادی فرزندتان بردارید؟

من مثل بسیاری از شما یک پدرم. مثل همه پدران آرزوی خوشبختی فرزندم را دارم. آرزو دارم که درمراسم فارغ التحصیلی اش، درمراسم ازدواج و عروسی اش، و در آرزوی تولد فرزندش شرکت کنم. اما در عوض ۸ سال است که چشم به عکسهای احمد دوخته ایم و اشک می ریزیم، تازه باید شاهد این باید باشیم که همسرش سمیه نیز در تاریخ ۲ اسفند ربوده و زندانی شود. از زمین و آسمان برای ما مصیبت میبارد
اکنون احمد در اعتراض به دستگیری همسرش دست به اعتصاب غذای خشک بزند. دیگر تحمل این وضعیت را نداریم. کمکمان کنید. کمک کنید تا فرزند دلبند مان را آزاد کنند! کاری از از دست ما جز درخواست و تقاضای کمک مجدد از شما مردم ساخته نیست. خطر مرگ زندگی احمد را تهدید میکند. سمیه در زندان است. کمک کنید

تنها یک راه در مقابل ماست. من و مادر احمد اعلام میکنیم که اگر تا روز ۱۰ اسفند فرزندمان و همسرش را تا ۱۰ اسفند برای ادامه معالجاتش آزاد نکنند ما در پارک دانشجو با عکس فرزندانمان تا آزادی شان تحصن خواهیم کرد

ما از تمامی رسانه های خبری دنیا میخواهیم که برای آزادی فرزندانمان این اعتراض ما را منعکس کنند. صدای استمداد ما را به گوش همه برسانند. ما از تمام خانواده های زندانیان سیاسی میخواهیم که برای آزادی و نجات عزیزانشان به ما بپیوندند

باقر باطبی
کرج – ایران
۴ اسفند ۱۳۸۵

ادامه رایزنیها در باره ایران در پنچشنبه


گفتگوها درباره ايران پنجشنبه ادامه می يابد
بی بی سی گذارش داد با اصرار ایران به ادامه دادن به فعالیت های هسته ایش ،آمریکا اعلام داشته رایزنی های بیشتر درباره تحریم های وسیعتر روز پنچشنبه به ریاست بریتانیا در لندن ادامه خواهد داشت تا کنون دول چین و روسیه مخالفتهای به شدت دور قبل ازخود بروز نداده اندوقطعااعمل اقدامات تنبیهی این دوراز برخود شورای امنیت بارژیم تهران وجه بارزتری خواهد داشت

توافق بر سر تهیه یک پیش نویس درباره ایران

بنابر گزارش بی بی سی
دیپلمات های ارشد کشورهای "1+5" درگیر در پرونده اتمی ایران در لندن برای تهیه پیش نویس قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل درباره ایران به توافق رسیدند ودر حالی لاریجانی
سخن از به رسمیت شناخته شدن جایگاه رژیم را مطرح میکند دول ذی نفع در پرونده هسته ای به تدریج به این نتیجه می رسند که راحل دیپلماسی را نیز باید در وجه شدید به اجرا بگذارند وامید به یافتن عقل سلیمی در حکومت فقاهتی را بیش از این مد توجه قرار ندهند و در این میان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد که قرار بود پول نفت را به سفره مردم نکبت زدهء ایران بیاورد با این روند قطعا زمانی به پایان خواهد رسید که خون ملت ایران را نیز به هدر داده است و مافیای سپاه و بازار که چنگ در مال مردم دارند برای صیانت از گنچ باد آورده و خون آلودی که در سه ده بعد از 57 گرداوری گرده است اراده خود را جزم کرده که به گفته متکی تا انتهای خط برود و چه دریغ از خون ملت تکیده و نحیف ایران که بحساب نمی آید

Monday, February 26, 2007

Sunday, February 25, 2007

سه نفر ازسازمان دانش آموختگان بازداشت شدند

خبر دستگیری سه فعال سیاسی در استان گیلان تائید شد
سه نفر از اعضاي شوراي مركزي سازمان دانش آموختگان ايران (ادوار تحكيم وحدت) شاخه گيلان از سوي اداره كل اطلاعات استان گيلان بازداشت شدند

عبدالله مومني، سخنگوي سازمان دانش آموختگان ايران با اعلام اين خبر گفت: ماموران اداره اطلاعات غروب روز پنج شنبه با مراجعه به دفتر ادوار تحكيم شاخه گيلان و ارايه كارت رسمي اقدام به بازداشت آرش بهمني, سيد كوهزاد اسماعيلي و بابك مهدي‌‏زاده دبيران كميته‌‏هاي اطلاع‌‏رساني حقوق بشر و مالي اين تشكيلات كردند

احمدی نژاد: "فرار نخبگان از کشور مهم نیست"

روزنامه حکومتی اعتماد: محمود احمدي نژاد در جمع تعدادي از اعضاي سازمان نظام مهندسي با بيان اينکه تمدن ايران عالمگير است، گفت؛ اگر در کشور ما مهندس و متخصص بيشتر از نياز کشور است به نظر من اشکال ندارد که اينها به خارج از کشور بروند. من برداشت منفي از اين امر نمي کنم. برخي رفتن مهندسان را مذموم مي دانند در حالي که در دنيا نيروي انساني جابه جا مي شود و اين کار در صورتي که به کار ما لطمه نزند، به نظر من حسن است، چرا که اينها هر جا مي روند با خود فرهنگ ايران را مي برند

Friday, February 23, 2007

رایزنی درباره تشدید تحریم ایران


اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد ایران دیدار خواهند کرد
نمایندگان پنج کشور عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان روز دوشنبه در لندن گردهم می آیند تا درباره تشدید تحریم ایران در چارچوب قطعنامه ای جدید به رایزنی بپردازند

Tuesday, February 20, 2007

او بس نکند پس من چه کنم


رژیم هزینه هنگفتی ازبوجه این ملت فقیر را صرف امور امنیتی خود می کند ودر این میان ملت بیچاره و نگون بخت ایران هر روز بیش تر به منجلاب فقر و ناهنجارهای اجتماعی حاصل ازآن فرو میرود و قافله سالاران سیاست فقاهتی در فکر تکثیر موشکند و اگرپشیزی باقی بماند صرف پرداخت حقوق عقب افتاده کارگران "بخوانیدمزدوران و جنایتکاران حماسی" می شود وسلسله داران دیانتی ایران ایران اهمیتی نمیدهند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.نباید فراموش کرد که این سیل تسلیحات دلیل وحشت حکومت از بقاست و مدیرت ایران ستیزانه آن که خود محملی است برای برآوردن آرزوی رژیم که همان حاشیه امنیت است.
این ایران فقاهتی است. ایرانی که خود به خاک سیاه نشسته و ذخایر مالی ان ترکیه امارات و بزودی ناکجا آبادهای دیگر را آباد می کند . ایرانی که انرژی آن صرف ویران کردن دمکراسی نورس عراق می شود و سپاهیان مذهبیش به بوی خون به هر سوی کشییده می شوند و در لبنان و فلسطین و غیر چنان کردند که روی چنگیزیان سفید شده است . ایرانی که در آن ذخایر نفت به حراج گذاشته می شود و برپول نیم ستانده شده آن از سوریه مالیات خون فرزندان دانشجوی در بند و معترض را می نهند وبا آن فن آوری هسته ای منسوخ چرنوبیل را هزار بار باز خرید می کنند. ایرانی که دین سالاران و قدرت مداران آن دشمن ایرانی و خرش شمالی حریس است.ایرانی که ره به ترکستان میبرد . ایرانی که بر خوان وعده داده شده احمدی نزادش همه کس جز ایرانیان نشسته اند

نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم

گزارشهای شنيداری و ديداری

Monday, February 19, 2007

'هزينه های نظامی باعث گسترش فقر در ايران شده'





شیرین عبادی می گوید گسترش فقر در کشوری غنی مانند ايران از جمله به خاطر فساد ادرای است
شيرين عبادی، برنده جايزه نوبل صلح، می گويد از جمله دلايل گسترش فقر در کشورها، همچنين در ايران، هزينه های بالای نظامی و فساد اداری است

نگرانی عفو بین الملل از احتمال شکنجه یک روزنامه نگار کرد


عفو بین الملل از احتمال شکنجه یک روزنامه نگار کرد

عفو بين الملل که بزرگ ترين سازمان مستقل دفاع از حقوق بشر در جهان محسوب می شود، با انتشار بيانيه ای از بازداشت يک ماهه عدنان حسن پور، روزنامه نگار کرد ايرانی ابراز نگرانی کرده است

عفو بين الملل از مدافعان حقوق بشر خواسته است تا اعتراض خود به بازداشت آقای حسن پور را به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، محمود احمدی نژاد، ریيس جمهوری، غلامحسين محسنی اژه ای وزير اطلاعات، آيت الله محمود هاشمی شاهرودی، ریيس قوه قضاييه و اسماعيل نجار، استاندار کردستان ارسال کنند

عدنان حسن پور، روزنامه نگار و مدافع حقوق اقليت کرد به نوشته عفو بين الملل روز پنجم بهمن ماه در شهر مريوان در استان کردستان دستگير شد و احتمال آن می رود که هم اکنون در سنندج در زندان انفرادی و در معرض «شکنجه و سوء رفتار» قرار داشته باشد.

