جمهوری فقاهتی محکوم به فناست
وقتی که وزیر خواجه ایران اعلام کرد که برای تعلیق غنی سازی هم حاظر به مزاکره هستند بی اختیار اندیشیدم که خواندن ذهن سران حکومت اسلامی از دریافتن اندیشه های یک مغز تکامل نیاقته و خواسته هایش آسان تر است. سران نظام بی آنکه به سبقه تاریخی اعمالشان نگاهی بیاندازند گاهی کلامی را به زبان می آورند که مرغ پخته را هم به خنده وا می دارد.سخن از تعلیق غنی سازی آنهم در این زمان که مهلت شورای امنیت رو به اتمام است تنها به برای خریدن وقت بیشتر و جلوگیری از اخذ تصمیم اعضای آن معنی دارد و بس، تا اینکه رژیم به نقطع بی بازگشت برسد وتقابل با خود را یک گزینه ای کند وآن پذیرشش به عنوان قدرتی هسته ایست. اما از سوی نباید فراموش کرد که این موضع گیری تا حدودی نیز از ترس سران نظام منشع می گیرد که علی الرغم شعارها می دانند که برنده واقعی نبرد یک ماه گذشته اسرائیل و لبنان ،تل اویو بوده است و منیاتور جنگ احتمالی ایران آمریکا با نقش های که درآن جمهوری اسلامی به نانودی کشیده شده است به نمایش در آمده و حال همه می دانند که در صورت در گیری از سپاه مهدی و بدر وحزب الله در نهایت جز موشک پرانی های بی حاصل کاری بیشتر بر نخواهد آمد و سران نظام فاسد فقاهتی بهتر از دیگران این را در یافته اند و تغیر لحن جمهوری خواهان تصمیم گیر در کاخ سفید آنها را از آینده خود و فرزندانشان چون صدام و پسرانش به وحشت انداخته است .از این روست که سراسیمه در تلاشند که با خریدن وقت بیشتر خود را به نقطه بی باز گشت برای معامله بزرگ برسانند. اما در این معادله چند مجهولی آنچه را که فراموش کرده اند از دست دادن اعتبار جهانیشان بر اثر خلف وعده های پیاپی و عدم مشروعیتشان در داخل است که هیچ رغبتی ر ا در هیچ عقل سلیمی جهت پذیرششان بر نمی انگیزد.در خاتمه باید نوشت .حتی اگر جمهوری فقاهتی در لحظه نود بازی تن به تسلم مطلق بسپارد و یا با شرایط سخت معامله ای را صورت دهد که حاشیه امن و بقایش را تضمین کند و چه بر طبل عناد بکوبد ار آنجا که باید بر ملتی حکومت کند که از ان متنفر است محکوم به فناست