Tuesday, February 20, 2007

او بس نکند پس من چه کنم


رژیم هزینه هنگفتی ازبوجه این ملت فقیر را صرف امور امنیتی خود می کند ودر این میان ملت بیچاره و نگون بخت ایران هر روز بیش تر به منجلاب فقر و ناهنجارهای اجتماعی حاصل ازآن فرو میرود و قافله سالاران سیاست فقاهتی در فکر تکثیر موشکند و اگرپشیزی باقی بماند صرف پرداخت حقوق عقب افتاده کارگران "بخوانیدمزدوران و جنایتکاران حماسی" می شود وسلسله داران دیانتی ایران ایران اهمیتی نمیدهند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.نباید فراموش کرد که این سیل تسلیحات دلیل وحشت حکومت از بقاست و مدیرت ایران ستیزانه آن که خود محملی است برای برآوردن آرزوی رژیم که همان حاشیه امنیت است.
این ایران فقاهتی است. ایرانی که خود به خاک سیاه نشسته و ذخایر مالی ان ترکیه امارات و بزودی ناکجا آبادهای دیگر را آباد می کند . ایرانی که انرژی آن صرف ویران کردن دمکراسی نورس عراق می شود و سپاهیان مذهبیش به بوی خون به هر سوی کشییده می شوند و در لبنان و فلسطین و غیر چنان کردند که روی چنگیزیان سفید شده است . ایرانی که در آن ذخایر نفت به حراج گذاشته می شود و برپول نیم ستانده شده آن از سوریه مالیات خون فرزندان دانشجوی در بند و معترض را می نهند وبا آن فن آوری هسته ای منسوخ چرنوبیل را هزار بار باز خرید می کنند. ایرانی که دین سالاران و قدرت مداران آن دشمن ایرانی و خرش شمالی حریس است.ایرانی که ره به ترکستان میبرد . ایرانی که بر خوان وعده داده شده احمدی نزادش همه کس جز ایرانیان نشسته اند