Tuesday, September 05, 2006

آقای رئیس نماینده ما باشید




مجتبي سميع نژاد، وبلاگ نويس زنداني كه اكنون در مرخصي به سر مي برد همزمان با سفر كوفي عنان دبيركل سازمان ملل به تهران نامه اي را خطاب به وي نگاشته است.
متن نامه به شرح زير است
‌آقای رئیس نماینده ما باشید
آقای رئیس در خبر ها هست که در ایران هستید. من پیگیر اینکه برای چه به ایران آمده اید نیستم. پیگیر این نیستم که با چه کسی و در کجا ملاقات می کنید. آن هایی را که شما می بینید من به عنوان نماینده خود قبول ندارم. آن ها حرف های من و امثال من را به شما نمی گویند. آقای رئیس من آنها را نمی شناسم. من شما را می شناسم که دبیر کل سازمان ملل هستید. سازمانی که هر هنگام نامش را می شنوم، کلماتی همچون صلح و آزادی و انسانیت و جهانی بدون جنگ را برایم تداعی می شود. جهانی که در آن آدم ها را به خاطر منافع اقصادی و سیاسی و هر چه که هست نمی کشند. جهانی که دوستش داریم. جهانی که در آن هیچ کس را به خاطر بیان عقاید و نظراتش ، به خاطر گفته ها و نوشته هایش ،به خاطر مرام مسلکش، به خاطر دین و مذهبش، به خاطر... اعدام نمی کنند، زندانی نمی کنند، شکنجه نمی کنند، آزار نمی دهند، به زنجیرش نمی کشند... می دانم که نمی شود از شما خواست که جاهایی را در این کشور بازدید کنید. می دانم که وقتش را ندارید. می دانم که نمی شود پای درد دل های خانواده های باطبی و موسوی و زرافشان و عباسقلی نژاد و سیگارچی و جاوید تهرانی و غیره بنشینید. می دانم که نمی شود به شما تک به تک آن ها را معرفی کرد. می دانم که نمی شود به شما گفت که احمد باطبی در حالی که محکومیت دارد و هفت سال از آن را تحمل کرده باز هم در سلول انفرادی است و بازجویی پس می دهد. می دانم که وقتش نیست تا بدانید مهندس موسی خوئینی ها که نماینده ی مردم این کشور در مجلس ملی آن بوده، اکنون با نقض مسلم آزادی فردی اش حدود سه ماه است در سلول انفرادی است و حتی برای سوگواری پدرش فرصت کافی نداشته است. می دانم که محال است و حتی وقتش نیست که من از تک تک آنها برای شما یکی دو خطی بنویسم. حقیقتش را بخواهید آنقدر تا به حال از این ها نوشته ایم و خوانده ایم که مثل نفس کشیدن برای مان عادی شده و مثل زنده گی کردن مان تکراری،با این تفاوت که همراه درد تحمل سوزی است. شما نمی دانید که مرگ اکبر محمدی چه درد تحمل سوزی است. آقای رئیس باری قلعه بانان این حجت با ما تمام کرده اند که اگر می خواهیم در این سرزمین اقامت گزینیم می باید با ابلیس قراری ببندیم.
آقای کوفی عنان، دبیر کل سازمان ملل، از شما یک چیز می خواهیم.نمی دانم که می دانید یا نه این روز ها که در ایران هستید بازار نامه نوشتن به شما حسابی داغ شده است. از شما می خواهیم که برای یکبار هم که شده نماینده ی ما باشید. ما نماینده ای نداریم .
کسی جرات این را ندارد که حرف های ما را به گوش آنانی که ملاقات می کنید ،برساند. از شما می خواهیم که به عنوان دبیر کل سازمان ملل که وظایف و اهداف مشخصی دارد و خواسته های ما نیز در راستای نیل به آن ها است، درد دل ها و شکایت ها و خواسته های ما را به گوش آنان برسانید. تمام نامه هایی را که به شما نوشته می شود، در برابر آن ها بگذارید، از آن ها بخواهید که حقوق بشر را رعایت کنند، از آنها بخواهید که به هیچ کشور و گروهی کمک مالی و نظامی نکنند چرا که ما در همین جا گرسنه مانده ایم. به آن ها بگویید که خواستار محاکمه کسانی هستیم که در حفظ جان اکبر محمدی کوتاهی کرده اند، به آن ها بگویید بساط سلول های انفرادی را که مصداق بارز شکنجه است برچینند.به آنها بگویید به ما به عنوان یک شهروند ایرانی که حق زنده گی دارد احترام بگذارند، به آن ها بگویید که حقوق زنان ایرانی را حفظ کنند، به آن ها بگویید هیچ کس را به خاطر عقیده اش بازداشت نکنند، به آن ها بگویید که کاری کنند که وجود مواد مخدر از زندان ها پاک شود. به آن ها بگویید که همه ی زندانیان انسانند و دارای حقوقی، حقوق همه ی آنها را محترم بشمارند. به آنها بگویید به آزادی های فردی و امنیت شخصی ما احترام بگذارند. تلفن های ما را شنود نکنند. گرد همایی های ما را لغو نکنند. در تجمعات مادران و خواهران مان را کتک نزنند. اجازه ی سوگواری برای در گذشته مان را به ما بدهند. ما را از تحصیل محروم نکنند. حقوق اجتماعی ما را محترم بشمارند، از دانشگاه اخراج مان نکنند. احمد باطبی را آزاد کنند. مهندس موسوی خوئینی ها را آزاد کنند. بهروز جاوید تهرانی را آزاد کنند امید عباسقلی نژاد را آزاد کنند، ناصر زر افشان را آزاد کنند، آرش سیگارچی را آزاد کنند، امیر عباس انتظام را آزاد کنند، عباس دلدار را آزاد کنند، مهراد لهراسبی را آزاد کنند، رامین جهانبگلو را آزاد کنند،کیوان رفیعی را آزاد کنند. به آنها بگویید تمام زندانی های سیاسی را در هر کجای ایران که هستند آزاد کنند. به آن ها بگویید که به ما اتهام اقدام علیه امنیت ملی نزنند که امنیت ملی خود مائیم. امنیت ملی باطبی است. امنیت ملی آرش سیگارچی است. به آن ها بگویید هیچ کدام از ما را سر بدخویی نیست و ما دشمن نیستیم. ایرانی هستیم و آزاده . به آن ها بگویید که آزادی حق مسلم ما است... به آن ها بگویید که ما بد نیستم.......