Wednesday, January 31, 2007

کمیته امنیتی در صدور احکام غیر حقوقی و غیر منطقی علیه دانشجویان



دفتر تحكيم وحدت در رابطه با احضار دانشجويان دانشگاه تهران به كميته انظباطي بیانیه ای صادر کرد

بیش از یکصد سال است که جنبش آزادیخواهی ایران سرکوب مي شود. امروز نيز این سنت نامیمون و ريشه دوانده در استبداد تاريخي همچنان ادامه دارد. تا آنجا که دانشجویان را به بهانه شرکت در مراسم پاسداشت روز دانشجو به کمیته انظباطی احضار می کنند، گویی که 16 آذر روز دولت عدالت طلب و يا وزارت بي علم علوم اش می باشد که ایشان اجازه حضور درپاسداشت آن را صادر نمایند.
حاکمیتی که سینه دانشجویان را مزین به ستاره می کند، امروز با شدت بخشيدن احضار دانشجويان به کمیته های انضباطی بنا دارد نشان محرومیت از تحصیل وتوبیخ کتبی را نیز بر دوش آنان ضرب كند. اگر تا دیروز نهاد های اطلاعاتی و دادگاههای انقلاب دانشجویان را به محکمه میکشاندند، امروز این کمیته های انضباطی اند که این رسالت را ایفا می کنند و در جایگاه یک کمیته امنیتی در صدور احکام غیر حقوقی و غیر منطقی علیه دانشجویان از دادگاهها پیشی میگیرند
هان كه نشان داري از استبداد افتخار دانشجویان آزادی خواه است. احضار بی دلیل و برخورد توهین آمیز کمیته انضباطی دانشگاه تهران با دانشجویان احضار شده و خوش خدمتی های شخص عمید زنجانی نسبت به وزارت فخیمه علوم تنها سرپوشی است بر گسترش مشکلات دانشجویی از قبیل اعتیاد و خودکوشی در ميان دانشجویان و معضلات عدیده آموزشی دانشگاه كه در نتيجه كار ناداني حضرات، گريبان ساحت علم و دانش را گرفته است. احضار و محروميت نشاني ديگر از فرافكني هاي دولت ناکارآمد و البته مهرورز در عرصه های امنيتي، سياسي، اقتصادی و اجتماعی است
دفتر تحکیم وحدت ضمن آب در هاون كوبيدن احضار دانشجویان دانشگاه تهران به بهانه برپايي برنامه 15 آذر با عنوان "دانشگاه زنده است" ،اعلام مي دارد مسئوليت برنامه فوق الذكر بر عهده اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان سراسر كشور(دفتر تحكيم وحدت) مي باشد. لذا حمایت بي دريغ خويش از دانشجویانِ مورد هجمه ي مسئولين البته مسئوليت ناشناس دانشگاه تهران اعلام می دارد. و خواستارلغو هرچه سریعتر این احضارها از طرف کمیته انضباطی است


روابط عمومي دفتر تحكيم وحدت

7 بهمن ماه 1385

احضار علی قلی زاده دانشجوی دانشگاه شاهرود به دادگاه

ادوارنیوز: علی قلی‌زاده عضو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه شاهرود و مدیر مسئول نشریه توقیف شده فرهنگ مبارزه به دادگاه عمومی شهرستان شاهرود احضار شد

علی قلی زاده تاریخ احضار خود را سه روز پس از دریافت احضاریه ای عنوان کرد که از طریق دانشگاه به او ابلاغ شده است

وی با اشاره به اینکه دلیل این احضار مشخص نشده است گفت: احتمالا این مورد در ادامه شکایت سپاه شهرستان شاهرود از نشریه فرهنگ مبارزه است

!!!گرسنه ی مرگ


آوریل 1980 ، اوگاندا: یک پسر دچار سوء تغذییه شدید. عکاس این عکس وقتی
که فهمید همان مؤسسه‌ای که از انتشار این عکس به مدت 5 ماه خودداری کرده است
عکس را وارد رقابت عکاسی کرده است ، بسیار ناراحت شد. وقتی عکس برنده
جایزه "بهترین عکس خبری سال" شد ، عکاس بسیار برآشفت ، چون مخالف
برنده شدن در رقابت‌های عکاسی از راه انتشار عکس افراد گرسنه و در حال مرگ بود

Tuesday, January 30, 2007

بيانيه مطبوعاتی فدراسيون بين المللی حقوق بشر و سازمان جهانی عليه شکنجه

پاريس- ژنو، ۲۹ ژانويه ۲۰۰۷

فدراسيون بين المللی حقوق بشر و سازمان جهانی عليه شکنجه، دو سازمان جهانی ديده بانی برای پشتيبانی و حفاظت از مدافعان حقوق بشر، طی اطلاعيه مشترکی نگرانی عميق خود را از تشديد حملات عليه مدافعان حقوق بشر در ايران، اعلام می دارند

۲۷ ژانويه ۲۰۰۷، خانم منصوره شجاعی، خانم صديقه تقی نيا ( ا. طلعت تقی نيا) و خانم فرناز سيفی، سه روزنامه نگار از پيشتازان تظاهرات تابستان گذشته برای حقوق زنان در ايران هستند که در فرودگاه امام خمينی بازداشت گرديده و از خروج شان از ايران ممانعت به عمل آمد. آنها راهی هند برای شرکت در يک برنامه آموزشی روزنامه نگاری بودند که توسط وب سايت شهرزاد سازمان داده شده بود. سه روزنامه نگار بازداشت شده به بند ۲۰۹ زندان اوين در تهران منتقل شدند
قبل از انتقال به اوين، افسران پليس (ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی – م. ) به تفتيش خانه ها و وسايل شخصی آنها، مانند تلفن همراه، کامپيوتر، کتاب ها و يادداشت ها پرداختند
سه بانوی بازداشت شده، متعاقبا با گذاشتن وثيقه در بعد از ظهر ۲۸ ژانويه ۲۰۰۷ آزاد گرديدند، بی آنکه اتهام يا جرمی توسط ماموران اطلاعاتی به آنها ابلاغ شود. اگر چه دادگاهی طی دو ماه آينده براساس اتهام اعلام نشده، تشکيل خواهد شد
ديده بانی برای حمايت از مدافعان حقوق بشر، عميقا نگران حمله تازه به کسانی است که اقدامات اعتراضی گروه طرفدار حقوق زنان را در تابستان گذشته سازمان دادند که خواسته بودند قانون گذاران ايرانی به تجديد نظر در قوانين موجود بپردازند به ترتيبی که در آن حقوق شناخته شده در کنوانسيون های بين المللی حقوق بشر که ايران نيز متعهد به آنهاست، تضمين شود
ديده بانی حمايت از مدافعان حقوق بشر توجه شما را به بيانيه اخير خود در اين ماه جلب می نمايد که در آن اعلام داشته، وب سايت مربوط به اين گروه توسط مقامات ايرانی مسدود شده و بيم آن می رود که به موازات افزايش حمايت از اين گروه در ايران، فشار بر عليه گردانندگان آن نيز بيشتر شود
همچنين توجه کنيد به اعتراضيه شماره: ايران۰۰۱/۰۱۰۷/او بی اس ۰۰۳صادره در ۱۷ ژانويه ۲۰۰۷
ديده بانی برای حمايت از مدافعان حقوق بشر از مقامات ايرانی می خواهد فورا به اقدامات قضايی عليه خانم منصوره شجاعی، خانم صديقه تقی نيا و خانم فرناز سيفی پايان دهد زيرا چنين برخوردی، آنها را در فعال بودن برای دفاع از حقوق زنان باز می دارد؛ و عمومی تر اينکه ديدبانی برای حمايت از مدافعان حقوق بشر، جمهوری اسلامی را فرا می خواند به تعهدات بين المللی خود به حقوق بشر بخصوص آزادی بيان، آزادی اطلاعات تصريح شده بويژه در ماده ۶ بی اعلاميه مدافعان حقوق بشر مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورخ ۹ دسامبر ۱۹۹۸، احترام گذاشته و اجرا نمايد. در ماده ۶ بی، صراحتا آمده است که هر کس به انتشار، افشاء يا دريافتن نظرات ديگران، اطلاعات و آگاهی به همه حقوق بشر و آزادی های اساسی، آزاد است

برای اطلاعات بيشتر، لطفا با اين آدرس تماس بگيريد

For further information, please contact:
FIDH : Gael Grilhot 0033 143 55 25 18

Monday, January 29, 2007

درخواست استرداد محمد جعفر صحرارودی

صدراعظم محترم اتريش، جناب آقاي دکتر آلفرد گوزن¬باوئر
وزير محترم دادگستري اتريش، خانم دکتر ماريا برگر


بنا به گزارش¬ راديو آمريکايي
NPR (National Public Radio)
در روز 15 ژانويه به نقل از فواد حسين سخنگوي دولت محلي کردستان، سرتيپ پاسدار محمد جعفري
صحرارودي، يکي از فرماندهان نيروي قدسِ سپاه پاسداران، به همراه چند تن ديگر از فرماندهان اين سپاه توسط ارتش آمريکا در اربيل (کردستان، عراق) دستگير شده است (http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=6861066)
راديوي دولتي اتريش ORF (16 ژانويه)
نيز اين خبر را نقل کرده است
(روزنامه¬ي استاندارد وين، 17 ژانويه 2007
نيروي قدس مسئول ترورهاي خارج از کشور رژيم جمهوري اسلامي و صحرارودي فرمانده¬ي¬ تيم تروريستي بود که عبدالرحمان قاسملو رهبرِ حزب دمکرات کردستان ايران و دو تن همراهان او به نام¬هاي عبدالله قادري آذر و فاضل رسول (شهروند اتريش) را در 13 ژوئيه¬ي 1989 در وين، پايتخت اتريش، به قتل رسانيد. صحرارودي که شخصا در کشتار آن سه نفر شرکت داشت اشتباها زخمي و سپس توسط پليس اتريش بازداشت گرديد. اما به دلايل اعلام نشده به فاصله¬ي کوتاهي آزاد و روانه¬ي تهران شد. در ماه نوامبر 1989، دادستاني کل اين کشور حکم جلب بين¬المللي او را صادر کرد
امضاکنندگان اين متن از دولت اتريش مي¬خواهند تا در صورت تأييد اين خبر، بر اساس حکم جلب دادستاني اين کشور، هر چه سريع¬تر اقدامات لازم را براي استرداد محمد جعفري صحرارودي و محاکمه¬ي وي به مرحله¬ي اجرا بگذارد. اين محاکمه ميتواند به روشنتر شدن زواياي تاريک ترورهاي سياسي رژيم جمهوري اسلامي به ويژه در اروپا کمک کند

امضا کنندگان
رسول آذرنوش (فعال سياسي) ـ مجيد آژنگ (فعال سياسي) ـ بهروز اسدي (فعال سياسي) ـ سهراب اعظمي (فعال سياسي) ـ منصور انصاري (فعال سياسي) ـ نسرين الماسي (روزنامه¬نگار و سردبير) ـ بهمن اميني (ناشر) ـ مهرداد باباعلي (استاد دانشگاه) ـ جواد باجغلي (فعال حقوق بشر) ـ رحيم باجغلي (فعال حقوق بشر) ـ پوران بازرگان (فعال سياسي) ـ شهره بديعي (فعال حقوق بشر؛ همسر زنده¬ياد نوري دهکردي) ـ مهران براتي (محقق و تحليل¬گر سياسي) ـ رضا براهني (نويسنده و استاد دانشگاه) ـ امين بيات (فعال سياسي) ـ ناصر پاکدامن (اقتصاددان) ـ مهران پاينده (فعال سياسي) ـ منوچهر تقوي بيات ـ سيروس جاويدي ـ ناهيد جعفرپور (فعال جنبش صلح) ـ علي¬اصغر حاج¬سيد¬جوادي (نويسنده) ـ امير حسن¬پور (استاد دانشگاه) ـ حسين حسيني (فعال سياسي) ـ بهروز حشمت (مجسمه¬ساز) ـ تراب حق¬شناس (فعال سياسي) ـ زهره خيام (فعال حقوق بشر) ـ مهرداد درويش¬پور (استاد دانشگاه) ـ محمود راسخ (نويسنده و فعال سياسي) ـ ابراهيم رحمانيان (فعال سياسي) ـ سعيد رهنما (استاد دانشگاه) ـ فخري زرشکه (فعال سياسي) ـ حسن زرهي (ناشر، روزنامه¬نگار و سردبير) – مهري زند (فعال سياسي) ـ بهروز سورن (فعال سياسي) ـ بهمن سياوشان (فعال سياسي) ـ اکبر سيف (فعال سياسي) ـ حماد شيباني (فعال سياسي) ـ اصغر شيرازي (جامعه¬شناس) ـ کامران صادقي (فعال سياسي) ـ عباس عاقلي¬زاده (فعال سياسي) ـ فرزانه عظيمي (فعال سياسي) ـ سرور عليمحمدي (فعال سياسي) ـ مسعود فتحي (فعال سياسي و مدير مسئول تارنماي اينترنتي) ـ سياوش فرجي (فعال سياسي) ـ منصور فرهنگ (استاد دانشگاه) ـ هلنه کروليش قاسملو (همسر زنده¬ياد عبدالرحمان قاسملو) ـ شهرام قنبري (پژوهشگر اجتماعي) ـ هوشنگ کشاورز صدر (پژوهشگر) ـ مهناز متين (فعال جنبش زنان) ـ هدايت متين¬دفتري (حقوقدان) ـ سارا م.دهکردي (فرزند زنده¬ياد نوري دهکردي) ـ شهرزاد مجاب (استاد دانشگاه) ـ سهراب مختاري (فرزند زنده¬ياد محمد مختاري) ـ رضا مرزبان (روزنامه¬نگار) ـ مهران مصطفوي (استاد دانشگاه) ـ ن. مصلانژاد (فعال سياسي) ـ ناصر مهاجر (نويسنده و پژوهشگر) ـ بهروز معظمي (پژوهشگر) ـ باقر مؤمني (نويسنده و پژوهشگر) ــ شيدا نبوي (روزنامه¬نگار) ـ عليرضا نديمي (فعال سياسي) ـ محسن ¬نژاد (فعال سياسي) ـ حميدنوذري (فعال سياسي) ـ پرويز نويدي (فعال سياسي) ـ بهمن نيرومند(نويسنده و روزنامه¬نگار)ـ مريم يوسفي (فعال اجتماعي)ـمهدي يوسفي (فعال حقوق بشر)