به گفته اين بيانيه، روز پنجم بهمن در تماس هايی که توسط وزارت اطلاعات با تلفن همراه آقای حسن پور گرفته شد، از او خواسته شد تا به مکان مشخصی برود.

پس از عمل به دستورات، عدنان حسن پور دستگير و به محل اقامتش بازگردانده شد؛ سپس کامپيوتر، يادداشت ها و ديگر وسايل شخصی اش ضبط و همراه با خودش به بازداشتگاهی در سنندج انتقال داده شد
به نوشته عفو بين الملل، اين روزنامه نگار کرد از حق ملاقات با خانواده و وکيل محروم شده و مسئولان زندان به مادرش گفته اند که او چند هفته ديگر همچنان در بازداشتگاه باقی خواهد ماند

مورد اتهامی عدنان حسن پور روشن نيست

وی يکی از روزنامه نگاران نشريه کردی، فارسی « آسو» است که اواسط تابستان گذشته توقيف شد

در پايان، عفو بين الملل تصريح می کند که اگر عدنان حسن پور به دليل فعاليت های فرهنگی و عقيدتی بازداشت شده می بايست بی درنگ آزاد شود؛ و در صورتی که دلايل ديگری مبنی بر دستگيری او وجود دارد که حاکی از ارتکاب به جرم جزايی باشد بايد سريعا به صورت عادلانه محاکمه شو

Sunday, February 18, 2007

احضار سه عضو کانون نویسندگان کرد به اداره اطلاعات

سه عضو کانون تازه تاسیس نویسندگان کرد به نامهای پیمان یاریان، لیلا مدنی و محمدعلی
توفیقی به مراکز امنیتی احضار شدنددر پي اعلام موجوديت كانون نويسندگان كرد، پيمان ياريان سخنگو و دبير موقت كانون و ليلا مدني عضو هيات موسس و مدير مسوول هفته نامه كرفتو به ستاد خبري اداره كل اطلاعات كردستان احضار شدند
بنا به گزارش ها پس از احضار جداگانه نامبردگان از ايشان خواسته شده است كه هرچه سريعتر نسبت به اعلام انحلال كانون اقدام نمايند و در غير اين صورت با برخورد شديد مواجه خواهند شد

گفته می شود در جریان بازجويي ها ضمن اشاره به سوابق سياسي برخي از اعضاي هيات موسس و اينكه به زودي با ايشان برخورد خواهد شد از انديشه تاسيس كانون به عنوان يك انديشه هدايت شده نام برده شده است
بنا به گزارش ها تهديدهاي تلفني از سوي وزارت اطلاعات با تهديد جدي محمد علي توفيقي ديگر عضو هيات موسس وارد مرحله تازه خود شده است

شايان ذكر است کانون نويسندگان كرد بيش از 300دعوت نامه براي نويسندگان كرد جهت شركت در جلسه مجمع عمومي مورخه10 اسفند ماه 1385ارسال نموده است




احضار دو فعال سیاسی به دادگاه انقلاب در مهاباد

دو فعال سیاسی به نامهای مریم قاضی و مصطفی قاضی به اتهام ایجاد آشوب و تبلیغ بر ضد نظام جمهوری اسلامی به دادگاه فراخوانده شدند
نامبردگان پیش تر در دادگاه انقلاب به اتهام تبلیغ علیه نظام به ترتیب به 5 سال و 2 سال حبس تعلیقی محکوم شده بودند

احمد باطبی و وضعیت بسیار نامناسب





احمد باطبی دانشجوی زندانی، که جمعه شب دچارتشنج شده بود، دقایقی پیش به دلیل حمله مجدد به بهداری زندان اوین انتقال یافت

به گزارش منابع آگاه از زندان اوین، احمد باطبی لحظاتی پیش در وضعیت بسیار نامناسب توسط آمبولانس به بهداری منتقل شد. گفته میشود وی درحین انتقال نیمه هوشیار بوده است

Friday, February 16, 2007

طعم گیلاس، طعم جمهوری اسلامی





از وبلاگ سرزمین رویايی






طعم گیلاس، طعم جمهوری اسلامی


داستانش آنقدر تلخ هست که شاید کلمه‌ها نتوانند آنطور که باید سرجایشان آرام بگیرند. اما اگر هر دختری را که با دوست پسرش می‌گرفتند و صورتش را با تیغ در بازداشتگاه در حالیکه آمپول خواب آور بهش تزریق کرده‌اند خط‌خطی می‌کردن( توجه کنید صورت یک انسان را ) آنوقت شاید به فکر خود‌کشی می‌افتاد. راستی نه، اصلن تعجب نکنید اینجا ایران است

اگر شما را با دوست جنس مخالفتان بگیرند و آنقدر به صورتتان سیلی بزنند و دو روز تمام در اتاقی سرد بدون هیچ رو‌اندازی و وسیله‌ی بهداشتی زندانی کنند شاید به فکر خود‌کشی می‌افتادید. اگر شما را با آن دوستتان به دادگاه ببرند و آنجا دوست عزیزتان همه چیز را حاشا کند و خودش را به کوچه‌ی علی‌چپ بزند اگر دوستی که صورتتان را به خاطر با او بودن اینطور با تیغ خط انداخته‌اند از ترس کفالت شما در دادگاه خودش از شما شاکی باشد شاید به فکر خودکشی می‌افتادید. اگر شما را با دوستتان بگیرند و بخواهند به زور در دادگاه عقدتان کنند شاید به فکر خودکشی می‌افتادید

متاسفانه این داستان تلخ واقعی است. باورش کنید. هذیان نمی‌گویم، اینجا ایران است. او همان کسی است که در نوشته‌ی طعم گیلاس از من قرصی برای خودکشی خواسته بود. کاش بغضم را می‌توانستم با کلمه بنوسیم. افسوس از آنچه بر ما می‌رود. افسوس بر نام انسان

Monday, February 12, 2007

احضار 4 دانشجوی دانشگاه تربیت معلم سبزوار به دادگاه


دوشنبه، 23 بهمن 1385



دانشجویان دانشگاه تربیت معلم سبزوار در پی اعتراضات دانشجویی به قتل توحید غفارزاده در سبزوار به دادسرای عمومی و انقلاب این شهر احضار شدند

به گزارش خبرنگار ادوارنیوز احمد نورحسینی، حسن سهیلی فرد، سعید قربانیان و کاظم حسین زاده "جهت اخذ پاره ای از توضیحات" به شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سبزوار احضار شده اند. این احضاریه به حراست دانشگاه تربیت معلم سبزوار ارسال شده است.

همچنین احمد نورحسینی و مصطفی صداقت جو فعالان دانشجویی این دانشگاه به اتهام "توهین به نهاد مقدس بسیج" و "تشویش اذهان عمومی" هفته گذشته به کمیته انضباطی این دانشگاه احضار گردیده اند. گفتنی است احمد نورحسینی برای سومین بار به کمیته انضباطی احضار شده است

اطلاعيه های مطبوعاتی گزارشگران بدون مرز








روزنامه سياست روز توقيف شد

گزارشگران بدون مرز تاسف خود را از توقيف روزنامه سياست روز اعلام مي کند. در تاريخ ١٢ بهمن هيات نظارت بر مطبوعات اين روزنامه را به دليل انتشار مقاله ای توهين آميز" به اقليت سني کشور "، موقتا توقيف کرد.

