Thursday, April 27, 2006

چه مولفه ای مراجع دینی را با هر پدیده تازه ای به مخالفت وا می دارد؟



عصبیت و جزم اندیشی یکی از مصیبت های اهل دیانت بوده و هست به گونه ای که غلبا آنها به دور ازتمامیت خواهی و ذم ونفی تجدد قابل تصور نیستند و برای هریک از مذاهب خاصه ابراهیمی می توان مصادیق و شواهد بسیاری را آورد که تا واپسین دم در برابر آرای مخالف به طرد و تکفیرخشونت متوسل شده اند
چرایی نهفته در این گونه برخورد را علاوه برمولفه ی غیر قابل انکار منعم بودن ارکان مذاهب،از ایستایی و ادامه سننی که جوامع به آن پای بنداند. باید در فلسفه نهفته در بطن این آئین ها نیزجستجو کرد
زیرا هستی مذاهب پیوسته به متافزیکی هستند که بسیاری ازکلیات آن غیر قابل اثبات است وتنها توسل به فلسفه ای پرداخته شده برای آن وجاهتش را برای پیروان مقبول می نماید.متافیزیکی که چگونگی بسیاری را بی پاسخ می گذارد و تنها با فراردر پشت تاریخی غبار آلود و موهوم و احکامی غیر قابل پرسش است که هستی خویش را از نقد پذیری وخرد خرده گیر وچرایش حفظ می کند.
این خرد گریزی مذاهب در هر عصر ویژگی منحصر به زمان به خویش را دارداما انچه در این میان مشترک است تقابل با آزادی خواهی ،گسترش شریعت خاصه در ادیان ابراهیمی و واسطه غائل شدن بین انسان و خدا،و پرداخت انسان خدایانیست که توانای متافیزیکی وهم آلود خویش را جز دور ازدید بشر نمی توانند کسب وحفظ کنند و ورای نقدند
این باور متافیزیکی که بنیان ادیان بر آن است به حدی اساسیست که باعث عبث شدن تلاش بسیاری از متفکران مذهبی در پیوند دادن عنصر خرد ودین گردیده است چون خرد حقیقت پذیر و دین تبعیت خواه است و تلفیق آن دو خردی تبعیت خواه را می سازد که همان انسانی است که در باور متافیزیک چرایی را وانهاده است و با تمسک به حقیقتی غیر ملموس که قابل اثبات و انکار نیست.عقل را نه منجلاب عدم تفکرمذهبی می اندازد و تجدد را به خاطر زیر سوال بردن ارکان لرزان و دستورات نابخردانه و غالبا ظالمانه دین مذموم می شمارد