Friday, July 28, 2006


وا مصبتا از جهل مخصوصا وقتی که با تعصب میهن پرستی نیز همراه باشد . دیرو مقاله ای را خواندم از یکی از دوستان مدعی مهر وطن که نوشته بودکه حمله فرضی جدایاز مصیبت های جنگ به ایران اصلاحاتی را که مد نظر هر گروه سیاسیت _خودی و غیر خودی_حد اقل 300 به تاخیر خواهد انداخت.
من نیز مخالف حمله بیگانه به خاک کشورم هستم اما دریغم آمد که ننویسم که آنچه در این میان این نوع مقاله ها نادیده گرفته می شود و دوستان از این دست نیز کمافی سابق بر بوغ آن می دمند .از یک سوحیاط سیاسی مشروط و حکومت جامع القوا اسلامی محاط بر هستی ایران و از سوی دیگر سبقه تاریخی ورود یک نیروی سوم، به معادلات سیاسی کشورمان بود.

همگی با پوست وخون حس کرده ایم که حکومت اسلامی با تاکید به جامع القوا بودن خود و در دست داشتن اهرم های چون شورای نگهبان ومصلحت نظام وتکیه بر اشراف اخلاقی که بی استسفار با بوی پترو دلارها نگهبان آئین فرسوده ولایتند، فظای سیاسی ایران را از دیرباز مشروط کرده به نحوی که ایجاد هر حرکت بازمستقل دیگر گون اندیشی در افق سیاسی ایران منتفیست
چون حکمت فقاهتی در بطن خود دارای تظادی بنیادین و محتوای با ملیت ایران است که انرااز پیش ازبنیان گذاران خود به ارث برده و به لفظ گرین با ان دسته ازارزش ها که آفریده تاریخند
در تعارض است و هر گونه چرخش به سوی آزادی به معنای که دوستان در مد نظر دارند هستی ان را در معرض خطر قرار خواهد داد.
به چه نحو امکان است به ایجاد بستری برای فعالیت سیاسی مستقل و افقی روشن در حکومتی دل بست که تنها با پذیرش ابتدای ترین اصل حکومت دمکرات که همان.پذیرش جدای دین از سیاست و حیط مدنیست از هستی ساقط خواهد شد.

واما در باره سبقه تاریخی ورورد نیروی سوم به کشورمان باید به سالهای ده 20 خورشیدی نگاه کرد که رظا شاه علی رغم تمامی اطلاحاتی که ایجاد کرد فظای باز سیاسی که زایده انقلاب عصر دگر اندیشی مشروطه بود را از بین برد . تنها در فاطله زمانی ورود قوای متفقین تا استقرار کامل حکومت محمد رظا شاه بود که با توجه به تاثیر وجود نیروی تحدید کننده خارجی ، احزاب توانستند نگاهی به آرزوها وامال نهضت مشروطه کنند ایا مجال یافتن اندیشه های متضاد وامثال فروعی وقوام السلطنه و نهایتا مصدق ها که تها در دو دهه نمود یافتند تجلی همین امر نبود؟

هراس ما از چون عراق شدنی هم بی پایست چون هر نظام جدیدی که بر امور ایران مسلط گردد فراسوی تجربه تلخ حکومت دینی قرار خواهد داشت وو تلفیق مرگ اور مذهب و سیاست را برای بهگشت هیچ مشکلی به کار نخواهد برد انچه که عراق کنونی با گروه های اکثرا مذهبی فاقد ان است و قطعا وحشت از تجزیه ایران هم بی مورداست چون ایران.با توجه به بدیهی ترن اصل سیاست توازن محکوم به استقلال و یک پارچگیست

آری انسان ها باید تاریخ را از مصالحی که در دست رس دارد بسازد و ایرانیان نیز ازامر مستثنی نیست واقفم که هیچ آزاده ای ایرانی خواهان یورش بیگانه به خاک کشور نیست . اما نباید اجازه داد همچون المان نازی سرنوشت وطن با حکومت گره بخورد و در حجم تبلیغات گوبلزی گونه ،آرمانهای رژیمی منفور ملت را در دست یابی به حاشیه امنیت و فضای برای بقا را هدف های ملی فرض کنند که این مسئله از یورش بیگانه به مراطب خطرناک تر است
دوستان انچه گفته شد مفروضیست برای مقلوب نشدن در برابر حوادث آتی که صلاح دانستم با شما در این باره صحبت کنم اگر چه واقفم گاها برای متحم نشدن به استقبال از تهاجم خارجی باید در مواردی مهر سکوت بر لبها زد اما دانستن واقعیت امور رمز موفقیت است