توقيف اين روزنامه قابل توجيه نيست. در ايران استفاده از سانسوربه مثابه روشي برای هدايت مطبوعات بکار گرفته مي شود. هر بار که دادگاه و يا نهادی دولتي امر بر تعطيلي روزنامه و يا محکوميت روزنامه نگاری مي دهد، اين کل جامعه است که آسيب مي بيند. ما توقيف سياست روز را محکوم و خواهان لغو حکم توقيف اين روزنامه هستيم .

هيات نظارت بر مطبوعات ١٤ بهمن ماه با صدور اطلاعيه‌اي روزنامه محافظه کار "سياست روز" را توقيف كرد. اين روزنامه به دليل انتشار مطلبي که " مقاله ای توهين آميز به اقليت سني" به شکل موقت تعطيل کرد. مقاله مورد بحث در شماره ١٢ بهمن ماه اين روزنامه انتشار يافته بود و در پي يک اشتباه حروفچني به نظر مي رسيد که در آن به خليفه دوم مسلمين "توهين " شده است. روزنامه با تصحيح اين اشنباه در شماره بعد از خوانندگان خود عذرخواهي کرده بود.

از سوی ديگر شيرکو جهاني در تاريخ ١٤ مرداد ماه با سپردن وثيقه ۵ ميليون توماني از زندان آزاد شد. شيرکو جهاني دوشنبه ۶ آذر ماه توسط دادسرای مهاباد برای چندمين بار احضار و پس از بازجويي بازداشت و به زندان مرکزی مهاباد انتقال يافت. اين روزنامه نگار به اتهام مصاحبه با رسانه های خارجي بازداشت شد بود. بنا بر اطلاعاتي که به دست ما رسيده است اين روزنامه نگار در طي مدت بازداشت مورد بدرفتاری قرار گرفته است.

شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران, ژيلا بني‌‏يعقوب، روزنامه‌‏نگار را از اتهام شركت در تجمع غيرقانوني تبرئه كرد. دوشنبه ٢٢ خرداد ماه ژيلا بني يعقوب از جمله روزنامه نگاراني بود که به هنگام تحت پوشش خبری قرار دادن تظاهرات زنان در تهران، مورد ضرب و شتم نيرو های انتظامي و امنيتي قرار گرفت و بازداشت شد

اتحادیه اروپا تحریم علیه ایران را اجرا می کند




وزرای خارجه اتحاديه اروپا، روز دوشنبه، يازدهم فوريه در ديدار خود در بروکسل،اتحادیه اروپا تحریم علیه ایران را اجرا می کندبرای عدم تعليق غنی سازی به تصويب رساندند

دین و دولت سالاران فقاهتی















حیرت سناتورجوزف ليبرمن، دمکرات از تناقض گفتارمکارانی چون لاریجانی و قاتلانی همانند احمدی نژاد بر ای ایرانیان خود مایه حیرت است زیرا این سوال را مطرح می سازد که چه دیر سیاست مداران جهان به دوروی دین مداران و دین و دولت سالران فقاهتی و اختلاف بین کردار و گفتار و رفتار آنان پی برده اند؟! یا اگر پیش از این واقف بودند چه با تاخیر شجاعت این را یافته اند که آن چه را که می اندیشید به زبان بیاورند.
این حیرت ایرانیان باید با تاسف عمیقی هراه باشد زیرا در خلال این فرصت سه دهه ای اندیشیدان که امثال کارتر وکلینتون برهه های ازآن به تمامی به هدر دادند بر ملت نگون بخت ایران چه ها گه گذشت از درد و بازداشت و شکنجه وحذف این واژه خونین و کابردی سعید امامی و گرفته تا به هر رفتن ارکان اقصادی و اجتماعیش و کسی ازگفتار متناقض سران حکومت پرده بر نداشت.
حیرت ملت ایران باید درد ناک باشد چونکه هنوز بوی زخم ناسور قتل بختیارو کشتار میکونوس و فاجعه آرژانتین به مشامش می رسد که دیرگاهیست مسببان بسیاری از آنها بنا بر مصالح اقتصادی تا حد انکار نادیده انگاشته شده اند.
راستی چرا هیچ کس به تناقص چهره خندان رفسنجانی وخاتمی با گفتارشان پی نبرد.چرا هیچ کس توجیح دلایل مرگ دکتر سامی وفروهرها وپوینده و مختاری را به تمسخر نگرفت ؟! چه شد راز مضحک و خونین ناپدید شدن هزاران پیروز دودوانی را کسی ملا نکرد؟!نباید افسوس خود که زبان انتقاد بسیاری آن هنگام باز می شود که دیر است.
فراسوی سکوت نا به هنگام کلینتون های دهه گذشنه را هنوز غباری سرخ گرفته است که تنها هنگامی که پرده بر افتاد خواهیم فهمید که بر ما چه رفت ولی باز باید امیدوار بود که این گونه صراحت ها راه را بر حیله و مکر فقیهان و دیت سالاران ببندد

'انگار لاريجانی و احمدی نژاد از يک کشور نيستند'


جوزف ليبرمن، سناتور دموکرات آمريکايی، سخنرانی علی لاريجانی، دبير شورای امنيت ملی ايران
در کنفرانس امنيتی مونيخ، را دور از واقعيات موجود خوانده و گفته است: او کشوری متفاوت از پرزيدنت احمدی نژاد را نمايندگی می کرد

Tuesday, February 06, 2007

!!!اتهام :انتشار مطالب در زمينه‌‏هاي غيرمصوب روزنامه




فرزانه خرقاني، مديرمسوول روزنامه توقيف‌‏شده «روزگار» به شعبه پنجم دادسراي كاركنان دولت احضار شد
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، به دنبال شكايت هيأت نظارت بر مطبوعات از مديرمسوول روزنامه «روزگار»، پرونده‌‏اي براي خرقاني در شعبه پنجم دادسراي كاركنان دولت تشكيل شد كه در اين زمينه وي بايد روز اول اسفند ماه سال جاري در شعبه مزبور حاضر و ضمن تفهيم اتهام، به سوالات بازپرس پرونده پاسخ دهد
روزنامه «روزگار» پس از انتشار شش شماره از دور جديد فعاليت خود، در تاريخ پنجم آبان ماه سال جاري به علت عدم رعايت بند «ب» ماده «33» قانون مطبوعات و انتشار مطالب در زمينه‌‏هاي غيرمصوب روزنامه، از سوي هيأت نظارت بر مطبوعات توقيف شد
جلسه بازپرسي رسيدگي به اين پرونده كه قرار بود 24 دي ماه سال جاري تشكيل شود، تجديد وقت شده بود

در دفاع از آزادی مطبوعات




اصل ۱٩ اعلاميه جهانی حقوق بشر

هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد




ژوئن۱٩٨٥، در برنامه ای راديويی که درباره ی فجايع بزرگ بود، شنونده ای در انتقاد به رسانه های جمعی مطرح کرد:?به هنگام جنگ، زلزله و يا سيل در کشورهای جهان سوم، انبوهی از خبرنگاران به آنجا هجوم می برند. اما شش ماه بعد از آن هيچ کس از آن ماجرا ديگر حرفی نمی زند، هيچ گاه پس از نمايش آن تصوير های تکان دهنده، پی گيری به عمل نمی آيد و بی تفاوتی جانشين نمايش می شود.? در آن زمان روبرت منئارد ، دبير اول گزارشگران بدون مرز، خبرنگار راديو فرانسه در جنوب اين کشور بود، همين گفته انگيزه ای برای تشکيل گزارشگران بدون مرز توسط وی شد. گزارشگران بدون مرز در آغاز مي خواست تا با تهيه ی گزارش درباره ی مصائب و فجايعی که توسط رسانه ها به فراموشی سپرده می شدند، نقطه پايانی بر اين گونه انتقادها باشد. به مدت چهار سال از ۱٩٨٥ تا ۱٩٨٩ گزارشگران بدون مرز، به تامين هزينه و تهيه گزارش درباره ی جنگ و ديگر مصائب از کشورهای فراموش شده توسط مطبوعات، پرداخت

