به بهانه تاخیر جبهه ملی در همراهی با اپوزسیون و نشست لندن!؟
ایران در بدترین برهه ی زمانی دارای نوع حکومتی است که با آن دسته از ارزش ها که آفریده تاریخ معاصرند در تضاد است.
التزام اپوزوسیون با توانای محدود در تقابل با قدرت جامع القوای که فی النفسه فاقد مشروعیت و اخالق سیاسیست ایجاد هسته ای ملی را برای اجماع تمامی نیروها واجب می گرداند.
نهادی که باید با نگاه به آینده، هم کمیته شکایات ملت . هم کنگره عقاید آنها باشد.
محفلی که راه اشتراک مساعی اجزاب وتبادل اندیشه را هموار می سازد واین امکان را فراهم می کند که هر بخش ستیزنده. برای آزادی و تا حد امکان هر فرد برجسته ملت ،آرایش در راه نیل به آزادی و غایت مطلوبش در نهایت روشنی تجلی یابد.
در راستای رسیدن به این مطلوب ومقصودست که طرح کنگره ملی ارانه گردیده است که به موازات آن طرح های جامع الشرایط و هم وزن دیگری مطرح گردیده اند
که بجای اینکه یکی را مردود بدانیم باید تمامی آنها رامکمل هم فرض کرد که هر کدام در بخشی از حقیقت ملموس سهیم هستند. بنا براین لازم است که دیگری قسمتی از مطلب را بیان کند که هر نظرمورد قبول بخش دیگر آن را منعکس می سازد.
طرح نشست لندن دگردیسی تکاملی در شکل غائی.خود به کنگره ملی ختم می شود و صرف نظر از خرده گیری های منطقی ارائه شده در آن وجه تفاوت بارز ش اجتناب یا نرسیدن به نام کنگره ملی در شراسط اولیه است. نامی که باید ادغان کرد که با توجه به سبقه تاریخی در جهت پذیرش افکار عمومی و انگیزش بیشتر برای کارهای گروهی خود نکته قوت طرح کنگره ملیست
طرح منتج ار نشست لندن در هر حالت و شکلی خود در حریم طرح کنگره ملی امیر انتظام مفهوم می یابد. و امید است که در خلاء ارتباط مستقیم و اراده عام مجمع انتخابی از نشست لندن بتواند با تکیه بر منش و آری صاحب نظران و احزاب واحد های پایه را برای کاری اصیل یا پارلمانی در تبعید و فراخور نام انتخابی درعبور از اجماع حاصله از نشست لندن ،ا امکان پذیر گرداند ودر شکل غای کنگره ملی تبدیل به پارلمان ملی کامل و دولت سایه نیز تبدیل گردد وبا برقرای پل های ارتباطی منطقی میان اپزسیون ، و مردم ضمینه تشکلی کم نفصتر و دم ساز تر فراهم کند.