"آمدندوکشتندوخوردندوبردندوسوزاندندورفتند"
خط و نشان کشیدن های رژیم اسلامی از یک سو و دول غربی و آمریکا از سوی دیگر به تدریج از حوزه کلمات خارج می شود . اکنون مدتی است اقتصاد مریض به نفس افتاده ایران بوی الرحمانش به مشام اهل دارالحکومه فقاهتی رسیده است وواضح شده است طلیعه تحریم های وعده داده شده شورای امنیت چه با حضور روسیه وچین چه بی آنها چنان مخرب بوده است که تمامی پترودلارخوران حاشیه حکومت فقاهتی پیوندهای طلایی خود را بافقیهان تهران نشیان فراموش کرده و هر یک با مال باد اورده و پول های خونین خود به گوشه ای گریخته اند و در این بین ملت بدبخت ایران باید تاوان خزانه و مدیریت بی پایه چپیه پیچان را بدهد و گوچه را به قیمت هر عدد 300 تومان تهیه کند و جیب های خالی مردم هر آن تهی تر گردد در حالی که مزدوران حزب الهی لبنان از بیت المال ایرانیان هزاران پترودلار ماذادشان را به خانواده های بدبخت شده بیروتی بپردازد که خود حاصل جمع عمل کرد آدمکشان سپاه واذناب اسدی اند. جمهوری اسلامی از فلسفه ای بر خواسته است که بنیان گذار ان اکثریت را نادان میخواند و در نادیده انگاشتان مردم با چنان شتابی به پیش می تاخته است که غریب به سه ده چیرگی آن برایران برای آن مرز بوم جز مرگ و ویرانی حاصلی نداشته است ودر ختم سلسله آخوندیان هم باید گفت:"آمدندو کشتند و خوردند وبردند وسوزاند ورفتند" زیرا آنچه اینان بر ایران می کنند تنها از دشمنی همانند مغولان بر می آئید و بس. آخر کدامین ایرانی به قیمت پروآر شدن روسیه این خرس سیاه گوشت و پوست مام وطن را به قربانگاه سیاستی که وام دار پترخونخوار است می برد یا بی توجه به حسرت کریم خوان زند از رونق بصره وکسادخرمشهر وخون دلی که ایرانیان در راه اعطلای نام مهین خودند چوب حراح را سالیان دراز بر هستی ایرانیان می بزند و از ریگزارهای امارات ،بهشت بسازد وخوزستان رابا طول دادن جنگی نکبت بار و پس از به طرفندهای مدیریتی که تنها از دشمن می توان انتظار داشت خونستان کند.باید حسرت خرد که این دین رئیسان آنچه کرده اند و می کنند چنان تلخ و ناگوار است که به مذاق هیچ آزاده ایران دوستی نمی نشیندو یقینا این شاخ و شانه کشیدن هاهم در حکم ناله های محکوم به اعدامی همچون صدام است که مرگ برای او نعمتی است خدادادی زیراچنان بیداد کرداند که هیچ دادرس برایشان نیست و رانده از آغوش وذهن وطن و هم میهنانشان راهی جز رفتن ندارند خواه به سوی دشمنی بیشتر با مردم خواه با دنیایی مدرنی که هیچ گاه درکش نکردند.حتی در دم رفتن