در طی اين سال ها و در پي اين تلاش هاست که معضل بزرگ خبرنگاران يعنی انجام وظيفه ی خود به شکلی آزادنه، بيش از پيش آشکار مي شود. انتشار ساليانه ی اسامی خبرنگاران کشته شده، ليست حيرت آور خبرنگاران به قتل رسيده به ويژه در آمريکای لاتين و شبنامه نويسان زندانی در اروپای شرقی و .... و مبارزه ای که روزنامه نگاران برای آزادی مطبوعات در کشورهای خود به پيش می برند. به بيداری وجدان ها و جلب توجه به اين مبارزه کمک کرد. در ۱٩٨٩ با درس گيری از تجارب چهار ساله، تهيه گزارش متوقف و هدف اصلی گزارشگران بدون مرز به خواست آزادی خبرنگاران زندانی و روشنگری در باره ی تعرض به آزادی مطبوعات تغيير يافت. در فوريه همان سال اولين شماره ی ?نامه ی گزارشگران بدون مرز? ماهنامه ای برای اعضا و روزنامه نگاران انتشار يافت. در اکتبر ۱٩٨٩ گسترش و تحول تشکل، نياز به تعريف فرجام های اصلی حرکت را ايجاب می کرد، اولين سمينار گزارشگران بدون مرز با اين هدف و تحت رياست سمبليک روزنامه نگار چينی ?ليوبينی يان? که چندی پيش از رخدادهای ?بهار پکن? به امريکا پناهنده شده بود، در پاريس برگزار گرديد

کارزار به ?فرزند خواندگي? قبول کردن يک روزنامه نگار زندانی توسط رسانه های جمعی در همين سال آغاز شد. اين کارزار بر آن است که يک رسانه مسئوليت کامل دفاع از يک روزنامه نگار که به خاطر ابراز عقايدش زندانی شده است را تا آزادی او بر عهده گيرد. تا امروز چندين راديو، تلويزيون، روزنامه... با اين عمل بسياری از روزنامه نگاران زندانی را به ?فرزند خواندگي? قبول و اين حرکت توانسته است بسياری را از خطر مرگ وزندان رهايی بخشد. اولين گزارش ساليانه ی گزارشگران بدون مرز نيز در سال ۱٩٨٩ انتشار يافت. اين گزارش به نقض آزادی مطبوعات و وضعيت روزنامه نگاران در سراسر جهان اختصاص واز آن تاريخ هر ساله منتشر می گردد. امروز اين گزارش به زبان های فرانسوی، انگليسی، آلماني، اسپانيايی و فارسی موجود است. اين گزارش توسط دبير خانه ی بين المللی گزارشگران ، تهيه می شود

دبيرخانه بين المللی گزارشگران بدون مرز در پاريس قرار دارد و ده ها نفر به عنوان محقق به شکل حرفه ای در بخش های :تحقيق، به روز کردن اخبار و اطلاعيه ها بر روی تارنما،اداری و مالی، ارتباطات به کار مشغول و فعاليت های سازمان ها را به طور منظم در مناطق مختلف در جهان هدايت می کنند

در طی سال ها فعاليت، گزارشگران بدون مرز، شبکه ی گسترده ای متشکل از صد ها نفر نماينده و همکار در سراسر جهان به وجود آورده است. با تلاش اين شبکه است که مجموعه ای از اطلاعات و اخبار درباره ی آزادی مطبوعات و وضعيت روزنامه نگاران در اختيار سازمان قرار می گيرد. و هر گاه روزنامه يا روزنامه نگاری در هر کجای جهان، مورد تهديد قرار گيرند، سازمان سريعا دخالت نموده و به افشای آن بپردازد

با تقسيم بندی جغرافيايی، افريقا، امريکا، آسيای، اروپا و مغرب و خاورميانه، به طور روزمره، کار محققان، جمع آوری و تحليل خبرهای آژانس های خبرگزاری، مطبوعات جهان و بی شمار انتشارات اختصاصی، در باره ی، تعرضات به آزادی مطبوعات است. پس از اطمينان از درستی اين اخبار توسط نمايندگان محلی و يا سازمان های مدافع حقوق بشر و آزادی مطبوعات در محل، که خود بخش اعظم کار است، محققين نوع واکنش لازم را نسبت به اين امر تعيين می کنند. اين واکنش به خواه به صورت اطلاعيه مطبوعاتي و خواه به شکل نامه به مسئولان انتشار می يابد

در بعضی موارد، جمع آوری اخبار به تنهايی در دبيرخانه بين المللی ميسر نمی شود در اين گونه موارد، گزارشگران بدون مرز، هيئت های نمايندگی به مناطق مورد نظر اعزام می کند. در اين ماموريت ها، نمايندگان سازمان با مقامات دولتی و کشوری، ديپلمات های خارجی در محل، مطبوعات خصوصی و دولتی و انجمن های روزنامه نگاران يا مدافع حقوق بشر به ملاقات و گفتگو می پردازند و با وکلا و خانواده های قربانيان نيز ديدار می کنند. در اين ديدارها همواره يکي از خواست های گزارشگران از مقامات دولتی، ملاقات با روزنامه نگار زندانی است

اين ماموريت های در عين حال فرصت مناسبی است برای حساس نمودن مطبوعات محلی به اقدامات گزارشگران بدون مرز و يافتن همکاران تازه. با اين حال به دليل مخالفت برخی از دولت ها و عدم صدور ويزا، گزارشگران بدون مرز، همواره امکان حضور در برخی از کشورها را ندارند

تلاش برای آزادی روزنامه نگاران زندانی يک مبارزه صنفی نيست. دفاع از آزادی اطلاع رساني و در عين حال دفاع از حق دانستن است. يادآور اين امر است که بدون آزادی مطبوعات، آزادی و بدون مطبوعات مستقل و کثرت گرا دمکراسی وجود ندارد، اين مبارزه بايد امر همگان باشد.

هر سال گزارشگران بدون مرز، بيش از ٥٠٠ مورد نقض آزادی مطبوعات و بيان، اطلاعيه ها و نامه های اعتراضی را برای مقامات کشورهای و سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر (چون گزارشگران ويژه سازمان ملل در امور حقوق بشر و آزادی مطبوعات، پارلمان اروپا، يونسکو، کميسيون حقوق بشر و...)ارسال مي کند. اين نامه ها می توانند يک تقاضای ساده ی درخواست اطلاعات، و ارائه ی پيشنهاداتی برای بهبود وضعيت آزادی مطبوعات و يا درخواست رسمی از مقامات برای آزادی روزنامه نگار زندانی و يا اجازه انتشار مجدد به روزنامه ای سانسور يا توقيف شده باشند

گزارشگران بدون مرز در ده ها کشور جهان دارای شعب ملی و در بسياری از کشورها دارای دفتر نمايندگی است. از جمله در آلمان، انگليس، اسپانيا، امريکا و ايتاليا، گزارشگران بدون مرز در کشورهايی که دفتر رسمی ندارد از همکاری نمايندگان ويژه و همکاران محلی بهره مند می شود. سوم ماه می(۱٣ اردیبهشت) روز جهانی آزادی مطبوعات، از جمله ابتکارات گزارشگران بدون مرز است. که با توافق سازمان يونسکو به روزی جهاني بدل شده است و در سراسر جهان از ۱٩٩٠ هر ساله جشن گرفته می شود. ز گزارشگران بدون مرز هر سال دو آلبوم از عکس های يک عکاس مشهور را منتشر می کند که عوايد فروش آن برای کمک به روزنامه نگاران و روزنامه هايی که با مشکل روبرويند صرف می شود
گزارشگران بدون مرز در ۱٩٩٢ جايزه ?لورنزو ناتالی? را از سوی کميسيون اروپا برای تلاش در دفاع از حقوق بشر و دمکراسی در کشورهای در حال رشد و در ۱٩٩٧ جايزه روزنامه نگاری و دمکراسی را از سوی سازمان امنيت و همکاری اروپا دريافت نمود

گزارشگران بدون مرز در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد، يونسکو به عنوان ناظر، در کمِيسيون آفريقاُيی حقوق بشر حضور و با سازمان دولت های امريکا همکاری نزديک دارد. همياری حقوقی و بشر دوستانه با روزنامه نگاران و روزنامه های قربانی سرکوب از جمله فعاليت های گزارشگران بدون مرز است

در سال ٢٠٠٥ پارلمان اروپا جايزه ساخاروف را برای "تلاش در روشنگری و در دفاع از آزادی بيان و عقيده به گزارشگران بدون مرز اهدا کرد

