Monday, May 29, 2006


باز هم دانشگاه سر به طغیان بر داشت . گوی همین دیروز بود که برای فرار از دست عمال رهبری که با دست تبرهای اهدای او به میدان انقلاب وخیابان های کوی دانشگاه می آمدند مجبور شدیم با سر و سینه خون آلود به خیابان های دیگر برویم وحالا دوباره بوی دانشگاه در فظای نخوت تهران پیچیده است وناظر هیجدهم تیر در تاریخی زود رسیم
راستی تا کی باید شاهان و رهبران ایران در جهل مرکب ایران و ایرانی را تیول خود فرض کنند و چنان از گرده ملت ثروتمند هیچ ندار تسمه بکشند که پیکر نحیف آن دوست و دشمن را به خنده وا دارد؟
ذات قدرت چنان در ایران و شاید دنیا از تصور تحدید گریزان بوده و هست به حدی که زمانی یکی خود را پدر ملت می داند و گارد دانشگاه را وارد حریم مقدس آن می کند و امروز دیگری ولی ملتی بالغ شده است و دفاتر ولایت جهل و زور رهبری را که همچون غدد سرطانی بر پیکره دانشگاه انداخته است و هر روز به امید مرگ دانشگاه گسترش می دهد . غافل از این که این جهل فقاهتی است که دیر زمانیست در دل مردم ایران مرده واز دیده شان افتاده است.دانشگاه باز نشان داد تاریخ مرگ دیکتاتوری در ایران فرا رسیده است.حکومت در یک دست ترین سطح ممکن و با زور وانواع حیله ها از رویاروی با دانشگاه ناتوان مانده است حتی اگر این حرکت نیز چون قیام های دیگر سرکوب شود تنها زمان به پایان رسیدن این دگر دیسی دردآور را به تاخیر می اندازد.

Wednesday, May 24, 2006

دون کیشوت های فقیه


پرونده هسته ای ایران و چالش کش دار آن وارد مرحله ای تاره شد در همان زمانی که وزیر خارجه امریکا دادن تظمین امنیتی به رژیم ایران را عجیب می خواند ورژیم فقاهتی را بانک تروریسم می نامید اتحادیه اروپا که از یافتن راهکاری برای پرونده هسته ای رژیم در این برهه از زمان ودر شورای امنیت سازمان ملل ظاهرا نامید شده است در رویکردی تازه طرحی دیگر حاوی مشوق های بیشتر و اقدامات تنبیهی بلقوه را به ایران ارائه خواهد داد و از سوی چین و روسیه و آلمان هم زمان برای تقویت دیدگاه های سیاسی خود نماینده گانی را به کشورهای شورای خلیج فارس فرستاده اند. آنچه از این میان اخبار متعددمی توان استخراج کرد این است که در نا امیدی تمامی طرف ها تنها راهکار نظامی باقی مانده است و بر خلاف تمامی گفتارها که ان را عملی نمی داند .نهایتا سیاست جمهوری اسلامی جهان را به سوی نقطه بر خورد با خود می کشاند وعلی رغم انکار سیاست مداران راهی غیر از مقابله یا تحریم نمانده است. مگر این که در آخرین لحظه باز رژیم حاکم دون کیشوتی تهران بخاطر حفظ دلارهای نفتی جام ذهری دیگر را بنوشدکه سبقه آن را دارد.