رونوشت

وزير محترم امور خارجه اتريش، خانم دکتر اورزولا پلاسنيک
دبير کل محترم سازمان ملل متحد
سازمان عفو بين¬الملل
سازمان ديده¬بان حقوق بشر
فدراسيون بين¬المللي حقوق بشر

Sunday, January 28, 2007

بازداشت و بازجويي منصوره شجاعي, فرناز سيفي و طلعت كريم‌‏نيا از فعالان جنبش زنان




سه تن از فعالان جنبش زنان در فرودگاه امام دستگیر شدند

طلعت تقی نیا
منصوره شجاعی، فرناز سیفی، روزنامه نگار،فعال جنبش زنان و عضو مرکز فرهنگی زنان ، صبح روز شنبه 7 بهمن ماه ، هنگام خروج از کشور دستگیر شدند. انگیزه سفر آنان شرکت در یک کارگاه آموزشی روزنامه نگاری در دهلی هند بود
پس از دستگیری این سه تن ماموران امنیتی به همراه آنان به منزلشان رفتند و پس از بازرسی منزل و جمع آوری وسایل شخصی آنان مانند کیس کامپیوتر، کتاب، دست نوشته آنان را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند
شيرين عبادي, وكيل مدافع اين فعالان جنبش زنان نیز اعلام كرد : پس از آنكه موكلانش در فروگاه پاسپورت‌‏هاي خود را ارائه كردند، به همراه تني چند از خبرنگاراني كه قصد شركت در اين دوره آموزشي را داشتند، بازداشت و از آنها بازجويي شد
وي افزود: پس از بازجويي به عمل آمده شجاعي, سيفي و كريم نيا از ساير خبرنگاران جدا و با حكم جلب به منازلشان برده شدند و در آنجا بازرسي دقيقي از آنها به عمل آمد و كامپيوتر, موبايل, كتاب‌‏ها و جزوات شخصي آنها ضبط شد

Friday, January 26, 2007

گرامي داشت جان باختگان راه آزادي





اطلاعيه ي كانون نويسندگان ايران

مردم آزاده ي ايران

گرامي داشت خاطره‌ي محمد مختاري و محمد جعفر پوينده ، جان باختگان راه آزادي انديشه و بيان ، در ساعت 2 بعد از ظهر جمعه 17 آذر ماه 1385 ، با حضور خانواده هاي اين عزيزان بر مزارشان در گورستان امامزاده طاهر كرج برگزار خواهد شد

كانون نويسندگان ايران در كنار خانواده و دوستان اين كوشندگان بر جسته‌ي كانون در اين مراسم شركت خواهد كرد

كانون نويسندگان ايران

14 / 9 / 1385

Thursday, January 25, 2007

"آمدندوکشتندوخوردندوبردندوسوزاندندورفتند"


خط و نشان کشیدن های رژیم اسلامی از یک سو و دول غربی و آمریکا از سوی دیگر به تدریج از حوزه کلمات خارج می شود . اکنون مدتی است اقتصاد مریض به نفس افتاده ایران بوی الرحمانش به مشام اهل دارالحکومه فقاهتی رسیده است وواضح شده است طلیعه تحریم های وعده داده شده شورای امنیت چه با حضور روسیه وچین چه بی آنها چنان مخرب بوده است که تمامی پترودلارخوران حاشیه حکومت فقاهتی پیوندهای طلایی خود را بافقیهان تهران نشیان فراموش کرده و هر یک با مال باد اورده و پول های خونین خود به گوشه ای گریخته اند و در این بین ملت بدبخت ایران باید تاوان خزانه و مدیریت بی پایه چپیه پیچان را بدهد و گوچه را به قیمت هر عدد 300 تومان تهیه کند و جیب های خالی مردم هر آن تهی تر گردد در حالی که مزدوران حزب الهی لبنان از بیت المال ایرانیان هزاران پترودلار ماذادشان را به خانواده های بدبخت شده بیروتی بپردازد که خود حاصل جمع عمل کرد آدمکشان سپاه واذناب اسدی اند. جمهوری اسلامی از فلسفه ای بر خواسته است که بنیان گذار ان اکثریت را نادان میخواند و در نادیده انگاشتان مردم با چنان شتابی به پیش می تاخته است که غریب به سه ده چیرگی آن برایران برای آن مرز بوم جز مرگ و ویرانی حاصلی نداشته است ودر ختم سلسله آخوندیان هم باید گفت:"آمدندو کشتند و خوردند وبردند وسوزاند ورفتند" زیرا آنچه اینان بر ایران می کنند تنها از دشمنی همانند مغولان بر می آئید و بس. آخر کدامین ایرانی به قیمت پروآر شدن روسیه این خرس سیاه گوشت و پوست مام وطن را به قربانگاه سیاستی که وام دار پترخونخوار است می برد یا بی توجه به حسرت کریم خوان زند از رونق بصره وکسادخرمشهر وخون دلی که ایرانیان در راه اعطلای نام مهین خودند چوب حراح را سالیان دراز بر هستی ایرانیان می بزند و از ریگزارهای امارات ،بهشت بسازد وخوزستان رابا طول دادن جنگی نکبت بار و پس از به طرفندهای مدیریتی که تنها از دشمن می توان انتظار داشت خونستان کند.باید حسرت خرد که این دین رئیسان آنچه کرده اند و می کنند چنان تلخ و ناگوار است که به مذاق هیچ آزاده ایران دوستی نمی نشیندو یقینا این شاخ و شانه کشیدن هاهم در حکم ناله های محکوم به اعدامی همچون صدام است که مرگ برای او نعمتی است خدادادی زیراچنان بیداد کرداند که هیچ دادرس برایشان نیست و رانده از آغوش وذهن وطن و هم میهنانشان راهی جز رفتن ندارند خواه به سوی دشمنی بیشتر با مردم خواه با دنیایی مدرنی که هیچ گاه درکش نکردند.حتی در دم رفتن

واکنشی در برابر فعاليت های جمهوری اسلامی


اعزام دومين ناو هواپيمابر آمريکا به خليج فارس

راديو صدای
ايران


آمريکا ناو هواپيمابر «جان سی. استنيز» را در ماه جاری میلادی به خليج فارس اعزام می کند. افزايش حضور نظامی ايالات متحده در سواحل جنوبی ايران می تواند نوعی اخطار به جمهوری اسلامی تلقی شود
پيشتر مقام های وزارت دفاع آمريکا گفته بودند که هدف پنتاگون از ارسال اين ناو هواپيما بر به منطقه، می تواند اعمال فشار روانی بر ايران در زمينه برنامه های هسته ای و نيز واکنشی در برابر فعاليت های جمهوری اسلامی در عراق باشد

بیانیه تشکل های دانشجویی در دانشگاه تهران در اعتراض به احضار فعالان دانشجویی

ادوارنیوز: تشکل های دانشجویی در دانشگاه تهران نسبت به احضار گسترده فعالان دانشجویی در این دانشگاه اعتراض کردند . انجمن اسلامي دانشجويان دموكراسي خواه دانشگاه تهران و انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي در این زمینه بیانیه ای صادر کردند

متن این بیانیه ها به این شرح است

اطلاعيه انجمن اسلامي دانشجويان دموكراسي خواه دانشگاه تهران در خصوص احضارهاي اخير در دانشگاه تهران
در روزهاي گذشته و همزمان با شروع امتحانات شاهد موجي از احضار فعالان دانشجوياني دانشگاه تهران به كميته هاي انضباطي بوديم . در اين ميان هر چند مسئولين دانشگاه تهران تجمع قانوني دانشجويان در 15 اذر را علت اين احضار بيان مي دارند اما در واقع اين احضارها پس از آن شروع گرديد كه دموكراسي خواهان دانشگاه تهران طي نامه اي با استناد به موارد قانوني تخلفات مسئولين دانشگاه تهران از ايين نامه هاي دانشگاهي رادر خبرگزاريها و جرايد منتشر نمودندو احضارها نيز دقيقا بعد از انتشار اين تخلفات اغاز گرديد. در واقع ما معتقديم احضار مان به كميته انضباطي به دليل افشاي تخلفات مسئولين دانشگاه تهران از قوانين بوده است و تجمع 15 اذر تنها بهانه اي براي اين موج برخورد است در غير اين صورت دليلي براي احضار دانشجويان در فصل امتحانات و چهل روز پس از تجمع و دقيقا پس از افشا تخلفات مسئولين وجود ندارد
متاسفانه معاون دانشجويي دانشگاه تهران در حالي احضار دانشجويان به كميته هاي انضباطي در ايام امتحانات را امري طبيعي مي داند كه در كنار اعتراضات گوناگون در روزهاي گذشته حتي صداي اعتراض مسئولين وزارت علوم نيز درامد و لذا اضهارات آقاي قمصري بيش از پيش بي انصافي مسئولين دانشگاه تهران را مشخص مي سازد. هرچند ما معتقديم تصميم براي اين برخوردها به صورت هماهنگ از سوي مسئولين وزارت علوم است والا چه دليلي دارد در چند دانشگاه به طورهمزمان اين اتفاق بيفتند ؟
ما بارها تخلفات مسئولين دانشگاه تهران را اعلام نموديم و بار ديگر اعلام مي کنيم
در دانشگاه تهران در جريان اختلافات سال گذشته درانجمن اسلامي دانشجويان مسئولين دانشگاه نهايت تلاش خود را براي دامن زدن به اختلافات به خرج داد و در اين ميان بر خلاف تبصرهاي ماده 21 آيين نامه بدون هيات منصفه اقدام به صدور راي نمود برخلاف ماده 19 راي صادره را ابلاغ كتبي ننمود بر خلاف ماده 6-4 به درخواست ايجاد تشكل جديد در مهلت مقرر پاسخ نداد و بسياري از تخلافات ديگر را انجام داده اند
در واقع اوج بي صداقتي مسئولين دانشگاه تهران زماني آشكارتر مي گردد كه آقاي قمصري مدعي مي شوند جواب مابه درخواست دانشگاه پاسخي نداده ايم و جالب اينكه اين اضهارات در حالي صورت مي گيرد كه جواب ما در خبرگزاريها و جرايد نيز انعكاس يافته است و اين خود دروغگو بودن مسئولين دانشگاه تهران را اثبات مي نمايد

در پايان ضمن اعتراض شديد به احضار دانشجويان در ايام امتحانات تاكيد مي نماييم مسئولين دانشگاه تهران مي كوشندبا برخورد با فعالان دانشجويي دانشگاه تهران بر تخلفات خود سرپوش گذارند وعلت احضار ما به كميته هاي انضباطي نيز بيان تخلفات آنها از قوانين بوده است و هر مساله ديگري بهانه اي بيش نيست
همچنين براي ما جاي اين سوال باقي است كه چرا در حالي كه ما به صورت واضح تخلفات مسئولين دانشگاه تهران را از آيين نامه اعلام مي نماييم چرا كسي به جرايم آنها رسيدگي نمي كند ؟ و چرا مسئولين متخلف دانشگاه تهران به جاي اينكه خود جوابگوي تخلفاتشان باشند بايد در نقش قاضي ما را محاكمه نمايند؟

بیانیه انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي

خدايا قدرت شنيدن عقيده مخالف را به ما عطا كن
«دكتر علي شريعتي»
بار ديگر انديشه ديگري تحمل نشد و فرياد دانشجو را نه تنها حق مسلم او ندانستند بلكه با نامه‏هاي احضاريه پاسخش را دادند. تا به همگان نشان دهند روز دانشجو فرصتي براي سركوب است نه براي تكريم و احترام به او

اين بار در فصل امتحانات كه دانشجويان نياز به آرامش خاطر دارند و دانشگاه باز حالت نيمه ‏تعطيل به خود گرفته است. حاميان سركوب، براي سكوت، آرامش را از دوستانمان و خانوادهايشان سلب كرده و ترس خود را از آگاهي دانشجو در پس اين خواب امتحاناتي دانشگاه پنهان كرده‏اند. غافل از آنكه در پس اين ظاهر خواب‏آلود دانشگاه دانشجو بيدار است و هوشيار
انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده علوم‏اجتماعي دانشگاه تهران، ارسال احضاريه از سوي كميته انضباطي در موعد امتحانات، ايجاد فضاي رعب و وحشت و سلب آرامش خاطر، ترويج انديشه‏هاي ديكتاتور منشانه و نقض آزادي بيان و بي‏حرمتي به ساحت دانشجو را نمي پذيزد و بيزاري خود را از مهرورزي با زور ابراز مي‏دارد

بدين وسيله از اساتيد گرامي و مسئولين دانشكده نيز انتظار مي‏رود به عنوان نخبگان علمي و فرهنگي و الگوي دانشجويان در قبال اين حركت غير دموكراتيك پرده سكوت بدرند و با دانشجويان هم دل و همراه باشند

در پايان انجمن اسلامي دانشكده علوم‏اجتماعي دانشگاه تهران ضمن هشدار نسبت به عواقب برخوردهاي سركوب‏گرايانه با فعالين دانشجويي، اين رفتار عاملان دانشگاه را محكوم مي كند و از دانشجويان احظار شده حمايت كرده و دفاع از حقوق ايشان را وظيفه خود مي‏داند.

انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي
دانشگاه تهران

Tuesday, January 23, 2007

فاتحان رویایی سیاه


این روزها روزنامه ها و رسانه های دنیایی آزاد هر هز چند گاهی خبر های از توانای های ایران یا افزون شدن آن متتشر می کنند و سران حکومت هم خویش را با توجه به سرکوب وحفقان داخلی ومشکلات آمریکا در عراق جزیره ثبات دیگری می پندارند که یارای مقابله با طوفان های سهمگین را داراست. اندیشه ای نظر که انسان را به وقایع بیست شهریورمنعطف میکنند آن هنگام که آرتش نوپایی رضا شاهی که از نبرد با اشرار لرستان و بویراحمدی ها بر می کشت با تانک های ساخت چکسلاواکی و هواپیماهای دو باله و از رده خارج شهباز مونتاژ ایران در تپه های اطراف تهران"ازگل" در حضور شاه مانور میداد وپس از مدتی تلفنگرام ازگروهان اول عملیاتی می رسید که"حسب المر با چابکی و رشادت تمام گردنه گوچی را گرفتم . اگر قشون سلم و تور هم به میدان ما بیائید هر جا را امر کنید فتح می کنیم " وامرای اشکری و اولیای امور لبخند زنان فتح فتوح را شاهد بودند و شاه گفت"قشون من عالی ترین قشونی است که در دنیا می توان نشان داد و سپهند امیر احمدی یار دیرین رضا شاه مینویسد"من نیز ادب کردم و بدون اینکه حرفی بزنم. تلفنگرام را روی میزی که جلوی اعلیحضرت بود گذاشتم"سپهبد امیر احمدی نگفت که این آرتش بزرگ در مصاف باید امتحان پس دهد اما تاریخ نشان داد که به چه سرعتی رویای بزرگ فرو ریخت
اکنون ملت نگونبخت ایران پس از طی نزدیک به یک قرن شاهد دوباره تکرار همان بازی مسخره است که کسانی با داستن چند صد موشک شهاب ساخت کره در خواب کوس برابری با انبارهای ناگشوده صد ساله آمریکا را دارند. چهار زیر دریای دیزلی ساخت روسیه این دزد شریک قافله رادر میان ناوگانی به ارث رسیده از شادروان محمد رضا شاه را قصد دارند به طیب خاطر به نبرد ناوگان بی شمار و مدرن آمریکا به فرستند.
راستی اگر هدف رژیم دست یابی به حاشیه امنی با دست یابی به سلاح هسته ای نیست.چرا جان مال ایرانیان را به جنگی می فرستد که پیروز آن از پیش تعین شده است؟!
کدامین منطق جز حفظ بقای رژیمی فرسوده و متعفن ایجاب می کند در عرصه سیاست و مدیریت کشور ذخایر محدود ملتی فقیر را با بذل و بخشش به پای روسیه این دشمن دیرین ایران بریزندو میلیاردها دلار را صرف گرفتن تکنولوژی عقب مانده ای کنند که دیگر حتی خود خرس شمال را هم به وجد نمی آورد.
سران حکومت فقاهتی باید اکنون که در قدرتند و یا روزی چون قبل از اعدام صدام پاسخ گوی این باشد که چرا در اصرار و اجرای قرار داد 1940 ایران- شوروی در تقسیم دریای خزر کوتاهی کرده و می کنند؟با کدامین منطق و استدلال جز وطن فروشی آب های تحت مالکیت ایران رابه پوتین و اتحادش بخشیده اند؟
حضرات باید بدانند که عنقریب از آنها پرسیده خواهد شد درحالی که امارات اداعای جزایر ایرانی را دارد "که البته آن هم از بی مدیریتی شمایی که حاکمید بوده است" به کدامین سیاست اقتصادی جز حراج سرامایه دست زده و می زنید که اکنون ایرانیان فقیر وبی چیز باید به بیابانهای پیشینی بنگرند که با تغذیه از شریانهای مالی آنان به بهشتی تبدیل کردیده است و دختران ایرانی برای فروش تن جلای وطن می کنند.
وطنی که دیگر تنها نامی از ایران را داراست وآنچه حکومت فقاهتی برای آن به ارمغان آورد چنان شوم بود
که قلم توانای شرح ان را ندارد.اما ای کاش این فاتحان سازنده اسباب بازی های شهاب وحریسان به مال وجان ایرانیان لحظه ای به خود آیند و حد اقل به آخرت صدام تکریتی و اذنابش که چون دنیایشان خونین وختم به نکبت بود . درس عبرتی بگیرند و فراموش نکنند که آینده ازآن ایران آزاد است

Saturday, January 20, 2007

گزارشگران بدون مرز

تقی رحمانی روزنامه نگار مستقل ممنوع خروج شد! گزارشگران بدون مرز
شنبه ٢٣ دی ماه ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی مانع خروج تقی رحمانی روزنامه نگار مستقل از ايران شدند. اين روزنامه نگار برای دريافت جايزه ی "پن بين المللی" قصد سفر به دانمارک را داشت
گزارشگران بدون مرز اين اقدام غير قانونی را محکوم می کند. ممنوع خروج کردن روزنامه نگاران اقدامی ست که معمولا از سوی مقامات جمهوری اسلامی عليه صداهای معترض بکار گرفته می شود. اتخاذ اين سياست، نخست برای قطع کردن رابطه روزنامه نگاران با جهان خارج و سپس برای تنبيه آنان به دليل داشتن رابطه با سازمانهای مدافع حقوق بشر و رسانه های جهانی است
تقی رحمانی اعلام کرده است که در آخرين مرحله عبور از فرودگاه و زمانی که می خواسته است سوار هواپيما شود، مامورين امنيتی با ضبط پاسپورت مانع خروج وی از کشور شده اند
تقی رحمانی روزنامه نگار مستقل و چهره ی سرشناس مدافع آزادی بيان در ايران است. وی از سال ١٣٦٠ تا ١٣٨٤ بارها دستگير، بازجويی شده است. اين روزنامه نگار ٤٥ ساله بيش از ٥٠٠٠ روز از عمر خود را در زندان بسر برده است

از سوی ديگر گزارشگران بدون مرز نگرانی خود را از نامعلومی وضعيت بازداشت کاوه جوانمرد روزنامه نگار هفته نامه کرفتو که در روز ٢٦ آذر ماه در منزلش دستگير شده بود، اعلام می دارد. اين روزنامه نگار درست يک ماه است در محلی نامعلوم توسط نهادهای امنيتی در بازادشت بسر می برد و خانواده اش از وی بی اطلاع هستند

تصميم اينکه چه چيزي از آن بايد حفظ شود به عهده شماست

براي مداواي زخمهاي باز مانده
جنگ داخلي اسپانيا، هنوز بعد از هفتاد سال، شور وهيجان و مجادلات بسياري را بر مي انگيزد. ابتدا در اسپانيا که ديکتاتوري ژنرال فرانکو و به دنبال آن خفقان دوره انتقال دمکراتيک موجب شدند که زبان ها با تاخير به سخن گشوده شوند
اگرمورخين براي کشف دوباره خاطرات جنگ اسپانيا کوشش هاي بسياري کرده اند، رمان نويسان نيز در اين زمينه شرکت فعالي داشته اند. گواه اين امر، انتشار چهار رمان جديد، در اين سو و آن سوي کوه هاي پيرنه است که تبلور و نماد اين مسئله روز مي باشد. کتاب «ژاوير سرکاس» به نام « سربازان سالامين» (۱) که با موفقيت چشمگيري روبرو شد، بر بازسازي زندگي يکي از موسسين فالانژيست بنا شده که راوي را در مسير رد پاي يک جمهوري خواه قرار مي دهد
او «ميرال» نام دارد و در تمام دوره جنگ اسپانيا در لشکر «ليستر» (۲) جنگيده است. در واقع به برکت حضور اين شخصيت است که جستجو و کاوش راوي و همچنين خود رمان، معنا مي يابد

رمان آندره تراپيلو «دفترهاي جوستو گارسيا» (۳) بر اساس کشف يادداشت هاي يک عضو فعال سنديکاي سوسياليستي «وحدت عمومي کارگران» که جوهر اصلي اثر را تشکيل مي دهد، نوشته شده است. او زندگي خود و اطرافيانش را، از ژانويه ۱۹۳۹ (آغاز عقب نشيني به سمت فرانسه) تا ژوئن ۱۹۳۹ ( تاريخ حرکتش به مکزيک) در دفتر خاطراتش ثبت کرده بود. و بالاخره نويسنده ايتاليايي «برونو آرپايا» در کتاب « زمان از دست رفته» (۴) ماجراي «لورانو» يکي از جمهوري خواهان سوسياليست که بعدا به مکزيک جلاي وطن کرد را به صحنه آورده است. او به پرسش هاي راوي که در آغاز مصاحبه، به دنبال اطلاعاتي درباره ملاقات وي با «والتر بنيامين» است، پاسخ مي دهد و به موازات مسئله تبعيد بنيامين، به انقلاب «استوري اکتبر ۱۹۳۴» اشاره مي کند که سرآغاز جنگ داخلي و هم چنين، موضوع اصلي رمان بعدي يعني «آخرين مرز»(۵) است

«جوستو گارسيا» توضيح ميدهد: « آنچه به هيچ کس نگفته ام اين است که: مي نويسم تا اثري بماند، زيرا ما، همگي، خواهيم مرد؛ واگر بعد از رفتن، حتي سايه اي نيز از خود بر جاي نگذاريم، بسيار غم انگيز خواهد بود». موضوع اصلي اين رمان، اراده و ميل به زنده نگاه داشتن خاطره جنگ اسپانيا است؛ همانطور که در سه کتاب ديگر نيز اين موضوع، ازطريق گفته هايي که به ديگري منتقل مي شود، مشهود است. حضور قريب الوقوع مرگ، عامل محرکه «جوستو» است و موجب شکفتن سخن « لورانو» در رمان «زمان از دست رفته» مي شود: (.....[..] حس مي کنم که با مرگ من انقلاب استوري نيز از بين خواهد رفت) و يا شخصيت «آخرين مرز» که مي گويد: » [...] من شاهد اتفاقاتي بوده ام که بدون شک تنها کسي هستم که مي تواند روايت شان کند؟ پس به جهنم! تعريف مي کنم. دست کم تا وقتي که زنده ام تاکيد مي کنم، اصرار مي ورزم و پيش مي روم » «لورانو» به خواننده اش ماموريت مي دهد تا اين خاطره را زنده نگاه دارد: « از اين پس، فراموش کردن اين خاطرات و يا تصميم اينکه چه چيزي از آن بايد حفظ شود به عهده شماست. من با اين کار انتقامم را از زمان گرفته ام . و اين ، پسرم! براي من امر ناچيزي نيست
ديني که هرگز پرداخته نشد

و بدين گونه، مرگ نمي تواند مقاومت آنهايي را که «فرانکو » در مقوله شکست خورده ها قرار داده بود، در هم شکند (که به علت سالها فراموشي واقعيت هم پيدا کرده بود) : راوي سربازان سالامين, سخت بر اين باور است که تا زماني که ميرال « قصه زندگي خود را تعريف مي کند، زنده خواهد ماند

مبارزه عليه فراموشي خود را تحميل مي کند؛ زيرا اين جواب درست، ديني است که زنان و مردان امروز در برابر جمهوري خواهان اسپانيايي دارند