در فرانسه، گزارشگران بدون مرز به عنوان انجمنی عام المنفع و مردمی شناخته شده است و هر ساله حساب های بانکی آن توسط حساب رسی مستقل انجمن ها مورد بررسی قرار می گيرد و کمک دهندگان می توانند از معافيت های مالياتی بهره مند جويند

Monday, February 05, 2007

تعقیب قضایی بی پایان و تهدیدهای مداوم


گزارش ساليانه ایران ٢٠٠٧



در طي سال ٢٠٠٦ ده ها روزنامه‌نگار برای انتشار مقالات انتقادی‌ شان بازداشت شدند. برخی از آنها در شرایط دشوار و بدون داشتن حق دسترسی به وکیل در بازداشت‌گاه های مخفی زندانی بودند. با آنکه تعداد زندانیان کاهش یافته است، اما بسیاری از روزنامه‌نگاران قربانی تعقیب قضایی بی پایان و تهدیدهای مداوم برای انجام وظیفه خود هستند

از تير ماه ۱۳۸۴ با به قدرت رسيدن رئيس جمهور احمدی نژاد و هيات دولت اش که اکثريت آن را فرماندهان سابق سپاه پاسداران و يا ماموران وزارت اطلاعات تشکيل داده اند، سرکوب همه جانبه‌ی رسانه‌ها و دست اندکاران حرفه‌ی اطلاع رسانی شدت یافته است. در سال ٢٠٠٦ بیش از ده نشریه تعطیل و ٣٨ روزنامه نگار بازداشت شده اند. در اردیبهشت ماه انتشار چند کاريکاتور که در يکی از آنها کودکی با يک سوسک به زبان آذری صحبت می کند، خشم مردم را برانگیخت و تظاهرات اعتراضی در شهرهای استان آذربایجان برگزار شد. دو روزنامه نگار در تهران و چهار روزنامه نگار دیگر در شمال کشور دستیگیر شدند تا جمهوری اسلامی سیاست های نادرست خود را توجیه کند و چون همیشه در برابر بحران های سیاسی و اجتماعی روزنامه ها و روزنامه نگاران مقصر قلمداد شوند

بسیاری از روزنامه‌نگاران دستگیر شده با نقض ابتدایی ترین حقوق‌شان در بازداشت‌گاه های مخفی نگاهداری شده‌اند. برای مثال شيرکو جهاني دوشنبه ۶ آذر ماه توسط دادسرای مهاباد برای چندمين بار احضار و پس از بازجويي به اتهام مصاحبه با رسانه های خارجي بازداشت و به زندان مرکزی مهاباد انتقال يافت. وی در تاريخ ١٥ آذر ماه و تا بُش از ١٥ روز از زندان مهاباد به مکان نامعلومي منتقل شد. همسر اين روزنامه نگار زنداني اعلام کرده است که همسرش در اعتراض به دستگيری خودسرانه ی خود، نپذيرفته است که وثيقه ۵ ميليون توماني را پرداخت کند و از همان روز دستگيری به اعتصاب غذا دست زده است. تا روز اول ژانویه (١١ دی ماه) شيرکو جهاني همچنان در زندان مهاباد بسر می برد. شيرکو جهاني علاوه بر همکاری با سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، با خبرگزاری فرات نيز همکاری و مصاحبه کرده است.

در سال گذشته تعداد بسیاری از رسانه ها هدف حمله و تهاجم قرار گرفتند. در بهمن ماه سال گذشته نهادهاي حکومتي و حوزه های علميه با سازمان دادن "تظاهرات مردمي" دفتر هفته نامه ی تمدن هرمزگان را تخريب و به آتش کشیدند، ٧ روزنامه نگار و همکار مطبوعاتی این نشریه نیز دستگیر شدند. دو تن از آنها محسن درستکاری و الهام افروتن سردبير و روزنامه نگار هفته نامه تمدن هرمزگان ماه ها درزندان بسر بردند ( در تاريخ چهارشنبه ١٧ و يکشنبه ٢١ خرداد تا صدور احکام دادگاه شان با سپردن ٣٠ ميليون تومان وثيغه از زندان اوين آزاد شدند.) اتهام آنها بازانتشار مطلبي در نشريه بود که توسط مقامات مسئول جمهوری اسلامي " توهين به آيت اله خميني و مقدسات" اعلام شد. دوشنبه ٢٤ مهر، در پي انتشار مطلبي در ستون طنز هفته‌‏نامه سفير دشتستان که "توهين به مقام رهبری " قلمداد شد. اين نشريه توقيف، پورمند، مديرمسوول، حسين رويين، سردبير و نيزحروفچين مطلب مورد نظر دستگير شدند. روزنامه نگاران دستگير شده پس از بازجويی با سپردن وثيقه تا برگزاری دادگاه‌‏ آزاد شدند.جمعه ٢١ مهرماه به تحريک امام جمعه ی بوشهر تعدادی از روحانيون و نمازگزاران در برابر دفتر روزنامه به تظاهرات پرداختند و خسارتي بر آن وارد آوردند.

برای بسیاری از رسانه ها خودسانسوری بهترین روش برای بقاست. خطوط قرمز از مرز گفتن و نوشتن در باره ی روحانیون و تابو های اجتماعی تا حقوق زنان و خواست های ملی و قومی و مذهبی گستره ایست که نباید از آن گذشت. همین سانسور و خودسانسوری ست که توضیح‌گر "کاهش" تعداد روزنامه‌نگاران زندانی ست. روزنامه نگاران از سوی دستگاه قضايي تحت تعقيب قرار مي گيرند و برای "آزادی" تا هنگام محاکمه بدون تعيين زمان مجبور به پرداخت وثيقه های سنگين مي شوند، روزنامه نگاران به اصطلاح "آزاد" شده از هر سو تحت فشار قرار مي گيرند و اجازه کار نمي يابند. بدون امنیت شغلی همواره هراسند که انتشار مطلبي ناخوش آيند برای حکومت، دوباره برای آنها احضار و دادگاه و زندان را در پي داشته باشد. در آذر ماه گزارشگران بدون مرز لیست ٥٤ روزنامه نگار را منتشر کرد که در کشور خود از حق کار بعنوان روزنامه نگار مستقل محروم هستند. از سوی دیگر دولت جمهوری اسلامی در پی تهیه آئین‌نامه‌ای برای "ساماندهی" مطبوعات است. دراین آئین‌نامه‌ صدور مجوز و کارت خبرنگاری از جمله وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد بود

کشته شدن یک روزنامه نگار در شرایطی نامعلوم

آيفر سورچه روزنامه نگار کرد شهروند ترکیه و خبرگزاری فرات (FHA, Firat Haber Ajansi) در فاصله روزهای ٢۹ تیر تا ٢ مرداد در منطقه مرزی در شمال غربي ايران به دست نيروی های ارتش ايران، ظاهرا طي يک عمليات نظامي عليه شورشگران کرد، کشته شده است. گزارشگران بدون مرز در اين باره با کسب اطلاعات بیشتر اعلام کرد که آيفر سورچه به همراه يکي از همکارانش و به هنگام خروج از مرز در منطقه مرزی در شمال غربي ايران (کليراش در استان آذربايجان شرقي) توسط نطاميان به قتل رسيده است. آيفر سورچه که با نام سيلان آراس مطالب خود را منتشر مي کرد، در تير ماه سال جاری برای تهيه گزارشي از خودکشي زنان کرد به ايران و شهرهای مهاباد و اورميه سفر کرده بود. پيکر آيفر سورچه که توسط نظاميان ايران به بيمارستان شهر سلماس انتقال يافته بود به خانواده اش تحويل داده نشد و تا امروز نيزمجوزی در اين باره صادر نشده است.

از سوی دیگر با گذشت بیش از سه سال از قتل زهرا کاظمی عاملان اين قتل نه تنها تحت تعقيب قرار نگرفته اند که از مصونيت کامل از مجازات بهرمند هستند. زهرا کاظمي خبرنگار کانادايي ايراني تبار در دوم تير ماه ١٣٨٢ در حين عکسبرداری از تجمع خانواده های زندانيان در مقابل زندان اوين بازداشت شد. اين روزنامه نگار در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بر اثر ضربات وارده در بيست تير در بيمارستان نظامي بقية الله جان سپرد.

