دین و دولت سالاران فقاهتی
حیرت سناتورجوزف ليبرمن، دمکرات از تناقض گفتارمکارانی چون لاریجانی و قاتلانی همانند احمدی نژاد بر ای ایرانیان خود مایه حیرت است زیرا این سوال را مطرح می سازد که چه دیر سیاست مداران جهان به دوروی دین مداران و دین و دولت سالران فقاهتی و اختلاف بین کردار و گفتار و رفتار آنان پی برده اند؟! یا اگر پیش از این واقف بودند چه با تاخیر شجاعت این را یافته اند که آن چه را که می اندیشید به زبان بیاورند.
این حیرت ایرانیان باید با تاسف عمیقی هراه باشد زیرا در خلال این فرصت سه دهه ای اندیشیدان که امثال کارتر وکلینتون برهه های ازآن به تمامی به هدر دادند بر ملت نگون بخت ایران چه ها گه گذشت از درد و بازداشت و شکنجه وحذف این واژه خونین و کابردی سعید امامی و گرفته تا به هر رفتن ارکان اقصادی و اجتماعیش و کسی ازگفتار متناقض سران حکومت پرده بر نداشت.
حیرت ملت ایران باید درد ناک باشد چونکه هنوز بوی زخم ناسور قتل بختیارو کشتار میکونوس و فاجعه آرژانتین به مشامش می رسد که دیرگاهیست مسببان بسیاری از آنها بنا بر مصالح اقتصادی تا حد انکار نادیده انگاشته شده اند.
راستی چرا هیچ کس به تناقص چهره خندان رفسنجانی وخاتمی با گفتارشان پی نبرد.چرا هیچ کس توجیح دلایل مرگ دکتر سامی وفروهرها وپوینده و مختاری را به تمسخر نگرفت ؟! چه شد راز مضحک و خونین ناپدید شدن هزاران پیروز دودوانی را کسی ملا نکرد؟!نباید افسوس خود که زبان انتقاد بسیاری آن هنگام باز می شود که دیر است.
فراسوی سکوت نا به هنگام کلینتون های دهه گذشنه را هنوز غباری سرخ گرفته است که تنها هنگامی که پرده بر افتاد خواهیم فهمید که بر ما چه رفت ولی باز باید امیدوار بود که این گونه صراحت ها راه را بر حیله و مکر فقیهان و دیت سالاران ببندد