Thursday, August 03, 2006

محمدی از زندان جمهوری اسلامی آزاد شد




قدرت تحلیل آنچه که بر محمدی گذشت را تا حالا نداشتم. عمق این فاجعه سرخ به حدی است که در بدو امر با ناباوری به آرزوی نادرستی خبر دل بسته بودم. با خودم می گفتم: خدایا نگذار این حقیقت داشته باشه؟!اما وقتی صبح زود دوســـــــت مبارزی آن پیام تلفنی را برایم فرستاد درهم شکستم.تا لحظاتی نمی توانستم حرکت کنم و توان حرکت را نداشتم. بغضی سیاه و در گلویم شکسته بود .در خودم فریاد می زدم. خدایا، خدایا
آخر چگونه دولت خدمت گذار احمدی نژاد این سردار تیر خلاص زن اوین و مداح خاصه ولایت جرعت کرد که یکی از ثمبل های مقاومت، محمدی را، یک زندانی سیاسی را به این نحو وحشتناک از ما بگیرد؟وزن مخالفان سیاسی را در چه حد محک زده اند که بی هراس داغ دیگری بر دل ما گذاشتند.
و حالا به این نتیجه رسیده ام که باید بنویسم . حذف دردناک محمدی یاد این این فاجعه یادآوردوران قتل های مخوف امامیست. وقتی که سلاخی حکومتی ، هزاران سامی ها وسیرجانی ها رابا چشمهای گریان فقط ! به نظاره نشستیم قاتلان امامی، آری همان امامی های قاتل جسارت یافتند و شقاوت را با شهید کردن داریوش و پروانه فروهرها و سر به نیست کردن دودوانی های وخفه کردن مختاری و پوینده ها و آزاد پویندهای بسیاری که حتی نامی از کلبد شریفشان به یادگار نمانده است به حد اعلای آن رساندند.
محمدی را کشتند . محمدی را ناجوانمردانه کشتند.
رژیم آدم خوار آخوندی حتی از جنازه اش نیز در بیم و هراس بود و همچون دیگر قربانیان خود تلاش کرد که با دفن سریع آن آزاد مرد خود منحوثس را ،از اثرات این جنایت برهاند. غافل از این که یاد و یادگار اُوی مرد مرد ستان تا آخرین لحظه حیات امثال من تاثیر گذار خواهد بود

لحظه لحظه های ستیز تورا با مرگ
هیچ وقت فراموش نمی کنم تا مرگ
این اولین انتـــــــخاب هر فرد یست
با زندگــــــی جان سپردن یا مرگ




روحش شاد و راهش جاودان باد
کیوان بابایی