راوي به شهر «ديژون» مي رود تا «ميرال» را که در خانه سالمندان بسر مي برد ملاقات کند و با خود فکر مي کند: « در اين ميان حتي يک نفر وجود ندارد که اين پيرمرد نيمه نابينا که به انتهاي زندگي اش رسيده است و پنهاني سيگار مي کشد و در اين لحظه مشخص در چند کيلومتري اينجا، در حال خوردن غذاي رژيمي بي نمک است، را بشناسد. در حالي که، حتي يک نفر نيست که ديني به او نداشته باشد». در اين نوشته ها، مسئله حق ناشناسي در تضاد با موضوع وامداري قرار داده مي شود که به ويژه توسط «خاوير سرکاس» افشا مي گردد. افتضاح و ننگ اين تضاد مداوم، در شخص «ميرال» شور افشاگري را بوجود آورده است. « مي دانيد که سه سال تمام، در همه جاي اسپانيا جنگيدم؟ و فکر مي کنيد از اين بابت، کسي از من تشکر کرد؟» [....] جوابش اين است : « نخير، هيچکس. هرگز هيچکس از من به اين خاطر که جواني ام در راه دفاع از کشور آشغال شما تلف شد تشکر نکرد. دريغ از يک کلمه، يک حرکت و حتي يک نامه، هيچ چيز». اگر اين کلمات، حمله اي حساب شده به انتقال دمکراتيک قدرت سياسي در اسپانيا ست، بخش هايي از رمان نيز حمله اش را متوجه رفتار کشور هاي ديگر، و اين بار از سمت راوي مي کند

مثلا، او براي محکوم کردن «رفتاري که کشور هاي متمدن با او کردند»، به اين «لحظات تصور نکردني اي» اشاره مي کند که در آن (حيات) تمدن جهاني تنها به يک فرد وابسته است . اين تضاد بين وامداري وحق ناشناسي در رمان «برونو آرپايا» غايب است، ولي در دفترهاي جوستو گارسيا نوشته آندراس تراپيلو ، بايد آن را در وراي کلمات جستجو کرد: « من لحظاتي را زندگي کرده ام که براي بشريت بسيار مهم است. براي چيزي که درست مي پنداشتم، يعني عدالت، آزادي و انسان، جنگيد ه ام. هر بار که ملت هاي جهان به عدالت، آزادي و انسان بينديشند، ناچارند که ما را بخاطر بياورند» . خواننده مي داند که نمي تواند اين کلمات را تاييد کند؛ زيرا بعد از جنگ جهاني دوم، رفتار «ملت هاي جهان» در مورد جمهوري خواهان، تفاوت چنداني با قبل از جنگ نداشته است. او مي داند که آنها حتي بد تر عمل کرده اند؛ چون براي فراموش کردن آن به هر اقدامي متوسل شده اند

بيائيد عقايد جوستو در سال ۱۹۳۹ را با کارنامه اي که «ميرال» در ۲۰۰۱ به دست مي دهد، مقايسه کنيم: « آيا مي دانيد که هيچکس آنها را به خاطر نمي آورد؟ هيچ کس، حتي، بخاطر نمي آورد که چرا آنها مردند، چرا هرگز نه زني، نه بچه اي و نه اطاق آفتاب رويي داشتند؟ هيچکس از آنها ياد نمي کند، به خصوص و بيش از همه، افرادي که اين مبارزان برايشان جنگيدند. در هيچ کشور خراب شده اي، در هيچ ده بدبختي، هرگز حتي يک خيابان درب و داغان هم، به نام يکي از آنها نام گذاري نشد و نخواهد شد

و يکي از خوانندگان روزنامه اي که راوي کتاب «سربازان سالامين» در آن قلم مي زند، به دنبال خواندن يکي از مقالات او نتيجه مي گيرد که : « گور پدر انتقال دمکراتيک قدرت» ! اما فراموشي شامل حال کشورفرانسه نيز مي شود، آنها مي بايستي بر رفتارشان با جمهوري خواهان اسپانيايي، سرپوش مي گذاشتند؛ همانطور که «آندره تراپيولو» و «برونو آندريا» نشان دادند، در سال هاي۱۹۳۶ تا بعد از ۱۹۴۵ دلايل اين پنهانکاري کم نيستند
زماني که زنان و مرداني براي عدالت، آزادي و انسان مي جنگيدند، عده اي در فرانسه و انگلستان، در اوت ۱۹۳۶ سياست جنايتکارانه عدم دخالت را برگزيدند: «لورانو» يکباره منفجر مي شود و مي گويد: « نمايش مضحکي بود؛ البته اگر به تراژدي منتهي نشده بود..... با موسوليني و هيتلر هر بچه اي مي فهميد..... که اين کثافتکاري عدم دخالت به کجا منتهي مي شود....» و جوستو، در دفتر خاطراتش، قاطعانه حکم صادر مي کند:« اگر ما شکست بخوريم، به علت فرانسه و انگليس نيزاست

در آغاز سال ۱۹۳۹، زمان «رتيرادا» (عقب نشيني) فرا ميرسد. اين کلمه، براي جمهوري خواهان اسپانيايي، اين صف طولاني هزاران زن و مرد و کودک که به سمت مرز فرانسه حرکت کردند، با اشک و آه همراه است؛ سياهي توصيف ها ي سه رمان نويس، اين لحظات را در اوج نوميدي هايش زنده مي کند. عکس هاي «ربرت کاپا» در نظرمان مجسم مي شوند و با «آنتونيو ماچادو» شاعر( که فوريه ۱۹۳۹ در کوليور در گذشت) سايه نماديني در ميان اشباح گمنام که «ميرال» با آنها ملاقات کرده است، همراهيم

در اينجا خواننده گمان مي کند که سياهي توصيف شده، ديگر به نقطه اوج خود رسيده است، اما به محض رسيدن به مرز، اسپانيايي ها متحمل تحقيرات بيشتري مي شوند که با اجبار آنها به خلع سلاح آغاز مي شود. در اين دنيايي که آنها بايد، از اين پس، در آن زندگي کنند، هربار تحقير جديدي، جايگزين قبلي مي شود که با خشونت فزاينده اي به سمت فاجعه هولناک پيش مي رود

اولين چهره اي که «جوليو» از فرانسه کشف مي کند، ژاندارم ها هستند: «دزد هاي بي وجدان بي شرم» آدمهايي عاري از انسانيت: « بعد از سه سال جنگ انقلابي، يک ژاندارم با لپ سرخ و عطر زده و جگر چرب و چيلي مرغابي خورده به شما مي گويد: اين مسئله ما نيست». صفحات بيشماري از دفتر خاطرات او، اتهامات بيرحمانه اي است عليه طرز برخورد و مهمان نوازي فرانسوي ها: « آخرين کشف فرانسوي ها ، حرف زدن از ما نه به عنوان پناهنده، بلکه به عنوان اشغالگر است، بسياري از مردم عادي [....] از ما طرفداري مي کنند اما زمامداران با فاشيست ها هستند».

خشونت واژه هايي که استفاده مي شوند در خور استقبالي است که از آنها به عمل آمده است. جوستو مي گويد: «کثافت ها» و «لورانو» که هيچ ملاحظه اي در اين مورد ندارد، فحاشي مي کند : «مادر قحبه ها» وانگهي، در برابر چنين رفتار بي شرمانه نماديني که در خاطره آيندگان، اين چنين حفظ خواهد شد، رعايت ادب امر بسيار نامناسب به نظر مي رسد.

وقتي که سه شخصيت اين رمان ها به اردوگاه هاي اجباري منتقل مي شوند، تحقير به اوج خود مي رسد. ميرال و لورانو در اردوگاه «ارژولس »(۶) و جوستو ( و مدتي هم لورانو) در «سپتفوند»، همانطور که در «سربازهاي سالامين» بر آن تاکيد مي شود، «شرايط زندگي غير انساني » را متحمل مي شوند. «جوستو» که با ورودش به فرانسه، قلم پر شور و حرارتي پيدا کرده است در واقع، به نوعي، بيانگر احساسات مشترک سه شخصيت است: « سگ هاي پست! آنها يک منطقه وسيع کنار دريا، دست کم يک يا دو کيلومتر، را با دو رديف سيم خاردار محصور کرده و ما را در آنجا حبس کردند

نگارش موجب مي شود تا توصيف دقيقي از زندگي در اردوگاه « اين دايره انحطاط و تنزل» به دست آيد. اشاره به دوره اقامت در اردوگا ، نزد «لورانو» و «ميرال»، خلاصه تر از «جوستو» است اما به همان اندازه قوي و تکان دهنده است. «لورانو» مي گويد : افقي جز « گل و کثافت، سرما و گرسنگي وجود نداشت
زندگي در اردوگاه اجباري موجب نفرت و انزجار آنها مي شود؛ براي ميرال «اتاق احتضار » است و جوستو آن را «انبارعظيم اجساد» مي نامد؛ اين شکست خوردگان به حدي تنزل داده مي شوند که «شماري از آنها ديگر نمي خواهند زنده بمانند» و بعضي چنان نااميد شده اند که خود را در دريا غرق مي کنند. جوستو، بيزاري عميقش را اين گونه بيان مي کند: « يک روز ، تاريخ حقيقي فرانسوي ها، نوع رفتارآنها با پناهندگان، قبل، در حين و بعد از جنگ، نوشته خواهد شد؛ اينکه چطور به ما دروغ گفتند ، ما را فريب دادند ، به باد ناسزا بستند و مورد نکوهش و بد رفتاري قرار دادند

انتقاد هاي ديگري نيز ظاهر مي شوند(۷) مثل انتقاد از عضو گيري آنها در شرکتهاي کارگران خارجي(۸) و يا در لژيون (ارتش داوطلبانه. م). «ميرال» در لژيون به کار مشغول مي شود و «لورانو» مجبور به خدمت در يک گردان مهندسي مي شود اما کمي بعد از آنجا فرار مي کند. اين لحظه براي او فرصتي بود تا به خاطر بياورد چگونه آلماني ها هزاران اسپانيايي را، که از قبل توسط مارشال پتن و يارانش، در اردوگاه هاي مخفي، در گوشه و کنار کشور جمع آوري شده بودند، به اردوگاه مرگ ماتوهازن فرستادند...... «جوستو»، با اولين کشتي (سينايا) به سمت مکزيک(۹) حرکت مي کند. سرزميني که ميزبان بسياري از جمهوري خواهان اسپانيايي شد.« لورانو» هم کمي بعد با همان کشتي به آنجا مي رود

«ميرال» دوش به دوش «ژنرال لکرک» در جنگ شرکت کرد و در تاريخ ۲۴ اوت ۱۹۴۴، در حالي که بر روي يکي از تانک هاي«»گوادالاژارا » و يا « تروئل » سوار بود ، به پاريس آزاد شده باز گشت. او از اولين کساني بود که موفق شد به پايتخت فرانسه آزاد شده برسد. البته به رسميت شناختن قهرماني هاي آنها، امر بسيار جديدي است(۱۰). کمي بعد، همين که جنگ به پايان رسيد، «ميرال» هم مثل ساير هموطنانش فراموش مي شود

«لورانو» مي انديشد : «مي گويند براي اينکه يک عالم به پايان برسد، زمان زيادي لازم است، عالم ما يکباره از هم فرو پاشيد. از آن به بعد ديگر براي آدمهايي مثل ما جايي وجود ندا شت» زيرا نخواستند که اثري از اين دنيا باقي بماند حتي در خاطرات فعالين آن. «اندره تراپيلو» يک توضيح ديگر نيز براي اين اصرار در فراموشي به ما ارائه مي دهد: «جوستو» در کشتي اي که به سمت مکزيک حرکت مي کرد، متوجه مي شود که از آنها خواهند خواست تا آن چيزي را که برايش مبارزه کرده اند، پشت سر خود رها کنند : « انگار سعي مي کنند که پيوند ما را با گذشته و خاطرات ما را نابود کنند، اما مگر ما چيز ي گرانبها تر از خاطرات مان در کف داريم ؟». اين واقعيت هيچ گاه تا اين اندازه نفرت انگيز نبوده است: گذشته، هر چه که بود، از امروز بهتر بود. آيا تعدادي از ما ترجيح نمي داديم که ايکاش هرگز اسپانيا را ترک نکرده بوديم؟ جنگ براي ما احتضار بود ولي تا وقتي که هنوز ادامه داشت اميد هم بود». کشتن جنگ اسپانيا، در واقع جلوگيري از استفاده از اين اميد والا به دنيايي ديگر و به اين رفاقت و برادري فوق العاده ، براي قيام هاي ديگر بود

در «زمان از دست رفته» لورانو اعتراض مي کند: « ميدانيد نظر من چيست؟ که اين قرن واقعا قرن گند و کثافتي است که کم کم همه آرمان ها را بلعيده و در آتش تراژدي هاي پنجاه سال اولش، هم چون در يک تنور، سوزانده و بعد با اين صلح تقلبي اش ، طوري عمل کرده که ديگر هيچکس ميلي ندارد تا آرمان هاي ديگري جستجو کند، نتيجه در مقابل شماست، ديگرنه چيزي براي اعتقاد داشتن وجود دارد و نه اميدي هست..» با اين وجود ، او اميدوارست که ضرورت مبارزه را منتقل کند: « فکر مي کنيد که کتاب و معلم براي پيروزي بر اين بيماري اي که همه به آن مبتلا هستند؛ يعني اين ميل لعنتي به فراموش کردن، کافي است؟ باور کنيد ...کافي نخواهد بود ..پس،.. من شرح مي دهم، تعريف مي کنم. بعد ديگر شما جوانها، خودتان مي دانيد، به عهده شماست، و خداحافظ

