هیچ انسان دارای وجدان بیداری و عقل سلیمی خواهان در شاکش دردسر افتادن نیست اما در این میان جنگ سالاران در طول تاریخ مستثنا بوده اند به نحوی که در کتب تاریخی بسیار دیده می شود که فلان کس توسط زبان نویسنده گان خودی برای کشتن فلان انسان با بازوی مبارک بسیار ستوده شده است که مثلا نادر در هندوستان بر مسجدی رفت و فرمان قتل عام هندوان معترض به اشغال کشورشان را تنها زمانی صادر کرد که خون در جوی ها روان شده بود. اسفناک تر از دیدن و خواندن این نوشتارها ، اجحاف ای گونه نویسندگان در حق خواندان به نحوی دیگر است و آن هم پائین بردن سطح خرد ورزی ملی در خوانندگانشان و در میان عوام است مگر نه این که تمامی اعمال و اثرات نادر شاه را به صرف متحد کردن کشور در برهه ای حساس به دیده اغماض می نگریم و چنان در این امر افراط کرده ایم که حتی برای لحظه ای به نفس تجاوز این شاه قدیس!! به حریم ملت هند توجه ای نکرده ایم.
هدف از بیان این تاریخ مختصر نگاهی به خوی خنگ طلبی وارثان جنگ هشت ساله ایران و عراق است که همچون تمامی جنگ ساران در برههای برای کشور خود مفید بوده اند اما با لحظه ای درنگ در اثرات دیگر آنها می توان به سادگی در یافت که چگونه خود در دراز مدت به بلای خانمان سوزی برای ملتشان و ملل دیگرتبدیل می شوند .این گروه از هم میهنان ما همچون نادر یاجنگ سالاران افغان بی شک برای حفظ وطن با هر عنوانی در برابر چون روسیه وصدامی جنگیده اند اما گوی این نبرد که تداوم آن برای ایران و عراق نکبتی بزرگ را در همه جهات به ارمغان اورد برای آنان حکم فریضه ای بزرگ را یافته. که باید آن را تداوم داد و شعله آن را در هر کجا که می شود پر حرارت تر کرد حال این بی راهه به ناکجا خواه لبنان خواه عراق یا سودان باشد. در اندیشه این وارثان جنگ،تمامی قربانیان نگون بخت آن،تنها به صرف قربانی شدن (نه با اراده حفظ وطن و به جبر زمان)از خالق مطلق اجازه حیات یافته اند و بازماندگان ظاهرا همیشه متاثر آنها از ادامه حیات باید تاوان مرگشان را از حلقوم حتی نسل به دنیا نیامده در آن زمان بیرون بکشند راستی تا کجا باید مرده ریگ جنگ هشت ساله بر فکر و ذهن ایرانی تاثیر بگذارد؟
چرا سیاسیون حاکم بر تهران به جای کنترل این افکار مالیخولیای که باید دارندگان ان زرا به درمانگاه ها فرستاد خود به این مسابقه جنون و عطش رانت خواری سیری ناپذیر اقتصادی و اجتماعی دامن می زنند.
آیا جز محاسبه برایند فساد و قدرت می توان راهی دیگر را برای در یافت پاسخ این سوال مد نظر داشت؟!
هدف از بیان این تاریخ مختصر نگاهی به خوی خنگ طلبی وارثان جنگ هشت ساله ایران و عراق است که همچون تمامی جنگ ساران در برههای برای کشور خود مفید بوده اند اما با لحظه ای درنگ در اثرات دیگر آنها می توان به سادگی در یافت که چگونه خود در دراز مدت به بلای خانمان سوزی برای ملتشان و ملل دیگرتبدیل می شوند .این گروه از هم میهنان ما همچون نادر یاجنگ سالاران افغان بی شک برای حفظ وطن با هر عنوانی در برابر چون روسیه وصدامی جنگیده اند اما گوی این نبرد که تداوم آن برای ایران و عراق نکبتی بزرگ را در همه جهات به ارمغان اورد برای آنان حکم فریضه ای بزرگ را یافته. که باید آن را تداوم داد و شعله آن را در هر کجا که می شود پر حرارت تر کرد حال این بی راهه به ناکجا خواه لبنان خواه عراق یا سودان باشد. در اندیشه این وارثان جنگ،تمامی قربانیان نگون بخت آن،تنها به صرف قربانی شدن (نه با اراده حفظ وطن و به جبر زمان)از خالق مطلق اجازه حیات یافته اند و بازماندگان ظاهرا همیشه متاثر آنها از ادامه حیات باید تاوان مرگشان را از حلقوم حتی نسل به دنیا نیامده در آن زمان بیرون بکشند راستی تا کجا باید مرده ریگ جنگ هشت ساله بر فکر و ذهن ایرانی تاثیر بگذارد؟
چرا سیاسیون حاکم بر تهران به جای کنترل این افکار مالیخولیای که باید دارندگان ان زرا به درمانگاه ها فرستاد خود به این مسابقه جنون و عطش رانت خواری سیری ناپذیر اقتصادی و اجتماعی دامن می زنند.
آیا جز محاسبه برایند فساد و قدرت می توان راهی دیگر را برای در یافت پاسخ این سوال مد نظر داشت؟!