Tuesday, May 23, 2006


هیچ انسان دارای وجدان بیداری و عقل سلیمی خواهان در شاکش دردسر افتادن نیست اما در این میان جنگ سالاران در طول تاریخ مستثنا بوده اند به نحوی که در کتب تاریخی بسیار دیده می شود که فلان کس توسط زبان نویسنده گان خودی برای کشتن فلان انسان با بازوی مبارک بسیار ستوده شده است که مثلا نادر در هندوستان بر مسجدی رفت و فرمان قتل عام هندوان معترض به اشغال کشورشان را تنها زمانی صادر کرد که خون در جوی ها روان شده بود. اسفناک تر از دیدن و خواندن این نوشتارها ، اجحاف ای گونه نویسندگان در حق خواندان به نحوی دیگر است و آن هم پائین بردن سطح خرد ورزی ملی در خوانندگانشان و در میان عوام است مگر نه این که تمامی اعمال و اثرات نادر شاه را به صرف متحد کردن کشور در برهه ای حساس به دیده اغماض می نگریم و چنان در این امر افراط کرده ایم که حتی برای لحظه ای به نفس تجاوز این شاه قدیس!! به حریم ملت هند توجه ای نکرده ایم.
هدف از بیان این تاریخ مختصر نگاهی به خوی خنگ طلبی وارثان جنگ هشت ساله ایران و عراق است که همچون تمامی جنگ ساران در برههای برای کشور خود مفید بوده اند اما با لحظه ای درنگ در اثرات دیگر آنها می توان به سادگی در یافت که چگونه خود در دراز مدت به بلای خانمان سوزی برای ملتشان و ملل دیگرتبدیل می شوند .این گروه از هم میهنان ما همچون نادر یاجنگ سالاران افغان بی شک برای حفظ وطن با هر عنوانی در برابر چون روسیه وصدامی جنگیده اند اما گوی این نبرد که تداوم آن برای ایران و عراق نکبتی بزرگ را در همه جهات به ارمغان اورد برای آنان حکم فریضه ای بزرگ را یافته. که باید آن را تداوم داد و شعله آن را در هر کجا که می شود پر حرارت تر کرد حال این بی راهه به ناکجا خواه لبنان خواه عراق یا سودان باشد. در اندیشه این وارثان جنگ،تمامی قربانیان نگون بخت آن،تنها به صرف قربانی شدن (نه با اراده حفظ وطن و به جبر زمان)از خالق مطلق اجازه حیات یافته اند و بازماندگان ظاهرا همیشه متاثر آنها از ادامه حیات باید تاوان مرگشان را از حلقوم حتی نسل به دنیا نیامده در آن زمان بیرون بکشند راستی تا کجا باید مرده ریگ جنگ هشت ساله بر فکر و ذهن ایرانی تاثیر بگذارد؟
چرا سیاسیون حاکم بر تهران به جای کنترل این افکار مالیخولیای که باید دارندگان ان زرا به درمانگاه ها فرستاد خود به این مسابقه جنون و عطش رانت خواری سیری ناپذیر اقتصادی و اجتماعی دامن می زنند.
آیا جز محاسبه برایند فساد و قدرت می توان راهی دیگر را برای در یافت پاسخ این سوال مد نظر داشت؟!