اين کلمات، که روايت تمام عيار شاهدان عيني وقايع هستند، اکنون به شدت مسئله روزشده اند، يعني درست زماني که اسپانيا بالاخره تصميم گرفته با تاريخ اخير خود، که حقيقتا يک جراحت درمان نشده است، روبرو گردد. و همچنين فعاليت قابل توجه انجمن ها براي بازگشودن گور هاي دسته جمعي نيز با آن همراه است (۱۱). با اينکه که در فرانسه، خبرنگاراني سعي مي کنند سخنان آخرين مبارزان جمهوري خواه اسپانيولي و فرزندان آنها (۱۲) را ثبت کنند و يا ديگران مشاهدات و خاطرات خويش(۱۳) را منتشر مي کنند، ولي شور وحال فرانسوي براي بازشناختن و به رسميت شناختن دين خود به جمهوري خواهان اسپانيولي بسيار کمرنگ و حاشيه اي است

رمان هايي که در اينجا به آنها اشاره کرديم، کليد فهم علل اين پنهان کاري ماندگار را به دست مي دهند. در هر صورت، نقش اين نوشته ها، مبارزه عليه فراموشي، در فرانسه و اسپانيا است.اين رمان ها خود را به عنوان ادبيات متعهد مطرح مي کنند؛ امري که در سال هاي اخير، ديگر در فرانسه رايج نيست. اين آثار، همچنين، مبارزه مردان و زناني را که براي يک دنياي بهتر جنگيدند، زنده مي کنند. در موخره « دفتر هاي جوستو گارسيا»، راوي نتيجه مي گيرد: «[....] زندگي امروز ما که جنبه هاي قهرماني کمرنگي دارند، دراثر برخورد و نزديکي با زندگي مبارزاني که براي آرمان هاي خود جنگيدند(که عليرغم همه چيز،آرمان هاي زيبا و درستي بودند) غني مي شود

با افسوس از به انتها رسيدن هر يک از اين رمان ها، متوجه مي شويم که آنچه هرگز به جمهوري خواهاني مثل «ميرال» بخشوده نشد، « رفتن به جلو، به جلو و مدام به جلورفتن..» بود. در واقع علت اين است که آنها پيروز شده اند

ژاويه سرکاس، سربازان سالامين، ترجمه از اسپانيايي توسط Elisabeth BEYER و Aleksandar GRUJICIC ، اکت سود ۲۰۰۲. در مورد اين رمان به مقاله« لايه شکافي يک جنگ برادر کش» نوشته آلبرت بن سوسان در لوموند ديپلوماتيک ژانويه ۲۰۰۳ مراجعه کنيد. فيلمي که از اين کتاب اقتباس شده(ساخته داويد تروابا) هنوز در فرانسه به روي پرده نيامده است.

انريک ليستر(۱۹۹۴-۱۹۰۷) ژنرال کمونيست جمهوري خواه

آندره تاپيلو: دفترهاي جوستو گارسيا مترجم Alice DEON(ترجمه فرانسوي آن در ۲۰۰۴ توسط انتشارات بوشه شاستل به چاپ رسيده است)

برونو آرپايا: «زمان از دست رفته» ترجمه از ايتاليايي ۲۰۰۴ توسط Fanchita GONZALES BATTLE, LIANA LEVI

برونو آرپايا: «آخرين مرز» و ترجمه از ايتاليايي ۲۰۰۵ توسط Fanchita GONZALES BATTLE, LIANA LEVI

ژانويو دريفوس- آرماند و اميل تمين:«اردوگاه اجباري در ساحل دريا، تبعيد اسپانيايي انتشارات اترمان، پاريس ۱۹۹۵

در «دفتر هاي جوستو»به سرکوب استاليني که در مورد حزب کارگري وحدت مارکسيستي(....) و اتحاديه ملي کار(...) اعمال شد اشاره مي شود. حقيقت اين سرکوب در سال ۱۹۹۵ با فيلم «کن لووچ» به نام لاند اند فريدوم، براي اولين بار در سطح عمومي علني شد. (که از «بزرگداشت براي کاتالان» اثر ژرژ اورول الهام گرفته بود

ژان اورتيز، Rouges. Maquis de France et d’Espagne. Les guérilleros (Dir. Jean Ortiz), Atlantica, Biarritz, 2006

يک خبرنامه در کشتي تهيه شد که نسخه هاي فاکس شده آن در سال ۱۹۹۹ توسط فوندو دو کولتورا اکونوميکا در مکزيکو به چاپ رسيد.( ترجمه فرانسوي آن در شماره پنج مجله «ادن». «پل نيزان و سال هاي سي»(حامي جمهوري اسپانيا ۱۹۳۹-۱۹۳۶)

مراجعه کنيد به مقاله «دنيس فرناندز رکاتالا» « اسپانيايي هايي که پاريس را آزاد کردند» در لوموند ديپلوماتيک اوت ۲۰۰۴

اميليو سيلوا و سانتياگو ماکياس: گورهاي جمعي فرانکيسم ، ترجمه فرانسه آن با مقدمه پاتريک پپن در پاريس توسط انتشارات کالمان لوي در ۲۰۰۶ به چاپ رسيد

گابريل گارسيا و ايزابل ماتاس: خاطره بازيافته جمهوري خواهان اسپانيايي. سخن تبعيدي هاي ايل اويلن. انتشارات وست فرانس، مجموعه «نوشته- جامعه» ، رن، ۲۰۰۶ . پاتريک پپن: تاريخ هاي شخصي جنگ اسپانيا -۱۹۳۶ ۲۰۰۶. خاطره شکست خوردگان، نوو موند اديسيون، پاريس، ۲۰۰۶

آنتوان خيمنز و خيمنولوگ، پسران شب، خاطرات جنگ اسپانيا، بي خواب- خيمونولوگ ها، مونتروي مارسي ۲۰۰۶

!!!توهين به مقامات

جلسه رسيدگي به اتهامات كيوان انصاري، عضو سابق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير صبح امروز به صورت غيرعلني در شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران برگزار شد
نعمت احمدي، وكيل مدافع انصاري با اعلام اين مطلب،‌‏ اتهامات موكلش را «اجتماع و تباني به منظور فعاليت تبليغي عليه نظام»، «اقدام عليه امنيت ملي»، «توهين به مقامات» عنوان كرد و گفت: در اين جلسه اتهامات موكلم قرائت شد و ما نيز به دفاع از اتهامات انتسابي پرداختيم



تحلیلگر پیشین وزارت خارجه آمریکا : جنگی بزرگ با ایران در راه است

راديو فردا، یکی از تحلیلگران پیشین وزارت خارجه آمریکا، اقدام نظامی احتمالی واشینگتن برای مقابله با فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران را نه تنها محدود به عملیات حمله به سایت های مهم هسته ای ایران نمی داند، که آن را «جنگی گسترده و تمام عیار بر ضد حکومت تهران» خوانده است
وین وایت، که تا مارس ۲۰۰۶، اسفند ۱۳۸۴، بلندپایه ترین تحلیلگر وزارت خارجه آمریکا در امور خاور میانه بود، گفته است: «برنامه حمله به جمهوری اسلامی چنان طراحی شده است که جنگی گسترده و فراگیر باشد
سخنان آقای وایت که جمعه گذشته ۲۹ دی ماه، در شورای سیاست خاورمیانه، در یکی از مراکز مطالعاتی در واشینگتن سخن می در چند روزنامه و رسانه غربی منتشر شده است و خبرگزاری رویترز نیز مشروح آن را منتشر کرده است
آقای وایت که مدعی است «بخشی از نقشه های این جنگ را خود دیده است» می افزاید: «با دیدن این نقشه ها به آسانی می توان گفت که جنگ احتمالی آمریکا با جمهوری اسلامی در حمله یا حملاتی ضربتی خلاصه نخواهد شد
وین وایت سپس یادآوری می کند: «سخن از جنگی در میان است که خاورمیانه را، به حتمال زیاد، سال ها دچار بی ثباتی خواهد کرد
وی ادامه داد: «در آغاز این جنگ، بخش عظیمی از نیروی هوایی، زیردریایی های از نوع کیلو و شبکه های موشکی ضد شناورها در ایران نابود خواهد شد
به گفته آقای وایت «با نابودی شبکه های موشکی ضد شناورها در ایران، جمهوری اسلامی نخواهد توانست به ناوها و کشتی های جنگی آمریکا در خلیج فارس حمله کند».
همزمان، آقای وایت تاکید کرده است که چشم انداز چنین حمله ای نگران زاست و جمهوری اسلامی را به انتقام جویی شدید از آمریکا بر خواهد انگیخت
جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا و دیگر مقامات بلندپایه دولت آمریکا همواره تاکید کرده اند که هر چند واشینگتن هیچ گونه برنامه ای برای حمله به جمهوری اسلامی ندارد اما گزینه بهره گیری از نیروی نظامی بر ضد جمهوری اسلامی، دست کم به عنوان آخرین چاره برای باز داشتن تهران از فعالیت های هسته ای، منتفی نیست
از سوی دیگر، کنث کتسمن، از بخش خدمات پژوهشی کتابخانه کنگره آمریکا به رویترز گفته است که حکومت تهران، بر خلاف آن چه وانمود می کند، حکومتی است ضعیف که با بدل شدن به قدرتی منطقه ای سال ها فاصله دارد. آقای کتسمن می افزاید: «اقتصاد جمهوری اسلامی اقتصادی کاملاً ابتدایی است و تقریباً هیچ صادراتی جز نفت خام ندارد
با این حال، آقای کتسمن یادآوری می کند که آمریکا در حمله به جمهوری اسلامی نباید شتاب کند و همچنان می توان به معامله یی بزرگ با تهران دست یافت که هم در برگیرنده منافع ایران و هم در بر گیرنده منافع آمریکا باشد

ایران کشور عجیبیه.میپرسید چرا؟

به این دلیل که

ایران تنها کشوری است که در آن سیاستمداران کار اقتصادی می کنند، شرکتهای اقتصادی کار سیاسی می کنند و نیروهای نظامی کار تولیدی می کنند!؟

یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت و یکی از بزرگترین واردکنندگان بنزین هستیم

با اسرائیل دشمن هستیم ، اما نزدیکترین دوستمان رئیس جمهور ونزوئلا با چند میلیارد دلار قرار داد نظامی ، یکی از نزدیکترین دوستان اسرائیل به شمار می آید!؟

برای مسلمانان لبنان خودمان را هلاک می کنیم ، پول می فرستیم و دعا می کنیم . اما هیچ خبری از مسلمانان چچن نمی گیریم

از هر 1000 مفسد اقتصادی یکی و از هر 1000 فعال سیاسی 999 نفر در زندان داریم

توی همه جای دنیا آثار باستانی را از زیر آب در میارن ، توی ایران می برند زیر آب !؟

در ایران دانشجوها توی کتابخانه آشنا می شن ، توی پارک درس می خونن، سر کلاس می خوابن!؟!

