انسداد سیاسی یا جهل مرکب
انسداد سیاسی علاوه بر تمامی زیان های که دارد آفتی است که به تدریج ایجاد کنندگان آن را از داشتن اندیشهء تحلیل گر و فکر پویا محروم می کند تاریخ ایران از این نمونه ها بسیار دارد که قابل تطبیق به حال و شرایط نونی نیز هست که از آن میان اوضاع کشورمانم ذدرسوم شهریور 20 قابل تأمل تر است.
هنگامی چنگ در اروپا اروپا اولین ماه های خود را سپری می کرد استقرار نیروهای شوری در آذربایجان و قفقاز خبر از تحولی تازه در نگرش جهان به ایران می داد. حکام وقت ایران در نادیده گرفتن شرایط جهانی تا آنجا پیش رفتند که نقل و انتقالات متفقین در بغداد بعد از سرکوب کودتای رشیدعالی گیلانی و افسران وابسته به آلمان را بر علیه نایب السلطنه امیر عبدالله در 13 فروردین 1320هیچ می شمرند و در پنا دادن به گیلانی و ناسیونالیستهای همراهش لحظه ای تأمل نکرند و با استدلال ساده نرنجاندن دول محور و به دست آوردن اسرار کودتا،دست به تحریک بازی کنان اصلی عرصه سیاست خاورمیانه زند و با اعلام سیاست بی طرفی که با توجه به نیاز شوروی به تسلیحات عملا به نفع آلمان هیتلری تمام می شد کشور را دردر معرض خطر حمله ای نظامی قرار دادن که همگی آن را نامحتمل می شمردند.اما تصمیم در باره حمله به ایران در ظرف یک هفته اتخاذ شد . بهترین یاد داشتسند یاد داشتهای سر ریدربولارد است که در 6 اوت 1941 مطابق با 15 مرداد1320 می نویسد
یک هفته پیش داستانی سر از آمریکا در اورد که نیروهای انگلیسی قصد حمله به ایران را دارند و هواپیماهای انگلیسی قصد بمباران تهران را دارند مگر اینکه دولت آلمان تمامی آلمانها را اخراج کند
همان گونه که مشاهده شد که اشعال ایران از دیدگاه سفیر انگلیس هم نامحتمل می نمود اما بی توجهی حکام ما با شرایط روز واقعی را سبب شد که تاریخ همواره از ان به بدی یاد خواهد کرد.
حیرت آور آنکه آنجه در آن روزگار اتفاق افتد به گونه ای حیرت آور در حال تکرار است . قوای آمریکا و انگلیس در مرزهای ایران تجمع دارند وشرایط جهانی به گونه ای رقم خورده است که آنها راهی جز پیروزی یا شکست در روبرو ندارند. در این هنگام حکام ایران دل خوش به حمایت روسیه و چین اند که از توانای تاثیر گذاری محدودی در عرصه جهانی دارند وتلاشی جانکاه را برای دفع الوقت و دست یابی به تکنولوؤی چند منظوره هسته ای آغاز کرده اند و متهم به پناه دادن به اعضای فراری هستند و باامتناع و سکوت معنی دار خود در دادن اطلاعاتی حاوی از تعداد و رتبه آن اشرار مهر تاکید بر اتهامات می زنند.
حال باید پرسید در حالی که تمامی آنانی که در عرصه تصمیم گیری جهانی حمله به ایران مردود است. آیا لجاجت حکام ایران که خود ماحصل انسداد سیاسی و جهل مرکب است کشور را در ظرف زمانی مشابه دیگری دچار فاجعه نخواهد کرد؟هرچند بایدگفت که فاجعه آغاز شده است
هنگامی چنگ در اروپا اروپا اولین ماه های خود را سپری می کرد استقرار نیروهای شوری در آذربایجان و قفقاز خبر از تحولی تازه در نگرش جهان به ایران می داد. حکام وقت ایران در نادیده گرفتن شرایط جهانی تا آنجا پیش رفتند که نقل و انتقالات متفقین در بغداد بعد از سرکوب کودتای رشیدعالی گیلانی و افسران وابسته به آلمان را بر علیه نایب السلطنه امیر عبدالله در 13 فروردین 1320هیچ می شمرند و در پنا دادن به گیلانی و ناسیونالیستهای همراهش لحظه ای تأمل نکرند و با استدلال ساده نرنجاندن دول محور و به دست آوردن اسرار کودتا،دست به تحریک بازی کنان اصلی عرصه سیاست خاورمیانه زند و با اعلام سیاست بی طرفی که با توجه به نیاز شوروی به تسلیحات عملا به نفع آلمان هیتلری تمام می شد کشور را دردر معرض خطر حمله ای نظامی قرار دادن که همگی آن را نامحتمل می شمردند.اما تصمیم در باره حمله به ایران در ظرف یک هفته اتخاذ شد . بهترین یاد داشتسند یاد داشتهای سر ریدربولارد است که در 6 اوت 1941 مطابق با 15 مرداد1320 می نویسد
یک هفته پیش داستانی سر از آمریکا در اورد که نیروهای انگلیسی قصد حمله به ایران را دارند و هواپیماهای انگلیسی قصد بمباران تهران را دارند مگر اینکه دولت آلمان تمامی آلمانها را اخراج کند
همان گونه که مشاهده شد که اشعال ایران از دیدگاه سفیر انگلیس هم نامحتمل می نمود اما بی توجهی حکام ما با شرایط روز واقعی را سبب شد که تاریخ همواره از ان به بدی یاد خواهد کرد.
حیرت آور آنکه آنجه در آن روزگار اتفاق افتد به گونه ای حیرت آور در حال تکرار است . قوای آمریکا و انگلیس در مرزهای ایران تجمع دارند وشرایط جهانی به گونه ای رقم خورده است که آنها راهی جز پیروزی یا شکست در روبرو ندارند. در این هنگام حکام ایران دل خوش به حمایت روسیه و چین اند که از توانای تاثیر گذاری محدودی در عرصه جهانی دارند وتلاشی جانکاه را برای دفع الوقت و دست یابی به تکنولوؤی چند منظوره هسته ای آغاز کرده اند و متهم به پناه دادن به اعضای فراری هستند و باامتناع و سکوت معنی دار خود در دادن اطلاعاتی حاوی از تعداد و رتبه آن اشرار مهر تاکید بر اتهامات می زنند.
حال باید پرسید در حالی که تمامی آنانی که در عرصه تصمیم گیری جهانی حمله به ایران مردود است. آیا لجاجت حکام ایران که خود ماحصل انسداد سیاسی و جهل مرکب است کشور را در ظرف زمانی مشابه دیگری دچار فاجعه نخواهد کرد؟هرچند بایدگفت که فاجعه آغاز شده است