Monday, March 27, 2006

سانسور اسلامی


ازقربانیان مقراض سلیقه دار الحکومه در تاریخ ایران می توان مصادیق بسیاری را ذکر کرد که چگونه قلم اصحاب اندیشه را خط ومحدوده بریده اند و هر از گاهی نیزکه قدرت تحمل و توان مقید کردن اندیشمندی را نداشته اند برای بسیاری چون صور الصرافیل و مختاری و پوینده بر هوایی که می کشیدند سد قساوت شدند و یا قلب و جان دیگرانی چون میرزاده عشقی به تیر غیب سربازان همیشه گم نامشان گرفتارکرداند و اگر از هر دری واماندند دودوانی ها را در ناکجا آباد و فرخی هاوسیرجانی ها را در خفیه خانه ها سر به نیست کردند.اما انچه در این میان داروی کشنده اهل اندیشه و آزادی بوده است
تلفیق عصبیت مذهبی با قدرت سیاسی است زیرا قدرت سیاسی مدام در گریز از محدودیت است وحکومت مداران ذاتا دارای خصلتی قدرت طلب هستند وقسی وقلب و رهبری اکثریت مذهبی دارای ویژگی عصبیت و عوام زد گیست و قدرت ارتکاب هر جرمی را برای صیانت از اریکه محبوبیت خویش که از آن منعم هستند دارد و به عنوان مثال می توان از قتل کسروی یاد کرد که تنها به جرم ابراز عقیده ای مخالف سلاخی شد.بلای همراهی این دو نیرو که توام چون بال های خفاشی ره به سوی تاریکی مطلق می برند. مرگ را در سایه سارشان ودیعه خداوندی ورهای بخش می گرداند وتا به انجا دایره منیت را تنکگ می گرداند که حلاج را به جرم گفتن وحسنک رابه جرم بودن با حکم حکومتی بی هراس به دار می کشد.
این مصیبتیست که ما به ان گرفتاریم .یعنی مرگ و حذف روشنفکران و دگراندیشان با حکم تکفیرو چماق حکومتی پس برای رهای تنها باید گفت که دین باید از سیاست جدا باشد