Thursday, May 18, 2006


تاریخ ایران در بخش اعظم دوران معاصر نشان می دهدکه غالبا کسانی که قدرت سیاسی را عمال می کنند همیشه آن کسانی نسیتند که قدرت به آنها اعمال می شود
در پایه چنین چنین امری است که درایران کنونی نیز تحدید قدرت از سوی نیرومند ترین بخش های مسئول که متنعم از رانت های اقتصادی و سیاسیند. فعلی مذموم دانسته می شود.زیرا از تحدید قدرت سیاسی نهایتا نظامی بر راس امور خواهد آمد که بیانگر حکومت مردم بر خودشان باشد و دیگر اعمال قدرت یک سویه دولت امری اجتناب ناپذیر وجبر طبیعی تصورنخواهد شد و تنها در چنین شرایطی است که منافع حکومت با منافع مردم در تضاد نخواهد بود و در غیر این صورت مردم ،یعنی کسانی که قانون به آنها اعمال می شود مستعدند تا علیه هر قانونی که بخواهد فردیت شخص را محدود کند قد علم کنند زیرا در خلاء عدم مشروعیت رژیم هیچ معیاری وجود نخواهد داشت تا بتوان درستی یا نا درستی مداخه دولت را محک زد
هدف از بیان مطاب فوق این بود که دانسته شود چه امری مردم ایران را به سوی قانون گریزی مفرط سوق می دهد و بر چه مبنای به آمار جرم و جنایت وفحشا به شکلی روز افزون وغیر طبیعی افزوده می گردد. البته این فرایند قانون گریزی در تمامی عرصه های ایران کنونی نمود دارد . بازرگانان وکسبه از پرداخت مالیات ودین عمومی فرار می کنند و ناظران بر آنها به اندک بهای حق را به ناحق واگذار می کنندو وجدان عمومی هیچ یک را تنها به بهانه بیگانگی با قدرت اعمال کننده حکومت سرزنش نمی کند و چه بسا گریز گاه های اخلاقی نیزکه در اختیار مرتکبین قرار داده می دهد
این گونه است که در خلاء مشروعیت رژیم اسلامی ، انسان بی اختیار به یاد می آورد که در آنجا که آزادی مطرود است هر مطرودی آزاده است.
آری رفتار تابع قانون را تنها از مردمی می توان توقع داست که قدرت سیاسی حاکم بر انها خود قانونی و قانون مند است . در رژیمی که هزاران فروهر، اسکندری،سیرجانی، دودوانی و...... را تنها به جرم درخواست تحدید قدرت به اشکال مختلف و حتی فراسوی قانون ناقص اسلامیشان به کام مرگ کشانده می شوندوآقایان وآقازاده ها با استفاده از نفوذ خود و قانون خصوصی همه چیز برای خودی نفس مردم را گرفته اند!. آیا دیگرجای برای قانونمندی مردم تحت ستم فقاهتی وخود دارد؟

Tuesday, May 16, 2006

نقطه صفر


با عدم امکان حصول توافق دو کشور چین وروسیه برای صدور قطع نامه ای علیه ایران در این برههء زمانی کشورهای غربی تصمیم گرفتند که یک بار دیگر خارج از چهارچوب شورای امنیت طرحی را جهت پایان دادن به بن بست پرونده ای هسته ای ایران ارائه دهند که بلافاصله این راه کار توسط رژیم اسلامی رد شد حال باید دید که کشورهای چین و روسیه که دائما بر راهکارهای سیاسی تاکید می کنند با توجه به خوداری ایران در پیوستن به یک فرایند موثر تا چه می تواند باخواست جهانی دال بر تعلیق غنی سازی از سوی ایران مخالفت کنند؟آنچه که در این میان واضح است کشور ما با دیپلماسی آخوندی تدریجا به سوی نقطه بی باز گشت برخورد نظامی می رود.

Friday, May 12, 2006



خبر:شورای امنیت اقدام یا صدور قطعنامه ای حاوی تحریم های احتمالی علیه ایران را به تاخیر انداخت و سه کشور اروپای اعلام کردند برای رهایی از بن بست سیاسی پرونده ایران طرح دیگری را ارئه خواهند داد.
ورای خبر:
دشواری های ارائه یک راهکار دیپلماتیک با وجود مخالفت چین و روسیه ،کشورهای متحد علیه دست یابی کامل رژیم به فن آوری غنی سازی اورانیوم را واداشته است که در قدمی به عقب طرحی را در خارج از چهار چوب شورای امنیت (بنا بر خواسته ایران)به حکومت اسلامی ارائه دهند به این امید که پذیرش آن از ادامه تنش وخسارات مالی و انسانی احتمالی یک رویاروی کامل جلو گیری کند .
اما روزنه امیدی که از این طرح گشوده شده بسیار تنگ تر از آن است که نوری به تاریک خانه ذهن سیاست فقاهتی بتاباند و این راهکار نیز از پیش با شکست مواجه است.

