Monday, May 08, 2006

وهم


توهم خود بزرگ بینی یکی از عارضه های گرفتار کننده خیل سران تمامیت خواه در درازای تاریخ بوده است که می پندارند برای نیل به مقصود و خواسته.های خودمطلوبشان، باید اتباع تا سرحد و یا فرا تراز نیستی جان فشانی کنند.
ناپلئون ملت فرانسه را به اهمال در بردوش کشیدن وظیفه متهم می کرد بی آنکه به خسارات ملتی در را آرمان های متکبرانه اش توجهی داشته باشد و هیتلر در واپسین لحظات حیات نکبت بارش ملت منهدم شده و متیع خویش توقع داشت که تا آخرین نفر برای ایده های سخیفش کشته شوند و آلمانی بدون ناسیونال سوسیالیست را متصور نبود و پیروان حماقت او نیز تا اندازه ای در این توهم غرق شده بودند که چون وزیر تبلیغات و زنش فرزندان معصوم وخردسالشان را فدای هیچستانشان کردند.
این عارضه و مصیبت مدت مدیدیست که دامن گیر سران تمامیت خواه مملکت ما نیز شده است به نحوی که هر ازچندگاهی از تمامی ارکان آنها از رهبری گرفته تا شورای امنیت در هنگام به چالش طلبیدن یکی از عرصه های داخلی یا بین المللی به سهولت از ایستادگی ایرانیان در راه آرمان های اسلامی نظام تا آخرین توان(کشته شدن تا آخرین نفر به سبک هیتلری یا ناپارتی )سخن می گویند بی انکه بر دامنه صدماتی که ملت در را واهی این آرمانها بایدمتقبل شود توجهی کنند.
بنظر میرسد که همان طور که زمانی بعد از نازیسم گروهی به روانکاوی هیتلر و پردازش خودخواهی ها کیش پرستش شخصیتش پرداختند به زودی هنگام ان فرا می رسد تا روانکاوان در خلق و خوی ددمنشانه سران نظام فقاهتی نیزبنگرند وعقده های آن را برای عبرت جهانیان بگشایند.