اینجا همه خودشان را فوق العاده جدی می دانند اما همه همدیگر را مسخره می کنند

در همه جای دنیا هر وقت سرو کله پلیس پیدا می شود ترافیک حل می شود ولی در ایران هر جا که پلیس هست ترافیک هم هست

کشور عراق نزدیک 1000 میلیارد دلار بابت خسارتهای جنگ به ایران بدهکار است ولی کشور ایران یک میلیارد دلار به عراق کمک بلا عوض می کند!؟

همه جای دنیا در اداره ها کار می کنند در منازل استراحت و در خیابانها تفریح ولی در
ایران مردم در ادارات استراحت, در منازل تفریح و در خیابانها کار می کنند

Friday, January 19, 2007

موج چهارم برخورد با دانشجویان

موج چهارم برخورد با دانشجویان آغاز شده است
فرین عاصمی - با احضار شش تن از دانشجویان دانشگاه تهران همزمان لا امتحانات پایان ترم به کمیته های انضباطی این دانشگاه، فعالین دانشجویی می گویند که موج تازه ای از احضار دانشجویان آغاز شده است

شاهو رستگاری، مدیر مسوول نشریه دانشجویی خاک، پگاه حمزه ای، مدیر مسوول نشریه دانشجویی گیوتین، فرید هاشمی، سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران، یاسر مختاری، بهزاد احمد فر و جمشید اسمعیلی، دانشجویانی هستند که پیش از این نیز با احکام سنگین کمیته انضباطی مواجه شده بودند

فرید هاشمی، سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران در مصاحبه با رادیو فردا می گوید موج چهارم برخورد با دانشجویان آغاز شده است و می افزاید: «این موج چهارم دانشجویان به کمیته های انضباطی است که به جز در زمان انقلاب فرهنگی، بعد از انقلاب سابقه نداشته است. در دولت نهم افرادی روی کار آمده اند که سابقه آکادمیک ضعیفی دارند و توان مدیریت علمی را ندارد و طبیعتا این افراد برای مدیریت کردن در دانشگاه، مجبورند به اهرم های دیگری برای اداره دانشگاه مثل اهرم های زور متوسل شوند

به گفته فرید هاشمی برگزاری مراسم ۱۶ آذر، روز دانشجو در دانشگاه تهران دلیل این احضار ها بوده است. وی ادامه می دهد: «در موج اول، دوم و سوم بیش از صد نفر از دانشجویان به کمیته های انضباطی احضار شده اند. در حال حاضر در موج چهارم احضارها سیزده نفر احضار شده اند که به نظر می رسد این شروع کار است و به تدریج شاهد افزایش این احضارها خواهیم بود
فرید هاشمی پیش از این دو بار در یک سال اخیر به کمیته انضباطی احضار شده است. وی درباره احضار شدنش به کمیته انضباطی می گوید که رفتن یا نرفتن به کمیته های انضباطی تاثیری در وضعیت پروندخ او نداشته، چرا که به گفته وی حکمش از پیش تعیین شده بود

سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران با بیان اینکهد پیش از این به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده و هم اکنون در حال سپری کردن این محرومیت است می افزاید: «من هم اکنون در حال طی کردن دو ترم محرومیت از تحصیل هستم. در حال حاضر با توجه به اینکه دانشجوی کارشناسی ارشد هم هستم، این مساله می تواند موجب اخراج من از دانشگاه شود

وی در ادامه می افزاید این سنگین ترین حکم صادر شده برای یک دانشجوی کارشناسی ارشد است

دانشجویان سراسر ایران در اعتراض به محرومیت برخی از دانشجویان از تحصیل و طرح ستاره دار شدن دانشجویان، طوماری تهیه کرده و در حال جمع آوری امضاء هستند

اتحاديه‌ي اروپا درصدد گسترش تحريم‌ها عليه ايران است


خبرگزاري رويتر به نقل از منابعي گزارش داد كه اتحاديه اروپا درصدد يافتن راه‌هايي براي به كارگيري تحريم‌هاي سازمان ملل عليه ايران است و احتمالا فهرست افرادي را كه بر اساس اين قطعنامه تحريم شده‌اند گسترش مي‌دهد
به گزارش اين خبرگزاري به نقل از منابع ياد شده كه نامي از آنها نبرد افزود: اگر ايران قطعنامه 1737 را كه به اتفاق آرا در شوراي امنيت سازمان ملل به تصويب رسيده ناديده بگيرد با تحريم‌هاي سخت‌تري روبرو خواهد شد
اين گزارش به نقل از منابع دولتي و ديپلماتيك كه امروز جمعه صحبت مي‌كردند افزود: وزيران امور خارجه كشورهاي عضو اتحاديه‌ي اروپا قرار است روز دوشنبه با يكديگر ديدار كنند تا تفسيري از طيف كنوني تحريم‌ها را مورد بررسي قرار دهند
يك مقام انگليسي گفت: ما بايد به دنبال آن باشيم كه اتحاديه اروپا معيارهايي را به شكلي اجرا كند كه موثر باشد
اين گزارش به نقل از يك منبع ديپلماتيك ديگر افزود: ما مي‌خواهيم كه نتيجه اين نشست تقويت قطعنامه (شوراي امنيت) باشد؛ بنابراين تفسير اتحاديه اروپا به اسامي كه اكنون در ضميمه قطعنامه وجود دارد محدود نخواهد بود
وي افزود: ما درصدد بسط دادن قطعنامه‌ها هستيم تا به ما اجازه دهد ممنوعيت‌هاي مسافرتي و مسدود شدن سرمايه‌ها را بر افراد ديگري اعمال كنيم
اين گزارش به نقل از منابع ديپلماتيك ديگري نوشت: رسمي كردن يك تحريم تسليحاتي به شكلي الزام آور از نظر حقوقي پس از آنكه سفيران 27 كشور اتحاديه اروپايي روز پنجشنبه درباره‌اش مذاكره و توافق كردند ديگر در دستور كار نيست
يك ديپلمات اروپايي نيز گفت: اين نوعي اقدام نمادين است تا نشان دهند كه اروپا در برابر تمرد ايران متحد است
ينزپلوئتنر، سخنگوي وزارت امور خارجه آلمان به خبرنگاران گفت كه اولويت آلمان در خصوص ايران در طول شش ماه رياستش بر اتحاديه اروپا اين است كه اطمينان حاصل كند قطعنامه شوراي امنيت به طور كامل اجرا مي‌شود
وي گفت: ما به شكل موفقيت آميزي براي رسيدن به اين هدف كار مي‌كنيم و خوشبين هستيم كه وزيران خارجه اتحاديه اروپا بتوانند روز دوشنبه در بروكسل به تصميمي سياسي در اين مسير برسند
روزنامه فايننشيال تايمز نيز در گزارشي نوشت كه آلمان تحريم‌هاي گسترده‌تري را عليه ايران پيشنهاد كرده است
اين روزنامه افزود كه بر اساس پيشنهاد آلمان اتحاديه اروپا دامنه تحريم‌ها عليه ايران را به فراتر از اقداماتي كه در قطعنامه شوراي امنيت تصويب شده گسترش مي‌دهد.
اين پيشنهاد شامل منع سفر مقامات ايراني كه در برنامه‌هاي موشكي و هسته‌اي اين كشور فعاليت مي‌كنند به كشورهاي اتحاديه‌ي اروپايي است و هم چنين بر مخالفت اتحاديه اروپا به فروش سلاح به تهران تاكيد مي‌كند

Thursday, January 18, 2007

!!! به اتهام اقدام علیه امنیت ملی

انتقال حسام فیروزی به بند جانیان و معتادان مواد مخدر
دکتر حسام فیروزی که چندی است از سوی شعبه 14 بازپرسی دادگاه انقلاب قرار بازداشت وی صادر شده و بند 350 اوین منتقل شده بود، از دیروز دوشنبه 25 دی ماه به اندرزگاه 8 ( بند معتادان مواد مخدر و جانیان) منتقل شده است
دکتر حسام فیروزی در تماسی که با خانواده خود داشت به شدت از وضعیت بد اندرزگاه 8 انتقاد کرد. حسام فیروزی گفت در این بند بیش از 500 نفر زندانی وجود دارند و مصرف مواد مخدر از قبیل کراک، حشیش و تریاک از مصرف مواد غذایی راحت تر انجام می گیرد. وی در مورد شلوغی این بند گفت: ازدهام جمعیت در هر اتاق به حدی است که بسیاری از افراد تازه وارد من جمله خودم دم در می خوابیم و در هر اتاق بیش از 50 نفر اسکان دارند
دکتر حسام فیروزی در پایان گفت: وضعیت بهداشت اینجا به شدت نگران کننده است و این موضوع باعث شده که دو روزه دست به غذا نزنم
گفتنی است دکتر حسام فیروزی، پزشک معالج احمد باطبی و فعال حقوق بشری به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده است

!!!توهين به مقامات از طريق مطالب روی کامپيوتر

دادگاه کيوان انصاری ۳۰ دی ماه برگزار می‌‏شود
تهران- خبرگزاری کار ايران

جلسه رسيدگی به اتهامات کيوان انصاری، صبح روز شنبه سی‌‏ام دی ماه جاری در شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران برگزار می‌‏شود

کيوان انصاری صبح روز شنبه به همراه نعمت احمدی، وکيل مدافع خود در شعبه مزبور حاضر و به دفاع از اتهامات انتسابی خود داير بر«تبليغ عليه نظام»، «توهين به مقامات از طريق مطالب روی کامپيوتر»، «اجتماع و تبانی در جهت اخلال در امنيت کشور» و «آموزش در جهت تسخير راديو و تلويزيون» می‌‏پردازد

احتمال آزادي قاتل ماجراي ميكونوس



احتمال آزادي قاتل ماجراي ميكونوس

نشريه آلماني اش‍پيگل خبر احتمال آزادي كاظم دارابي، متهم ايراني ماجراي ميكونوس پس از 15 سال را تاييد كرد
اشپيگل نوشت: مقامات اسلامي ايران پيشنهاد كردند در مقابل آزادي يك آلماني از زندان اوين، شخصي به نام كاظم دارابي را كه پانزده سال پيش به اتهام قتل چند فعال سياسي كرد در رستوراني در برلين به زندان ابد محكوم شد، از دولت آلمان باز پس گيرند
اشپيگل اين درخواست مقامات جمهوري اسلامي را شايعه اي مي خواند كه در محافل آلماني نقل مي شود.
اين نشريه آلماني در ادامه مي نويسد: چندي پيش شايع شده بود كه كاظم دارابي را قرار است در قبال ازادي هلموت هوفر ،بازرگان آلماني كه در ايران دستگير و مدتها زنداني بود و حتي تا پاي چوبه دار نيز رفت آزاد كنند اما دولت وقت آلمان نسبت به درخواست مقامات جمهوري اسلامي ايران پاسخ منفي داد
اشپيگل همچنين نوشت: هوس كهلر رئيس جمهوري المان نيز در نامه اي كه به خامنه اي رهبر مذهبي جمهوري اسلامي ايران نوشت از وي خواسته است تا دستور آزادي دونالد كلاين را صادر كند
هنوز از سوي مقامات آلماني واكنشي در قبال اين خبر هفته نامه اشپيگل نشان داده نشده است
گفتني است، در تاريخ هفدهم سپتامبر 1992 (1371 هـ ش) در يكي از هتل هاي شهر برلين آلمان به نام «ميكونوس» ، تعدادي از فعالان سياسي ايراني در رستوران ميكونوس مورد حمله عوامل جمهوری اسلامی قرار گرفتند و در اثر آن چهار نفر به نام هاي صادق شرفكندي دبير كل حزب دمكرات كردستان ايران، فتاح عبدلي مسئول این حزب در اروپا، همايون اردلان مسؤول آن در آلمان و نورالله محمدپور دهكردي از فعالان اپوزیسیون به قتل رسيدند

Tuesday, January 16, 2007

بیانیه جمعی از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی کردستان

بیانیه جمعی از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی کردستان دراعتراض به دستگیری و بازداشتهای اخیر در این استان

متن بیانیه
حقیقت مهم آن است که تنها از طریق تشریک سیاسی و همکاری میان قدرت و جامعه می توان حقیقت را به جامعه بازنمایاند و از طریق مدنیت عقلانی, به مشخصه های کیفی دست یافت. سرشت حیات سیاسی و در کنار آن, اقتدار سیاسی در عصر کنونی ,مشروعیت به بند کشیدن انسان ها به خاطر اندیشه های ایشان را نپدیرفته است و نخواهد پذیرفت و اداره نظام ها نیز بر این بنیان, تنها ناظر به مفهوم خاصی از مهار و نه حاکمیت خواهد بود
ما بر این باور هستیم که اگر بتوان علل رویداد را یافت می توان بر ماهیت رویداد نیز شناخت پیدا کرد و این بدان معناست که مفهوم فهمیدن, ارتباط تنگاتنگی با مفهوم تعامل دارد و امکان این تعامل نیز عنصری بنیادین در ساخت قدرت سیاسی است. بنابراین باید با عقلانی نمودن حلقه های رابط مفهومی میان قدرت و جامعه, معیارهایی برای یک تبیین معتبر و معناپذیر از حقیقت ارایه نمود

به باور ما اگر برای ساختن و یا بهبود هر ساختی شیوه ی درستی وجود دارد در امور اجتماعی و سیاسی نیز شیوه ی درستی هست که در ذات موضوع مورد نظر و در سرشت آن وجود دارد. در این میان, طلب کردن اهدافی که به اقتضای طبیعت امور مطلوب نیستند ممکن است منبع آغازین برای تعارض و ناسازگاری در جامعه باشند و آرزوی نیل به اهداف انحصاری نیز در کنار آن, جامعه ای را با تهدید از دست رفتن نظم موجود روبرو خواهد نمود
استفاده از ابزارهای از پیش آزموده, خواسته و ناخواسته, دانسته و نادانسته و اختیاری و غیراختیاری, جامعه را به سوی آینده ای نامعلوم و رها از تدبیر خواهد راند و به ظهور آینده ای خواهد انجامید که داوری درباره ی ارزش ها و شایستگی ها را در آن دشوار و بعضا غیر ممکن خواهد نمود

از نگاه ما با رشد و بلوغ انسان ها, حقیقت با غلبه بر جهل و تنگ نظری و منفعت طلبی ها, نهایتا بر تصمیماتی که در ذات آن, قدرت و زور وجود دارد غلبه خواهد کرد و بخش اعظم حیات سیاسی, به عقلانیتی مبدل خواهد گشت که در آن سیاست بر مبنای معیار صریح و واقعی و بیطرفانه ی کارایی و توانایی, بنیاد گذارده خواهد شد
از این منظر مدعی هستیم که بازداشت و محکومیت و تشدید فشارها بر فعالان سیاسی و مدنی, هرگز یک راه حل قطعی برای بازگشت تندرستی سیاسی و اجتماعی به جامعه نبوده و نخواهد بود. تلقی ما از بازداشت های اخیر نویسندگان, روزنامه نگاران, فعالان سیاسی و مدنی و ارزیابی آن در کنار تشدید فشارها, موید این باور است که هیات حاکمه در کردستان, اکنون با مواضعی ارزشی مواجه است که ناسازگار و بعضا متضاد نیز هستند. موج گسترده ی بازداشت ها و

تشدید فشارهای اخیر از نگاه ما تنها مبتنی بر یک حکم ارزشی مورد ادعای یک طرف و نه مساله ی تعیین راهکار بهینه برای دستیابی به هدفی معین و مبتنی بر حقیقت و واقعیت است.