در یافتن پاسخ برای چرایی شکست این طرح با هر مضمونی ،باید به سخنان چند هفته پیش آقای روحانی رئیس تیم قبلی پرونده هسته ای نگریست که عنوان کرده بود در پذیرش تعلیق قبلی تنها تعلیق در پروژه های کامل شده پذیرفته شد و رژیم در مدت تعلیق دیگر پروژه های ناقص را تکمیل کرد. آنچه سوای تلاش روحانی در جهت به اصطلاح ابرو خریدن سیاسی در میان بدنه متعصب برای هیئت حاکمه پیشین جلب توجه می کنند اقرار به عدم صداقت سیاسی در بهترین وجه نمایشی رژیم یعنی دولت به اصطلاح اصلاحات است که تنها خواهان خریدن زمان بوده است
حال با توجه به بالا رفتن سطح مطالبات داخلی در اثر تبلیغات ودست آوردهای که ظاهرا تیم احمدی نژاد با لجاجت سیاسی کسب کرده است و متعصبین تصمیم گیرنده مذهبی آن را به چشم امثال روحانی می کشند. بعید است که حاکمیت در تمامی سطوح جرئت نوشیدن جام ذهر دیگری و توانای گذشت ازهزینه های بسار سنگین مادی و سیاسی را داشته باشد که برای دست یابی به حاشیه امنیت نظام به اسم فن آوری کرده است
اما آنچه بعد از تلاش های ناکام شورای امنیت نباید از نظر دور نگاه داشته شود توانای آمریکا در اقدام یک جانبه است که سبقه تاریخی ان را هم داراست و سخنان بوش را در هنگامه پیش از حمله به عراق باید مورد توجه دو چندان قرار گیرد که بیان داشت آمریکا امنیت ملی خود را در گرو تصمیم گیری کشورهای چون فرانسه آلمان قرار نمی دهدقطعا امریکای که رنجاندن دول دوست را در ازای منافع بلند مدت نادیده می گیرد از رنجش ومخالفت کشورهای مخالفی چون روسیه وچین هرگز ابای ندارد ودر صورت ادامه تنش ارتشی را که در دوران سرد برای در گیر شدن همزمان در دو جبهه طراحی شده است در زمان مطلوب خویش علیه حاکمیت اسلامی به کار خواهد برد و مسلما به هیچ بهای حکومت اسلامی اتمی را تحمل نخواهد کرد.

Monday, May 08, 2006

وهم


توهم خود بزرگ بینی یکی از عارضه های گرفتار کننده خیل سران تمامیت خواه در درازای تاریخ بوده است که می پندارند برای نیل به مقصود و خواسته.های خودمطلوبشان، باید اتباع تا سرحد و یا فرا تراز نیستی جان فشانی کنند.
ناپلئون ملت فرانسه را به اهمال در بردوش کشیدن وظیفه متهم می کرد بی آنکه به خسارات ملتی در را آرمان های متکبرانه اش توجهی داشته باشد و هیتلر در واپسین لحظات حیات نکبت بارش ملت منهدم شده و متیع خویش توقع داشت که تا آخرین نفر برای ایده های سخیفش کشته شوند و آلمانی بدون ناسیونال سوسیالیست را متصور نبود و پیروان حماقت او نیز تا اندازه ای در این توهم غرق شده بودند که چون وزیر تبلیغات و زنش فرزندان معصوم وخردسالشان را فدای هیچستانشان کردند.
این عارضه و مصیبت مدت مدیدیست که دامن گیر سران تمامیت خواه مملکت ما نیز شده است به نحوی که هر ازچندگاهی از تمامی ارکان آنها از رهبری گرفته تا شورای امنیت در هنگام به چالش طلبیدن یکی از عرصه های داخلی یا بین المللی به سهولت از ایستادگی ایرانیان در راه آرمان های اسلامی نظام تا آخرین توان(کشته شدن تا آخرین نفر به سبک هیتلری یا ناپارتی )سخن می گویند بی انکه بر دامنه صدماتی که ملت در را واهی این آرمانها بایدمتقبل شود توجهی کنند.
بنظر میرسد که همان طور که زمانی بعد از نازیسم گروهی به روانکاوی هیتلر و پردازش خودخواهی ها کیش پرستش شخصیتش پرداختند به زودی هنگام ان فرا می رسد تا روانکاوان در خلق و خوی ددمنشانه سران نظام فقاهتی نیزبنگرند وعقده های آن را برای عبرت جهانیان بگشایند.

