Monday, August 14, 2006

دستگاه دیپلماسی منفعل




تشابهات دوران وسیاست دستگاه دیپلماسی منفعل کشورمان در برخورد با وقایعی که منتهی به اشغال ایران گردید با زمان و سیاست فقاهتی و پریشان کنونی،متاسفانه صورت بندی متفاوتی را نمایان می سازد که منتجی غیر از تکرار تاریخ در بر ندارد.هنگامی چنگ دوم جهانی در اروپا دوران اوج خود را سپری می کرد ودر حالی که استقرارسریع نیروهای شوروی آنهم درحجمی زیاد در سرحدات آذربایجان و قفقاز خبر از تحولی تازه و نگرش نــــورا به ایران می داد حکمرانان کشورمان کماکان به سیاست منفعل و مفروض و غیر قابل اجرای دفع الوقت می اندیشیدندکه نام بی مسمایی بی طرفی را بر آن نهاده بودند دکترینی که تنها تا زمانی که خطوط نبرد به مرزهای ایران نمی رسید می توانست کارآمد باشد ولی این سیاست بی هیچ تغیری تا لخظات سقوط تهران پی گرفته شد.چگونگی پدید آمدن این پندار سیاسی موهوم که حاصل برایند گفتمان ساکن سنتی –تجاری عصر مشروطه بابرداشت اندیشه مدرن-صنعتی دوران پهلویست کمتر نقد شده است. بی تردید حکومت ایرانی که دستگاه دیپلماسی دولت ها بعد از کودتای سوم اسفندبا آن مواجه شده بود گفتمان حاکم بر ان جنبه ملی گرایی داشت و دول اروپای ان عصر در بسیاری از عرصه ها تسلطی را که برحکومت قاجار را نداشتند با توجه به گفتمان ناسیونالیستی پهلوی از دست داده بودند. توجه حکومت نوین ایران در ان عصر به فرهنگ ملی عصر مشروطه اما فراسوی گفتمان سنتی بود. اگر چه خود به نحوی در دستان گروهی از ارستوکراتهای مدرن قرار داشت اما مرگ ایل سالاران و افراد سرشناسی نصرت دوله فیروز، ،سردار اسعد بختیاری،ارانی،جهانسوزی و مدرس ختم غعله مداران را رغم زده بود. از سوی دیگر نظام پهلوی با خانه نشینی و تبعید یاوران قدیم خود هچون فروغی،دبیر اعظام،تیمور تاش ،سپهبد احمد آقا امیر احمدی،سرتیپ تاج بخش، قدرت مطلقه ای را که مشروطه خواهان خانه نشین شده ای چون مصدق به قید قانون کشیده بودند دوباره آزاد کرد.علی الرغم این وقایع گفتمان و ساختار سیاسی پهلوی در کل بار مثنتی داشت و امکان به ثمر رسیدن طرح های بزرگ چون راآهن و آرتش ملی،دانشگاه و غیره را با بضاعت اندک فراهم کرد وبا بی توجه به به زیاده طلبی بیگانگان برای اولین بار بعد از ماجرای شوستر امریکای،ملی اندشیدن را سر لوحه عمال خود قرار داد و با بسط دادن صنعت نوین و تضعیف فرهنگ سنتی -بازاری، طبقه متوسط جامعه رو به رشدی را ایجاد کرد که نیازهای مدرنش سبب شد که علی الرغم ناخرسندی روس انگلیس،روابط خود را باایتالیا ،سوئد و آلمان والمری وبعد هبتلری صرف توجه به اقتصاد، تا به آن حد امکان گسترش دهد.ژرژ لنچافسکی وابسته فرهنگی سفارت لهستان می نویسد(آلمان در تجارت با ایران به پیروزی خیره کننده ای رسیده است . نه سال بعد از به پیروزی رسیدن هیتلربه نه برابر میزان قبل رسیده است)گفتمان ناسیونالیستی پهلوی که ظرفیت کم سیاسی باعث شد که توجه به نیازهای طبقه متوسطی که خود بانی ومشوق تنها در عرصه سیاست و فرهنگ ممکن گردد و همان گونه که گفته شد حذف تمامی اندیشه ها و صداهای رسا عتی در درون نظام را نر نتابد و در قحطالرجال و سکوت ،فظای مناسب یا نخست وزیری مهدی قلی هدایت و غوغای وفریب مردم و نخبگان توسط اندیشه های نازیستی* سیف آزاد را فراهم کند و در حالی که قرارداد*استالین-فن ریبن تروپ که در آن آلمان نازی دست روسیه را در سه* جمهوری بالتیک و ایران باز گذاشته بود و نشان می داد که روزهای خطیری در انتظار ایران است . همان گونه که گفته شد با آشکار شدن صورت بدی نهایی ،تحلیل گفتمان حاکم کاملا از تیر رس اندیشه های مخالف خارج شد ونیروهای یک دست شده سیاسی که غالبا ازنخبگان هم سو با گفتمان پهلوی و مشکوک به رابطه با بیگانگان بودند وام دار وارث اندیشه بکر نهفته در کودتای سوم اسفند شداند . از سوی خفقان حاصل از بستن مطبوعات آزاد و صداهای مستقل تا شهریور بیست جو سیر تکاملی خود را سپری کرده بود و تنها نشریاتی با عنواوین پر طمطراق چون ایران آزاد سیف اسلامی های که به اقتضای زمان سیف آزاد می شد اند اجازه انتشار داشتند ودر خلاءآرای واقعی صاحبنظران، همان آنها با استفاده کردن از ضعف تاریخی ایرانیان که وحشت مفرط ازتاثیرات سیاست دول بزرگ بود , شروع به تهیج مردم عاصی شده از ظلم مزمن کردند وبا استفاده ابزاری از آمال و حساسیت های آنان نسبت به بهره برداری های خارجیان پای نیروی نو رسیده ای چون آلمان و ایتالیا را به ایران باز گردد