بازداشت و محکومیت نویسندگان, روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی در مناطق کردنشین, هرگز یک راه حل قطعی برای مسایل سیاسی و اجتماعی کردستان نبوده است و نخواهد بود بنابراین به مانند استدلال های علمی, در استدلال های سیاسی نیز باید به دنبال معیارهای معتبر و حقایق تحقق پذیر بود

ما امضا کنندگان این بیانیه,دگرباره و دوصد باره یادآوری می کنیم که اگرچه دور انسان ها را می توان حصار کشید اما هرگز نمی توان دور اندیشه ها را حصارکشی کرد. بازداشت انسان ها به خاطر اندیشه های ایشان برای نیل به اهدافی عاری از ارزش, دیر زمانی است قابلیت خود را از دست داده و تنها بازتاب ارزش های انحصارگرایی است که آن اهداف را تعیین کرده است. باشد تا با ارزش گذاری به خرد و پرهیز از قالب اندیشی های هنجاری, به استقرار نظام حقیقت یاری رسانیم

Sunday, January 14, 2007


کمیته حقوق بشر سازمان دانش اموختگان ایران با صدور اطلاعیه ای نسبت به نقض حقوق و ادامه بازداشت دکتر کیوان انصاری عضو این سازمان ، خیرالله(سعید) درخشندی و ابوالفضل جهاندار اعتراض کرد در این بیانیه آمده استوضعیت حقوقی مبهم وادامه
بازداشت غیرموجه آقایان دکتر کیوان انصاری، خیرالله درخشندی و ابوالفضل جهاندار، علاوه
بر نقض مکرر و شدید حقوق انسانی ایشان، موجب نگرانی ناظران حقوق بشری و همچنین این کمیته شده است

هر سه این بازداشت شدگان پیش از این از فعالان دانشجویی – سیاسی بوده اند و از جمله آقای دکترکیوان انصاری که از اعضای سازمان دانش آموختگان ایران نیز می باشد همواره در جهت دفاع از حقوق بشری و شهروندی، هموطنان خود کوشا و موثر بوده اند

نوع فعالیت های اجتماعی و سیاسی کیوان انصاری ، خیرالله درخشندی و ابوالفضل جهاندار، در گذشته که در مقام انتقاد نسبت به عملکردحاکمیت بوده است این باور را نزد کمیته حقوق بشر سازمان تقویت می کند که انتقاد از عملکرد حکومت در شیوه حکمرانی و نقض حقوق شهروندان، خود به عنوان یک جرم قلمداد شده است و به نظر می رسد علت بازداشت و بدرفتاری با این سه فعال سیاسی و دیگر زندانیان سیاسی را بایستی در همین راستا قلمداد کرد

از تاریخ 27 شهریور سال جاری یعنی نزدیک به چهارماه که آقای دکترانصاری بازداشت شده است و همچنین با گذشت پنج ماه از بازداشت آقایان خیرالله درخشندی و ابوالفضل جهاندارهیچکدام از حقوق اولیه ایشان در زمینه بهره مندی ازیک دادرسی عادلانه و منصفانه مطابق با قوانین جاری جمهوری اسلامی و همچنین قواعد جهانی حقوق بشر که دولت ایران به آنها متعهد است، رعایت و تضمین نشده است
قانون اساسی جمهوری اسلامی ( در اصل 37) و قوانین عادی کشور(از جمله ماده 124 قانون آیین دادرسی کیفری) اصل را برائت متهم می داند و اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده 11 و میثاق حقوق مدنی سیاسی نیز در ماده 14 بر این حق تاکید دارند؛ با این حال شیوه بازداشت ، صدور قرار بازداشت موقت طولانی مدت بدون ارائه توجیه ی قانونی وعقلایی، عناوین اتهامی وارده و محدودیت های اعمال شده در مدت بازداشت، رعایت این اصل بنیادی را در حق این افراد نشان نمی دهد
مدت زمان طولانی استفاده از قرار تامینی بازداشت موقت، برای این سه فعال سیاسی به هیچوجه قابل توجیه نیست و با استانداردهای معمول حقوق جهانی بشر که حاکمیت و به تبع آن دستگاه قضایی ایران نیز ملزم به رعایت آن است، مطابقت ندارد. از سوی دیگرعدم ملاحظه وضعیت خاص متهمان جرایم سیاسی در صدور قرار بازداشت موقت که بایستی تنها در جرایم خاص و خطرناک و به آن هم به صورت استثناء مورد استفاده قرار گیرد، وجهی دیگر از نقض حقوق این افراد است

امکان ملاقات مستمر، دوره ای و آزاد با بستگان و به ویژه وکیل منتخب از جمله حقوق اساسی زندانیان و بازداشت شدگان است، آنچه در پرونده آقایان دکتر کیوان انصاری ، خیرالله درخشندی و ابوالفضل جهاندار به وضوح قابل مشاهده است نقض این حق اساسی است. متاسفانه نظام حقوقی ایران برخلاف تعهدات بین المللی حکومت به طور کامل و منجز حق دخالت موثر وکیل در روند بازجویی را به رسمیت نشناخته است و امکان دفاع حقوقی از متهمان را سلب کرده است، این شیوه تقنینی نادرست و غیر منصفانه در رویه اجرایی بخصوص در مورد متهمان سیاسی و آنچه مقامات قضایی آن را « پرونده های امنیتی» می خوانند، با ابعاد گسترده تری زمینه ساز نقض حق دفاع در جریان یک دادرسی منصفانه را فراهم می کند. وکلای مدافع این سه فعال سیاسی بارها به این موضوع اعتراض داشته اند و عدم اطلاع از اتهامات در بخش عمده ای از مدت زمان بازداشت موقت و همچنین عدم دسترسی به محتویات پرونده ایشان را مانع مهمی در اجرای نقش دفاعی خود ارزیابی کرده اند. از سوی دیگر عدم امکان ملاقات آزاد و مستمر خانواده با این سه فعال سیاسی بازداشت شده، موجب نگرانی و تشویش خاطر بستگان آنها را فراهم آورده است و بی هیچ دلیلی فشاری مضاعف را بر خانواده آنها وارد آورده است

از سوی دیگر اتهامات منتسب به آقای دکتر کیوان انصاری از سوی مقام قضایی بازپرسی که در رسانه ها اعلام شده است ازهرگونه تناسبی با وضعیت متهم بی بهره است و برخی از این عناوین اتهامی به لحاظ نوظهوری و دور از ذهن بودن در رویه قضایی ، منشا نگرانی بیش از پیش در مورد عدم توجه به معیارهای حقوق بشری در نظام قضایی ایران است

در پایان با تاکید مجدد بر لزوم بهره مندی آقایان دکتر کیوان انصاری ، خیرالله درخشندی و ابوالفضل جهاندار از حقوق بشری و خصوصاً حقوق در حین بازداشت، و یادآوری تعهدات قانونی و بین المللی حاکمیت در مورد رعایت معیارهای حقوق بشر در حق شهروندان ایرانی و همچنین نظر به اعلام وقت رسیدگی در مورد پرونده این فعالان سیاسی و بلاموضوع بودن ادامه بازداشت غیر موجه ایشان، از مقامات قضایی رسیدگی کننده می خواهیم هرچه سریعتر نسبت به آزادی این سه فعال سیاسی اقدام نموده و دریک دادرسی عادلانه از تضییع هر چه بیشتر حقوق ایشان جلوگیری
نمایند

بیانیه احمد باطبی در خصوص دستگیری دکتر حسام فیروزی

بیانیه احمد باطبی در خصوص دستگیری دکتر حسام فیروزی
شنبه، 23 دی 1385



در پی بازداشت دکتر فیروزی به اتهام پناه دادن به زندانی فراری، احمد باطبی با انتشار بیانیه ای توضیحاتی در این خصوص داده است

دوشنبه مورخ 16/10/1385 دکتر حسام فیروزی ، پزشک شریف و متعهد معالج من، توسط دادگاه انقلاب تهران احضار و سپس دستگیرشد.هر چند این دستگیری مسبوق به سابقه بوده است ، اما نوع و عنوان عجیب اتهام منتسب به ایشان ( پناه دادن به زندانی فراری و معالجه ی او) توضیحاتی را نیازمند است که بدین وسیله حضور همگان اعلام می گردد

عدم بازگشت من به زندان هیچگاه فرار محسوب نمی شود ، چرا که پس از گذشت سالهای زندان و مسئله تحصیل ، ازدواج و عد م امکان فعالیت اقتصاد یم از درون زندان مرا با مشکلات فراوانی خصوصا" در حوزه ی اقتصادی مواجه کرده بود . تقاضای من برای دریافت مرخصی نیز به صورت پیاپی از ناحیه مرجع قضایی رد می شد ، از این رو بعد از اعطاء اولین مرخصی 5 روزه ی نوروزی در سال 84 و قبل از خروج از زندان به مسئولین اعلام نمود م که به دلیل مشکلات فوق ا لذکر به زندان باز نخواهم گشت ، چرا که می بایست برای امرار معاش مدتی را کارمی کردم با این وجود قبل از خروج از زندان آدرس محل سکونتم را به زندان اعلام کردم

.این آدرس همان آدرسی بود که در طول مدت حضورم در خارج از زندان ساکن آن بودم . آدرس محل کارم نیز مشخص بود و نیز در محافل مختلف بد ون کوچکترین پرده ای حضور داشتم و ارتباطم با افراد مختلف آشکار و آزاد بود.لذا مرجع قضایی و امنیتی هرگاه که تمایل داشت می توانست بامن تماس برقرارکرده ومن رااحضاریا دستگیر کرده وبه زندان بازگرداند که این کار را نیز بدون دغدغه انجام داد

عدم بازگشت من به زندان ( با تاکید بر این موضوع که هیچگاه جرم و محکومیت ظالمانه ای را که به من تحمیل شده قبول نداشته و ندارم ) به دلیل اجبار و عدم امکان دریافت مرخصی مانند یک زندانی عادی و مشکلات به وجود آمده در طول سالهای زندان صورت گرفت . من بارها به صورت حضوری و کتبی به مرجع قضایی اعلام نمودم که زندگی دانشجویی و متا هل بودن ، آن هم در زندان و بعد از گذشت سالها، به طور طبیعی مشکلات زیادی را ایجاد می کند که بخش اقتصادی این مشکلات امکان زندگی را به طور جدی مختل می کند . اما مرجع قضایی هیچ گاه توجهی به این موضوع نداشت و با عنوان این که نوع جرم ویژه است ، از هر گونه انعطافی خودداری می نمود ، چرا که ظاهرا" طبق آیین نامه یا بخش نامه و یا ... ، زندانیانی با عنوان " اقدام علیه امنیت ملی " از تمامی امکاناتی همچون : عفو عمومی،آزادی مشروط، رای باز ، مرخصی و ... محروم می باشند مگر با طی کردن سلسله مراتبی که گذشتن از آن دست کم برای من غیر ممکن بوده است

قصد من از بازنگشتن به زندان هیچ گاه فرار نبوده و صرفا" ایجاد امکان امرار معاش و ساختن پایه های یک زندگی نوپا برای آینده ، آن هم از داخل زندان بوده است

اگر قصد من واقعا" فرار می بود، به سهولت نوشیدن یک لیوان آب این فرصت و امکان را در اختیار داشتم که مانند بسیاری دیگر از ایران خارج شده و خود را به جایی برسانم که دست کسی به من نرسد ؛ و این را تکرار می کنم که از آنجایی که خودم را بی گناه دانسته و می دانم، هیچ گاه قصد فرار نداشته ام و فقط به دلیل فشارهای اقتصادی موجود ، مجبور شدم مدتی را خارج از زندان به کار بپردازم
در طول این مدت نیز مناسبات انسانی ام با بستگان و دوستانم برقرار بود. دکتر حسام فیروزی پزشک معالجم و خانواده ی محترمشان نیز از این قاعده مستثنی نبودند. ایشان صرفا" دوست خانوادگی و پزشک معالج من بودند ، نه پناه دهنده و معالج یک زندانی فراری. من هیچ گاه خودم را فراری محسوب نمی کنم و به همین دلیل هیچ گاه پناه جو و پناهنده ی کسی یا جایی نبودم.دکتر حسام فیروزی دوست خانوادگی و پزشک معالج من به عنوان یک بیمار بوده اند ، همین و بس
امیدوارم با اعلام این موضوع ، یعنی عدم پناهندگی من نزد هیچ شخص حقیقی وحقوقی، شرایطی ایجاد گردد که این پزشک متعهد ، شریف و فداکار ؛ آزاد گردیده و نزد همسر مهربان و دختر خردسالش باز گردد