آزادی اکبر گنجي پس از شش سال زندان

اکبر گنجي روزنامه نگار مشهور ايراني در ٢٨ اسفند ماه سال گذشته پس از ٦ سال از زندان آزاد شد. سردبیر راه نو و روزنامه نگار صبح امروز در ٢ ارديبهشت ١٣٧٩ پس از احضار به دادگاه ١٤١٠ معروف به دادگاه مطبوعات دستگير و روانه ی زندان شد. دليل عمده بازداشت و محاکمه‌ی وی روشنگری هايش درباره کشتار روشنفکران و مخالفان رژيم معروف به قتل های زنجيره ای در سال ١٣٧٧ بود.( در آبان و آذر ماه ۱٣٧٧، داريوش و پروانه فروهر، چهره های برجسته مخالف رژيم، مجيد شريف، عضو تحريريه ايران فردا، محمد مختاری و محمد جعفر پوينده، نويسنده و روزنامه نگار، به قتل رسيدند. سه ماه پيش از اين قتل ها در اوايل شهريور ماه ١٣٧٧ پيروز دوانی صاحب امتياز نشريه پيروز "ناپديد" شد و پيکر او نيز تا به امروز پيدا نشده است.) گنجي در اين مقالات برخي از مسئولان رژيم چون علي فلاحيان، محسني اژه ای وعلي اکبر هاشمي رفسنجاني را به دخالت در اين قتل ها متهم کرده بود. اتهامات ديگر اکبر گنجی انتشار مقاله ای در حمايت از آيت اله منتظری (که از١٣٦٨ تا ١٣٨١ در خانه خود در قم تحت نظرقرار داشت) و شرکت در کنفرانس برلين بود. وی در دی ماه ١٣٧٩ طی حکمی به ده سال زندان و پنج سال تبعيد محکوم گرديد، در ارديبهشت ١٣٨٠ دادگاه تجديدنظر حکم را به شش ماه کاهش داد ولی در ٢٤ تير ماه، ديوان عالی کشور بلافاصله رای دادگاه تجديدنظر را مردود اعلام و گنجی را به شش سال زندان محکوم کرد. پنجشنبه ۱٩ خرداد ١٣٨٤ اکبر گنجي اعتصاب غذای نا محدود خود را آغاز کرد. يکشنبه ٨ خرداد در پي مذاکراتي که در زندان ميان مسئولان و اکبر گنجي و خانواده و وکلايش انجام شد وی برای مداوای پزشکي به مرخصي آمد، اما دوشنبه ۱٥ خرداد ماموران امنيتي دادستاني برای به زندان بازگردندن وی به منرل اش يورش بردند. اکبر گنجي در ۱٩ خرداد به زندان اوين بازگشت و اعتصاب غذای خود را آغاز کرد. در اين مدت کميسيون حقوق بشرسازمان ملل، دفتر لوئيز آربور کميسرعالي حقوق بشر، مسئولان گروه های کاری سازمان ملل به ويژه گروه کاری آزادی بيان و دستگيری های خودسرانه، کميسيون حقوق بشر اروپا، پارلمان اروپا، پرزيدنت جرج بوش و دولت امريکا و فرانسه و برخي کشورهای غربي چه علني و چه با ارسال نامه و اخطار از سوی سفارتخانه هاي شان، و دهها نهاد بين المللي و شخصيت برجسته جهاني با ابراز همبستگي خود خواهان آزادی اکبر گنجي از زندان شدند
سه شنبه ٣٠ خرداد ماه اکبر گنجي بدعوت گزارشگران بدون مرز در کنفرانس مطبوعاتي در دفتراين انجمن بين المللي مدافع ازادی مطبوعات در پاريس شرکت کرد. در اين کنفرانس مطبوعاتي اکبر گنجي به تشريح وضعيت حقوق بشر و سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران در ايران پرداخت

نامه سندیکای کارگران شرکت واحد به فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، در نامه ی تازه خود به فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل
به شرح زیر است

دوست گرامی
با سلام و سپاس از همبستگی شما و اعضای گرامی فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل
این روزها مصادف است با سالگرد اعتراضات کارگری، دستگیری، زندان و اخراج شدن هیات مدیره، اعضا و فعالین سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
همزمان با این رویدادهای ناگوار و تلخ، از طرف سازمان ها و اتحادیه های بین المللی کارگری همانند: ITF، ICFTU، WCL و دیگر اتحادیه های کارگری در کشورهای گوناگون جهان که با محکوم نمودن سرکوب و برگزاری مراسم مختلف، اعتراض خود را بیان نمودند
اوج این همبستگی ها را در پانزدهم فوریه ۲۰۰۶، روز همبستگی جهانی با کارگران شرکت واحد تهران شاهد بودیم.
سندیکای کارگران شرکت واحد، بار دیگر از این همبستگی و همکاری و پشتیبانی های کارگری خرسندی خویش را بیان و همچنان خواستار ادامه و گسترش این تلاش های انسانی است.
متاسفانه در امتداد سرکوب ها و نقض حقوق کارگری، کماکان همراه با فشارها و تعدیات و رفتارهای غیرقانونی علیه هیات مدیره و اعضا و فعالین سندیکایی حدود پنجاه نفر از کارگران معلق از کار و بدون بهره مندی از هرگونه دستمزد و حقوق و تامین اجتماعی، دادخواهی شان نیز از وزارت کار بر خلاف قوانین داخلی کشور و مقاوله نامه های بین المللی کار هنوز بدون پاسخ مانده است.
یادآوری می گردد به محض ارتباط کارگران شاغل شرکت واحد با فعالین سندیکایی، ان ها توسط نیروی امنیتی شرکت واحد (حراست) فورا احضار و شدیدا مورد ارعاب و فشار روحی روانی قرار گرفته و ضمن بازجوئی در مسایل خصوصی زندگی، تهدید به اخراج می شوند.
اگرچه بعضی مقامات قضائی اعلام نموده اند اقداماتی در جهت استیفای حقوق کارگران اخراجی انجام داده اند، اما عملا تاکنون هیچگونه تغییری در شرایط ناگوار اقتصادی و اشتغال مجدد آن ها روی نداده است.
با توجه به شرایط سخت زندگی کارگران اخراجی و همچنین افرایش گرانی ها و دیگر مشکلات و عدم رعایت حقوق کارگران، از شما و از طریق شما از همه ی سازمان های کارگری و بین المللی مربوطه می خواهیم اقدامات شایسته در جهت حمایت های معنوی و به ویژه کمک های مالی خود را نسبت به سندیکای ما به عمل آورید.
پیشاپیش از پشتیبانی و همبستگی های (ITF) و (ITUC) و دیگر اتحادیه های کارگری و عدالت خواهان سپاسگزاری می نمائیم.