Wednesday, May 03, 2006

فراسوی خبر



خبر:اجلاس پاریس بی حصول موافق پایان یافت.وزرای خارجه دول امریکا و سه کشور اروپای وچین وروسیه قرار است در این
مورد در نیویورک هم دیگر را ملاقات کنند
فراسوی خبر
مدتی است که پرونده هسته ای ایران به مرحله بحرانی رسیده است و در بطن سیاست خارجی دول مختلف به مبحث اصلی بدل کشته است. اما در این میان نحوه برخورد و نگاه یکی از بازیگران اصلی آن با دیگران تفاوت های چشمگیری دارد .زیرا تمامی کشور ها این بحران را برحسب منافع ملی قضاوت کرده وپی می گیرند و تنها ایران است که ان را بر طبق منافع گروهی و رژیم حاکم می نگرد
آمریکا وغرب با توجه به هراس هم نپمان نان منطقه ای از عربستان تا اسرائیل و ترکیه و کویت خواهان محدودیت در دست یابی ایران به این فن اوری هستند و روسیه وچین بر حسب نگاه بلند مدت به انرژی و هراس روزافزون از نفوذ بیشتر غرب به رهبری امریکا در منطقه بر طبل مخالفت می کوبد ولی ایران تنها برمبنای منافع نظام ونه کشور به آن می نگردد از آنجا که دست یابی رژیم به مسابقه تسلیحاتی در منطق می انجامد که در بهترین حالت اقتصاد مریض ایران توانای ادامه آن را ندارد واز سوی با حجم بزرگ گاز نهفته در ایران برای 300 سال دیگر لزومی برای ادامه تنش و پای فشاری به سیاست لج بازانه دست یابی وجود ندارد و تنها زمانی واقعیت نیاز رژیم و مطابقت سیاست ان بر منافع گروه حاکم روشن می شود که در نظر گرفت که تهران پیشنهاد استرو وزیر خارجه انگلیس از سوی غرب را ، دال بر متوقف کردن برنامه غنی سازی نه دست یابی به انرژی هسته ای رابرای حداکثر 10 سال، در جهت خلاصی از بن بست را شدیدا رد کرد .گوی که بقای ایران بعد از 10 سال در دید زمان داران و نه قائمین به حکومت ایران مورد شک است!!!
اما واقعیت مطلب این است که جمهوری اسلامی که فلسفه مهوع آن باعث شده است که تنها کشوری در دنیا باشد که دارای یار استراتژیکی نیست در هراسی وحشتناک از بقای خود در کوتاه مدت است و اکنون با توجه به بحرانی که در عراق برای آمریکا پیش امده است قصد دارند که با دست یابی به این فن آوری بر حاشیه امنیت خود بیفزایند و چون کره شمالی و پاکستان و حتی چین از احترامی که به هیچ روی شایسته آن نیستند بر خوردار گردد. حال بر روشنفکان و دگراندیشان ایرانی است که در طرفند ملی کردن این سیاست 100% آخوندی نیفتند وبیندیشند که رژیمی که در تمام سالیان گذشته با ذم ملی گراییٍ،روی به سیاست اسلامی فارغ ار منافع ملی آورده بود و در این راه از هدر دادن پول و امکانات مردم در سوریه و لبنان و عراق و هر ناکجایی دنیا دریغ نداشته و اکنون نیز ندارد. چرا بی توجه به سبقه تاریخیش به یک باره مهر ملیت و ملی را بر پیشانی سیاست خوده زده است و بدانیم که این سیاست در بهترن شکل ثمر دهی خود به قیمت فنا شدن ایران و تمامیت ازضی تمام می شود.

