Tuesday, April 25, 2006

فقه دوگانه


همیشه درگیر پایان بودن به خصیصه حکومت حاکمانان به ما تبدیل شده است.گاهی می اندیشم بر ما چه گذشته ها،را باید به فراموشی بسپاریم.اما با وزش باد شدیدی که هرازگاهی بنیان های فرهنگی و اقتصادی و هستی ما را به لرزه می اندازد باید هم از خود بپرسم. که کشش این نکبت عرب خویی وایران ستیزی مردم گریزی در چیست که گاهی مردی با وویژگی شیخ فظل الله ی را به خویش می کشد و با مشروطه اولین جنبش نوگرایی ایرانیان ه به دشمنی خونی بر می خیزد و خود را ملعون ملتی می سازد و گاهی روح روح الله دیگری را در گرداب خود،به ریشه زدن از مدرنیته ملی گرایی وا می دارد.؟! میراث و مرده ریگ کدامین فبیله را ما در کف داریم؟واقفم که شیخ الله ها هر کدم به نقل ازنص تاریخ چه ها که نسیبشان نشد! اما حریری هم با ارادت به آئین نیکانش از بطن سرزمینش صاحب مال و منال شده بود ولی هرگز مام میهش لبنان را برای پول یا بالا تر به بهای جان به دامان جهل اسدی ها ننداخت.
اما از قبیله ما شاید بتوان هزاران فضل الله ها و خمینی ها و لاریجانی ها و غیره را برشمرد که هزاران بارراه را بر ترقی ملت و کشور خود بسته ومی بندند وهنوز هم کمال مطلوب خود را در منکوب شدن ملتی مدرن و تاریخ حقیقتی و بارز ایرانیت و ایرانی می بینند
باید به کنه و بطن این شب آبستن مذهب فقهی شک کرد که چه میزاید؟!و خوشحال بود که نسل جوان ایرانی هر چه بیشتر ازاین عفریته شیعی فاصله می گیرد و بنیان های حکومت را وامیدارد که هرچند صبای با طرح های مضحکی چون مبارزه با بی حجابی بکوشد آب و آبروی از دست رفته فقهی اش را به جوی فقاهت بر گرداند .کاری عبث که حاصل ان از پیش برگ برنده ای دیگر برای مردم است.