پیروزباد صلح، آزادی، عدالت اجتماعی و همبستگی کارگری در سراسر جهان

Sunday, February 04, 2007

تدوام پایمال شدن حقوق مردم

اطلاعیه دبيرخانه سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان

نا آگاهی و بی اطلاعی برخی از گروههای سیاسی نگران کننده است

همانگونه که همگان مطلعند مردم کردستان در اعتراض به نقض سیستماتیک حقوق بشر و تدوام پایمال شدن حقوق مردم، در روزهای 28 تا 30 دی ماه 1385 روزه اعتراضی- سیاسی گرفتند و بدینگونه و از این طریق اعتراض مدنی خود را به حکومت اعلام کردند. این روزه سیاسی که به ابتکار فعالان کرد و سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان و با سخنگویی این سازمان اعلام و اجرا گردید با استقبال گسترده فعالان سیاسی و مدنی، کارگری، دانشجویی، اساتید و زنان و احزاب و سازمانهای سیاسی و عموم مردم کردستان مواجه شد. این حرکت مدنی و مسالمت آمیز مردم خشم معدودی را در آن سوی مرزها برانگیخت. یکی دو گروه کوچک رویایی در خارج از کشور، در چندین دشنامنامه و توهین نامه ضمن بی احترامی و توهین و اهانت به خواست و نظر و حرکت عموم مردم کردستان، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان را سازمانی حکومتی و ملی و مذهبی خوانده اند و همچنین، روزه سیاسی را از ابتکارات نهادهای به نام کردهای مقیم مرکز و جبهه متحد کرد قلمداد نموده و حتی دو نماینده سابق مجلس اسلامی را از امضا کنندگان این فراخوان معرفی کرده اند. این تحلیلهای تماما غلط، تنها بی اطلاعی این افراد را از خواست و اهداف و حقوق مردم و مسائل داخلی و مسائل سیاسی را عیان ساخته و ناآگاهی آنها بیش از پیش به اثبات رسانده است. البته بر این افراد حرجی نیست چرا که اینها حتی خود را هم قبول ندارند، انشعابات مکررشان به گروههای چند نفره و اختلافات داخلی شان که حتی بیش از اختلافشان با حکومت است، جایی برای گله و انتقاد و پیشنهاد اصلاح باقی نمی گذارد. در هر حال مزید اطلاع این افراد، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، بزرگترین سازمان مدنی و مستقل کردستان ایران، سازمانی غیر سیاسی و غیر آیین گرا ست و بر اساس منشور حقوق بشر شکل گرفته و از نظام حاکم مجوز نگرفته و خود وامدار هیچ فرد، هیچ گروه و هیچ دولتی نمی داند. در ضمن دو نهاد موسوم به جامعه کردهای مقیم مرکز و جبهه متحد کرد و نماینده های سابق و غیر سابق مجلس هرگز هیچ بیانیه و اطلاعیه ای از سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان را امضا نکرده و در هیچ موردی با این سازمان همراهی و همکاری نکرده اند، هرچند این حق آنها و هر گروه و دسته ای دیگر و عموم مردم کردستان و ایران است

15 بهمن ماه 1385/ 4 فوریه 2007

دو فعال سیاسی ایران ممنوع الخروج شدند




آقاجري و مومني صبح امروز براي شركت در كنفرانسي با عنوان «گذشته و آينده اصلاحات» در دانشگاهMIT عازم آمريكا بودند كه پس از طي همه مراحل قانوني و درج مهر خروج از كشور در گذرنامه آنها در فرودگاه، از خروجشان جلوگيري شد
هاشم آقاجري در اين باره گفت: براي دو سخنراني با عناوين «دين و دموكراسي» و «گفتمان دموكراسي در تاريخ معاصر ايران» به كنفرانس دانشگاهMIT دعوت شده‌‏ام كه صبح امروز براي عزيمت به آمريكا به فرودگاه رفتيم و پس از طي همه تشريفات پرواز، مهر خروج نيز در پاسپورت ما قيد شد اما هنگامي كه براي سوار شدن به هواپيما در صف قرار گرفتيم، يك مامور لباس شخصي از سوار شدن ما به هواپيما جلوگيري كرد و به ما گفت كه ممنوع‌‏الخروج هستيم
وي ادامه داد: كساني كه از خروج ما جلوگيري كردند، نام هيچ مرجع مشخصي را نبردند و هيچ حكمي نيز به ما نشان ندادند و تنها به ما گفتند كه «شما ممنوع‌‏الخروج هستيد». آنها بليط و پاسپورت‌‏هاي ما را گرفتند، ضمن اينكه براي بازگرداندن بارهاي ما هواپيما را نيم ساعتي معطل كردند و در نهايت نيز ورقه‌‏اي به ما دادند كه در آن قيد شده است كه پس از هفتاد و دو ساعت به آدرسي در خيابان آفريقا مراجعه كنيم. در سربرگ اين ورقه «امور گذرنامه دفتر رياست‌‏جمهوري» قيد شده است
آقاجري با غيرقانوني خواندن اين اقدام گفت: اگر ما از نظر قانوني ممنوع‌‏الخروج هستيم، بايد يك مرجع قضايي به صورت مستدل اين را به ما اعلام كند و پليس فرودگاه در جريان اين موضوع قرار داشته باشد، نه اينكه همه تشريفات پرواز انجام شود و در هنگام سوار شدن به هواپيما و بدون نشان دادن حكم اعلام شود كه ممنوع‌‏الخروج هستيم
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه اين اقدام با هيچ منطقي سازگار نيست و هيچ كشور دومي در دنيا اين‌‏گونه عمل نمي‌‏كند، گفت: در دنيا مجرمان تحت تعقيب، دزدان، سارقان يا قاتلان فراري جزو افراد ممنوع‌‏الخروج هستند و معلوم نيست چرا من و امثال من بايد ممنوع‌‏الخروج شويم.
آقاجري تصريح كرد: ما براي شركت در يك كنفرانس دانشگاهي شفاف و علني به آمريكا مي‌‏رفتيم و قرار بود روز سه‌‏شنبه سخنراني من در MIT و روز پنج‌‏شنبه در گروه دانشجويي مطالعات ايراني برگزار شود. ضمن اينكه دانشگاه MIT از دانشگاه‌‏هاي منتقد و مستقل آمريكايي است و روشنفكران و استادان آن به افرادي كه در قبال حاكميت و دولت آمريكا موضع انتقادي دارند، مشهورند و كساني همچون «نوآم چامسكي» در آن تدريس مي‌‏كنند. موضوع سخنراني من نيز «دين و دموكراسي» بود تا مدافع اين تز باشم كه دين و دموكراسي با هم سازگار است و اسلام با دموكراسي تعارض ندارد
وي در پايان گفت: بايد از آقايان پرسيد چرا شخصي مثل مرا ممنوع‌‏الخروج مي‌‏كنند و چرا به اين شيوه توهين‌‏آميز، آزاردهنده و غيرمنطقي اين كار را انجام مي‌‏دهند؟
همچنين عبدالله مومني، ديگر فعال سياسي و دانشجويي كه صبح امروز از خروج وي جلوگيري شد، با بيان اينكه قرار بود در اين كنفرانس با عنوان «جنبش دانشجويي و دموكراسي‌‏خواهي؛ موانع و برون‌‏رفت‌‏ها» سخنراني كند، گفت: هيچ دليل حقوقي وجود ندارد كه كساني كه پرونده مفتوح ندارند، ممنوع‌‏الخروج شوند زيرا مرسوم است براي افرادي كه پرونده در حال رسيدگي دارند و به واسطه رسيدگي، دسترسي به متهم لازم است، با حكم قضايي و به دستور قاضي ممنوع‌‏الخروج مي‌‏شوند اما ما هيچ پرونده مفتوحي نداريم و حكم قضايي نيز در اين زمينه وجود ندارد.
وي با اشاره به اينكه نام افراد ممنوع‌‏الورود در اختيار پليس فرودگاه قرار دارد، گفت: وقتي تمام تشريفات پرواز ما انجام و مهر خروج نيز در پاسپورت‌‏هاي ما قيد مي‌‏شود، به معناي اين است كه نام ما به عنوان افراد ممنوع‌‏الخروج در اختيار پليس فرودگاه نيست.
سخنگوي سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوار تحكيم وحدت) افزود: خروج از كشور بر مبناي قانون اساسي و حقوق بشر حق طبيعي هر فردي است و هر كس حق دارد در هر زمان كه مي‌‏خواهد هر كشوري يا كشور خود را ترك كند يا به آن بازگردد و اين حق طبيعي شهروندان است كه آزادانه رفت و آمد كنند اما صبح امروز در فرودگاه از خروج ما جلوگيري شد، پاسپورت‌‏هاي ما توقيف شد و به سوالات ما در خصوص مرجع دستوردهنده هيچ اعتنايي نشد.