Tuesday, May 02, 2006

عدال مطلقه سلطان اسلامی



راستی اگر به فردی ونه تنها زن،گفته شود که تنها نصف بیضه چب انسانی دیگری ارزش دارد و باید مطابق سلیقه خواص که از سالیان پیش به یادگار مانده است لباسی یک نواخت را برای تمام فصول بر تن داشته باشد و از وارد شدن به بسیاری از مناسبات اجتمای باید خود داری کند .آیا آن شخص می تواند در هر شرایطی غیر از بار آمدن تدریجی باآن اندیشه از کودکی وداشتن اطلاعات ناقص از حقوق هم جنسانس در دیگر نقاط دنیا ،اعتقادی به آن مکتب ،ایده و یا مذهب داشته باشد
در باره حقوق زن در زندان بزرگ سلطان اسلامی آیا هیچ عقل سلیمی جز به موهم و مطرود بودن رآی دیگری صادر خواهد کرد؟ البته این پایمال شدن حقوق تنها به زن خلاصه
نمی گردد زیرا رژیم سلطان اسلامی مطلقه ایران از پایمال کردن حقوق مدنی احاد ملت زیر یوغ استبداد، خواه اقلیت های دینی و قومی خواه روشنفکران جامعه هرگز دریغ نداشته است و چنان در سرکوب مردم از هر نوع و.سلیقه از صوفی تا مارکسیست و از کرد تا بلوچ و از کارگر تا دانشجوو مطالبات آنها زیاده روی کرده است که به اعتقاد بسیاری در صورت کم شدن قدرت حکومت مرکزی،روحانیت بهای سنگینی را باید همچون رژیم چائوشسکو پرداخت کند ویقینا با باز شدن فظای سیاسی و بر ملا گشتن گستره جنایات و حق کشی ها برای همیشه اسلام سلطانی و یا آنچه پیروان ولایت تهران و حومه به آن نآب محمدی می گویند از افق دید ایرانی خارج خواهد شد.در اینجا باید در نظر داشت که ایران به نقل از حکیم توس پیش از این نیز دیده است
همه تخت منبر برابر کنند
اما آینده در انتظار است که منبر سوزانده شده و می غش آزادی در شریان ایران جریان یاند.
فردا برای ایران آزاد است

Monday, May 01, 2006

البرادعی به شورای امنیت سازمان ملل گذارش داد که ایران خواسته ی شورای امنیت سازمان ملل دال بر توقف برنامه غنی سازی اورانییوم برآورده نکرده است و نماینده آمریکا در سازمان ملل این گذارش را سندی در جهت ثابت کردن نیات رژیم ایران در دست یابی به تسلیحات هسته ای دانسته است .اکنون باید در انتظاراقدام سخت تر شورای امنیت بود زیرا بعید به نظر می رسد با توجه به تهدید آمریکا،به پیامد مخالفت روسیه و چین با تحریم یا مطابق خواندن رژیم تهران با اصل 7 منشور ملل متحد (خطر دانستن یک کشور برای صلح و امنیت جهانی)آن کشورها در دراز مدت خواهان مقابه باشند به ویژه آنکه امریکا در راستای شورایی امنیت خواهان مطرح شدن پرونده. رژیم در نشست آتی کشور های بزرگ صنعتی7+2 شده است و حتی در صورت ادامه مخالفت های آن دو کشور و به جان خریدن ظربات آتی برخورد کنونی با غرب به بهای انرژی با تمهیدات ادامه دار آمریکا دامنه اقدامات تنبیهی آنچنان گسترده خواهد بود که برای رژیم ایران قابل تحمل نباشد.
اکنون باید دید که سران ایران در ادامه سیاست نابخردانه خود چه خواهند کرد؟!