مومنی با بيان اينكه دو ماه گذشته هم سفري به خارج از كشور داشته است، ابراز عقيده كرد: «اينگونه حساسيت به خروج ما هزينه‌اي است كه تصميم‌گيران آن بايد پرداخت كنند

گفتنی است ماموران امنیتی در حالی از سفر دکتر آغاجری جلوگیری کردند که وی در آذر ماه به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا به فرانسه سفر کرده و در دانشگاه سوربون سخنرانی کرده بود
يادآور مي‌‏شود عليرضا رجايي و مرضيه مرتاضي لنگرودي نيز به اين كنفرانس دعوت شده‌‏اند كه توانستند از كشور خارج شوند. چندي پيش تقي رحماني، از فعالان ملي مذهبي نيز كه به دعوت انجمن قلم دانمارك عازم اين كشور بود، ممنوع‌‏الخروج شد.ادوارنیوز

Thursday, February 01, 2007

سرکوب برنامه ریزی شده و سیستماتیک مردم ایران باید متوقف شود



سخنگوی وزارت خارجه آمریکا،آقای مک کورمک گفت: ایالات متحده از جمهوری اسلامی می خواهد که سرکوب سیستماتیک شهروندانش را متوقف کند و به حقوق انسانی مردم ایران احترام بگذارد

کیانوش سنجری: واداربه سکوت شدم


وادار شدم به سکوت! - کیانوش سنجری
بعد از ظهر روز یکشنبه 24 دی

تنها بیست دقیقه کافی بود تا به من تفهیم شود که از این پس، یعنی ازهمین امروز، از همین حالا دیگر حق ندارم نوشته ای بر ضد حکومت توی وبلاگ ام بنویسم، و حق ندارم در مواردی که به سیاست مربوط می شود با رادیو تلویزیون ها مصاحبه کنم؛ من دیگر هیچ حقی ندارم. لحن کلام تاکیدی بود و بسیار قاطع

گفته شد باید سکوت کنم. مانند آقا و خانم فلانی که از زندان در آمده اند و زیپ دهانشان را کشیده اند. گفته شد راه دیگرش این خواهد بود که دوباره برم گردانند به زندان، همان جایی که تا همین چند هفته ی پیش درونش زندانی بودم. لحن کلام تاکیدی بود و بسیار قاطع

گفته شد کاسه ی صبرشان لبریز شده. تفهیم شد که این قدرت است که به من امر می کند، این زور است، این اجبار است. لحن کلام تاکیدی بود و بسیار قاطع

"اما نوشتن توی وبلاگ، یعنی وبلاگ نویسی همراه با کوشش های انسانی مربوط به حقوق شهروندی و حقوق بشر، تنها روزنه ی باقی مانده برای نفس کشیدن ِ من است. من بدون این روزنه خفه می شوم. این حق من است که بنویسم، که حرف بزنم، که انتقاد کنم. من حقیقت را نوشته ام، من حقیقت را گفته ام
تفهیم شد که همه ی حرف ها را نباید زد، همه ی حقیقت را نباید دید، همه ی حقیقت را نباید نوشت. لحن کلام تاکیدی بود و بسیار قاطع

تفهیم شد که اگر غیر از این رفتار کنم: "عشق تاوان دارد، این طور نیست؟". من منظورش را به روشنی دریافتم

مجرای تنفسی ام تپه کرده از بغض، راه نفس کشیدنم مسدود شده، چشم هایم نمناک شده. این بغض نشت کرده به درون رگ های بدنم و در ساحل قلبم پهلو گرفته. همه ی وجودم پر شده از بغض. غم. یک غم پر وزن و عمیق. دهشتبار. سخت. رسوب غم. سرب غم. از بعد ازظهر دیروز تا اکنون سایه بی نهایت سنگین غم بر روی زندگی ام گسترده شده. من به بیماری غم مبتلا شده ام. این بر شمردن ِ "دیگر هرگز نمی توانم ها" کلافه ام کرده است
من دیگر نخواهم نوشت. چون من جز حقیقت چیز دیگری برای نوشتن و بازگو کردن ندارم. دیگر چه چیزی وجود دارد که من را مفتون سازد؟
من دیگر حق ندارم فعالیت های سابق ام را ادامه بدهم. من دیگر حق ندارم از مشکلات زندانیان سیاسی، یعنی هم بندی های سابق ام حرفی بزنم و مطلبی بنویسم. من دیگر حق ندارم بنویسم که مهرداد لهراسبی هفت سال است، بی گناه و بی تفاوت زندانی شده، درون زندان بیمار شده، باید از زندان بیرون بیاید، باید بیاید به مرخصی، پول ندارد، وثیقه ندارد، کس و کار ندارد
من دیگر حق ندارم تعریف کنم که چه پیشامدی برایم رخ داده و چگونه با من برخورد شده و چرا؟

من دیگر حق ندارم توی وبلاگ ام بنویسم و یا در گفتگو با رسانه ها بگویم که یک ماه و نیم سلول انفرادی یعنی چه؟ یعنی زنده زنده دفن شدن. که نباید بگویم این را. من حق ندارم بگویم این را. من هیچ حقی ندارم
اگر دوباره بنویسم و اگر دوباره حرف بزنم، این دیوار های زندان خواهد بود که دوباره مرا در بر خواهد گرفت. این هشداری بود که به من تفهیم شد
یک جایی خوانده بودم که شادی ِ بی نهایت با شهامت بی نهایت به دست می آید. دارم با خودم سبک سنگین می کنم که آیا من شهامت ِ به دست آوردن این شادی را دارم؟ "مادرم چه می شود؟ بیماری اش؟ تنهایی اش؟
زندان یک اتفاق دهشتبار در زندگی من بوده. من از آغاز جوانی، از دورانی که هنوز دانش آموز بودم، سیلی خوردن، رنج بردن و گریستن درون تنهایی ِ سلول ها را تجربه کرده ام. سال 1379. سال 1380. سال 1381. سال 1383. سال 1384. و امسال، سال 1385. مجموعا 9 ماه سلول انفرادی و یک سال زندان عمومی. بازداشتگاه 59 سپاه. بند 2 سپاه. بند 240. بازداشتگاه توحید. بازداشتگاه 209. و چند تا جای دیگر. اتهام: عضویت در گروه غیر قانونی جبهه دمکراتیک، سخنگویی گروه غیر قانونی جبهه متحد دانشجویی، شرکت در مراسم سیاسی غیر قانونی، نوشتن، حرف زدن، بازگو کردن حقیقت. این همه ی اتهام من بوده. اما شاید اگر بخواهم اعداد و ارقامی که برشمردم را به سبک فیلسوف ها تفسیر و تعبیر کنم، باید بگویم دنبال شادی بی نهایت می گشتم. یک شادی که خیال می کنم درون پیله ی حقیقت پنهان شده است؛ آزادی، رهایی، و نهایتا شادی. یک شادی بی نهایت و خواستنی. یک لذت چشیدنی. یک آغوش گرم و مهربان. یک اطمینان
و من سعی داشتم "بی تفاوتی"ام را استفراغ کنم. دست به یک انتخاب اخلاقی زدم. خیال می کردم این طوری می توانم از "هیچ" بودن فاصله بگیرم. حالا باید دوباره دست به یک انتخاب بزنم. سرنوشت هفت هشت سال آینده ی من بستگی به این انتخاب دارد. "دست کم 8 سال زندان." لحن تاکیدی بود و قاطع
یک اعتراف صادقانه؛ هر جور که فکر می کنم می بینم دلم نمی خواهد به زندان بازگردم. یعنی آنقدر گرفتاری دور و برم ریخته شده که حتی آرامش ِ در زندان ماندن و رنج بردن را از من سلب کرده است. اما باید رو راست تر باشم. درست است که گرفتاری های زیادی هست که زندگی ام را فلج کرده و قدرت تصمیم گیری درست را از من گرفته ( مانند مادرم که بیمار است و تنهاست و هزار جور گرفتاری دارد)، اما شاید این دلیل قانع کننده ای برای به زندان بازنگشتن نباشد. یعنی باید اعتراف کنم که از در زندان ماندن و رنج بردن خسته شده ام؟ خب راستش بعضی وقت ها توی سلول حس می کردم یک جوان ایرانی بدبخت هستم – البته این احساس بدبختی حاصل فشار بازجویی ها و سلول انفرادی بود – و به همین خاطر اشکم سرازیر می شد. می زنم زیر گریه. در آن لحظه احساس ناتوانی همه ی وجودم را پر می کرد. یک جور خلا، نقصان، عدم اطمینان و شک. شک می کردم به راهی که رفته ام. شک می کردم به درستی انتخاب اخلاقی ام. شک می کردم به بودنم، به هستی ام. اما همه ی این شک کردن ها آفریده ی تخیلم بود، وقتی که لای دیوارهای سلول له می شدم، مچاله می شدم

اما حالا که بیرون از زندان هستم هیچ شکی ندارم که راهی که رفته ام درست بوده؛ حقوق بشر، آزادی و عدالت مفاهیمی هستند درخور احترام و شایسته ی جستجو. درست مانند دروغ نگفتن، همسر را کتک نزدن، دزدی نکردن، شرافتمند بودن. اما لحن کلام تاکیدی بود و بسیار قاطع!

کیانوش سنجری
دوشنبه 25 دی 1385