احمد باطبی 18/10/1385 ، زندان اوین ، اندرزگاه 7 سالن 3

Thursday, January 11, 2007


گزارشگران بدون مرز : به دستگيری های خودسرانه و اقدامات تهدید آميز عليه روزنامه نگاران و رسانه ها پايان دهيد

گزارشگران بدون مرز
گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی علي فرحبخش و کاوه جوانمرد است و از مسئولان جمهوری اسلامي مي خواهد به دستگيری های خودسرانه و اقدامات تهدید آميز عليه دست اندرکاران رسانه ها در سراسر ايران پايان دهند
از تهران تا سنندج اعمال فشار و تهديد روزنامه نگاران ادامه دارد. روزنامه نگاراني که جرات مي کنند از سياست های دولت رئيس جمهور احمدی نژاد انتقاد کنند به همه ی القاب و جرايم متهم مي شوند از " جاسوسي"، " اقدام عليه امنيت ملي" تا " طرح مسائل قومي- نژادي به نيت تجزيه طلبانه " و ... جمهوری اسلامي به هر بهانه متوسل مي شود تا آنچه از رسانه های سرکوب شده باقي مانده، در سکوت منجمد شوند
علي فرحبخش روزنامه نگار و کارشناس اقتصادی، همکار بسياری از روزنامه های اصلاح طلب از جمله ياس نو، شرق، سرمايه، ٦ آذرماه در تهران دستگير شده است. اين روزنامه نگار که برای شرکت در نشست سازمان های غير دولتي در باره رسانه ها به بانکوک سفر کرده بود، به هنگام بازگشت به کشور روانه زندان شد. دستگيری وی به مدت چهل روز از سوی مقامات مسئول جمهوری اسلامي پنهان نگاه داشته شد و تنها بعد از انتشار اين خبر توسط انجمن صنفي روزنامه نگاران به تائيد آن پرداختند. يکشنبه ١٧ دی ماه سهراب سليماني رئيس زندانهای تهران اعلام کرد که علي فرحبخش در زندان اوين بسر مي برد اما هيچ توضيحي در باره وضعيت بازداشت و اتهامات ايشان نداد
در آبانماه سال جاری نيز ٢١ روزنامه نگار که برای دوره ای آموزشي به هلند سفر کرده بودند، به هنگام بازگشت در فرودگاه تهران چندين ساعت بازداشت توسط ماموران اطلاعاتي مورد بازجويي قرار گرفتند، وسايل شخصي آنها مانند کامپيوتر، دفترچه های ياداشت، سي دی و.. از سوی اين ماموان مصادره شد. تعدادی از اين روزنامه نگاران بعد از اين واقعه نيز از سوی نهاد های قضايي- امنيتي احضار و يا مورد تهديد قرار گرفته اند
سرکوب مطبوعات در کردستان
سفر رئيس جمهور احمدی نژاد و محمد حسين صفار هرندی وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميدر آبان ماه سال جاری به استان کردستان، آغازگر تشديد سرکوب عليه مطبوعات و روزنامه نگاران محلي بود. چندين نشريه از جمله دو هفته نامه آوای وقت و کژيوه، توقيف و تعدادی از روزنامه نگاران دستگير شدند. از جمله اتهامات اين روزنامه نگاران" اقدام عليه امنيت ملي و طرح مسائل قومي- نژادي به نيت تجزيه طلبانه است." از سوی ديگر در آذرماه روزنامه نگاران هفته نامه ديدگاه در پي تهديد ها و اعمال فشار مقامات امنيتي – قضايي تصميم به توقف انتشار نشريه خود گرفتند
هفته نامه کرفتو نمونه ای واضح از تهاجم به روزنامه نگاران کردستان است. ٢٥ آذر ماه آکو کردنسب روزنامه نگار اين هقته نامه به هنگام تهيه گزارش از انتخابات شوراها و مجلس خبرگان در شعبه اخذ رایي در سنندج دستگير شد. اتهامات اين روزنامه نگار اعلام نشد، وی در اواسط دی ماه با سپردن وثيقه آزاد شد. همکارش کاوه جوانمرد که در روز ٢٦ آذر ماه در منزلش دستگير شده بود تا امروز در محلي نامعلوم توسط نهادهای امنيتي در بازادشت بسر مي برد. ٢٨ آذر ماه ليلا مدني مدير مسئول اين هفته نامه به دادگاه احضار و پس از بازجويي و تفهيم اتهام با سپردن وثيقه تا برگزاری دادگاه آزاد شد. ايرج عبادی سردبير کرفتو نيز در اين مدت به دادگاه احضار شده مورد بازجويي قرار گرفته است

Wednesday, January 10, 2007

بيانيه اعتراضي دانشجويان دانشگاه آزاد

بيانيه اعتراضي دانشجويان دانشگاه آزاد نسبت به احكام تعليقي و توبيخي صادر شده

دانشجويان در تاريخ مبارزات دانشجويي خود شاهد فراز و نشيب‌هايي در راه رسيدن به آزادي و برقراري جامعه‌اي دمكراتيك بوده‌اند و همواره با ديد انتقادي به حاكميت خواسته‌هاي توده‌هاي مردم را نمايندگي كرده‌اند. و در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نبوده‌اند و اكنون نيز با تمام توان خود در اعتراض به وضع موجود در دانشگاهها در مبارزه‌اي پيگير و نفس‌گير هستند
ما دانشجويان دانشگاه آزاد سنندج نيز بنا به رسالت خود از هجوم و تعرض همه جانبه نسبت به فعالان دانشجويايي و سياسي كشور در تجمع اعتراضي روز ٢٣ذر ماه ٨٥ دانشگاه آزاد سنندج مراتب اعتراض خود را به گوش همگان رسانديم
در اين راستا بعد از گذشت حدود يكماه از اين واقعه، روز شنبه ١٦ دي ماه ٨ نفر فعالان تشكل دانشجويي هاوري طي احكامي سنگين و بي‌سابقه از طرف كميته انظباطي اين دانشگاه از ٢ترم تعليق و تبعيد به دانشگاه ديگر تا توبيخ كتبي و درج پرونده به شرح زير ابلاغ شد.
١- سوران حسيني: ٢ترم تعليق و با احتساب سنواب و تغيير محل تحصيل
٢-پيمان نعمتي : ١ترم تعليق و با احتساب سنواب و تغيير محل تحصيل
٣-احسان احمدي: ١ ترم تعليق و با احتساب سنواب و تغيير محل تحصيل
٤-ئاكو قيصري: ١ترم تعليق و با احتساب سنواب و تغيير محل تحصيل
٥-كامران رحماني: ١ترم تعليق و با احتساب سنواب و تغيير محل تحصيل
٦-خسرو الهي: توبيخ كتبي و درج در پرونده
٧-ياسر گلي: توبيخ كتبي و درج در پرونده
٨-كورش مرب : توبيخ كتبي و درج در پرونده
لذا ما دانشجويان محكوم به تعليق و توبيخ اعتراض خود را نسبته به احكام صادره كه بدون هيچ گونه حق دفاعي، از طرف كميته انظباطي دانشگاه بوده را محكوم مي‌كنيم و از تمامي فعالان دانشجويي و سياسي و مدافعان حقوق بشر مي‌خواهيم كه در برابر اين تعرض بي‌سابقه ساكت نمانند و مراتب اعتراض خود را نسبت به محكوم كردن اين احكام ابراز دارند
دانشجويان محكوم به تعليق و توبيخ
دانشگاه آزاد سنندج

Tuesday, January 09, 2007

سايت كمپيين يك ميليون امضا فيلتر شد



سايت كمپيين يك ميليون امضا فيلتر شد

در ادامه موج فيلترينگ سايت ها، سايت اطلاع رساني «كمپين يك ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز
فيلتر شد
اين كمپين كه توسط فعالين حقوق زنان در ايران راه اندازي شده است، اقدام به جمع آوري امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز عليه زنان اقدام مي كند. گفتني است اين كمپين در هفته هاي اخير در سطح كشور گسترده شده و دامنه جمع آوري امضاها به شهرستان هايي نظير كرمانشاه، مشهد و... نيز رسيده است
همچنين كمپين يك ميليون امضا و فعاليت كنشگران زن ايراني اخيرا بازتاب وسيعي در رسانه هاي دنيا پيدا كرده است. به طوري كه در يكي دو هفته اخير ميزگردهاي متعددي در رسانه هاي مختلف جهت معرفي و بررسي اين كمپين برگزار شد و خبرها و مقالات متعددي در نشريات ديگر كشورها در اين خصوص درج شد
همچنين خبر ديگري حاكي است يكي از اعضاي كمپين يك ميليون امضا دو هفته پيش به علت معرفي كمپين در متروي تهران كرج توسط پليس امنيت دستگير و به مدت 4 روز در بازداشت به سر برد. زينب پيغمبرزاده از دانشجويان دانشگاه تهران همچنين چندي پيش به علت فعاليت هاي دانشجويي اش به دو ترم محروميت از تحصيل از سوي كميته انضباطي اين دانشگاه محكوم شده بود.
لازم به ذكر است چندي پيش 54 نفر از ايجاد كنندگان كمپين يك ميليون امضا كانديداي كسب عنوان «منتخب سال 2006» از سوي سايت ايرينين شده بودند. در اين نظرسنجي در نهايت دانشجويان دانشگاه اميركبير به علت اعتراض به محمود احمدي نژاد از ميان كانديداها موفق به كسب اين عنوان شدند
گفتني است دو هفته پيش دومين آدرس خبرنامه اميركبير كه تحت پوشش انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشگاه است نيز فيلتر شد. با فيلتر شدن دو آدرس www.autnews.com و www.autnews.org، اين خبرنامه از طريق آدرس www.autnews.net به صورت مستقيم قابل دسترسي مي باشد

متين مشكين، دانشجوي دوره دكتراي دانشگاه اميركبير از دانشگاه اخراج شد

متين مشكين، دانشجوي دوره دكتراي دانشگاه اميركبير از دانشگاه اخراج شد

وكيل مدافع متين مشكين، دانشجوي دوره دكتراي برق دانشگاه اميركبير از اخراج موكلش از اين دانشگاه خبر داد
محمدعلي دادخواه با اعلام اين مطلب، علت اخراج مشكين را مربوط به فعاليت‌‏هاي سياسي اين دانشجو اعلام كرد و گفت: اخراج موكلم در حالي صورت گرفت كه وي در امتحان جامع دكترا نيز قبول شده است
وي با بيان اينكه اخراج موكلش به دستور رييس دانشگاه اميركبير صورت گرفته است، اين امر را برخلاف قانون اساسي و اعلاميه جهاني حقوق بشر دانست و تأكيد كرد: نمي‌‏توان حقوق مكتسبه يك فرد را از بين برد. اخراج موكلم بي‌‏نظمي در آموزش عالي را به ذهن متبادر مي‌‏كند
لازم به توضيح است كه متين مشكين، از اعضاي فعال جنبش دانشجويي و عضو سابق شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير است

Monday, January 08, 2007

حکم زندان برای صابر روشنی، شهروند دهگلانی

حکم زندان برای صابر روشنی، شهروند دهگلانی، موکريان
دادگاه انقلاب شهر سنندج يک شهروند دهگلانی به نام صابر روشنی فرزند علی اکبر را به اتهام تبليغ عليه نظام، به حبس محکوم کرد
نامبرده که اواخر سال گذشته مدتی را در بازداشت بسر برده و با قرار وثيقه آزاد شده بود از سوی دادگاه بدوی به تحمل يک سال حبس تعزيری محکوم شد ، که اين حکم در دادگاه تجديد نظر به ۴ ماه کاهش يافت

احمدی نژاد به ایرانیان خیانت می کند ......... احمدی نژاد مصدق نیست



وزير خارجه بريتانيا : احمدی نژاد به ایرانیان خیانت می کند..................... احمدی نژاد مصدق نیست
راديو فردا : مارگارت بکت، وزير خارجه بريتانيا، روز ششم ژانويه، در مقاله ای در اورشليم پست چاپ اسراییل، در مورد بحران هسته ای ايران می گويد که نگرانی ما در مورد سلاح هسته ای ایران است و نه انرژی هسته ای
وی می افزاید: «ايران قدم های ساده ای نيز برنداشته تا نشان دهد که جاه طلبی های هسته ای این کشور صلح طلبانه است
خانم بکت می نويسد که در ماه گذشته شورای امنيت سازمان ملل تصميم به تحريم ايران گرفت و بر خلاف آنچه احمدی نژاد، رييس جمهوری ايران، می گويد اين تصميم گيری توطئه قدرت های زورگو نيست تا ايران را از انرژی هسته ای محروم کنند. به گفته خانم بکت، اين تحريم ها مانعی برای ساختن نيروگاه هسته ای در بوشهر نيست
وی می افزايد: ما همچنان که در تابستان سال پيش گفتيم « آماده کمک به ايران هستيم تا بتواند صنعت مدرن هسته ای را توسعه بخشد ولی به شرطی که ايران نشان دهد مقاصد صلح آميز دارد
مارگارت بکت می نويسد که مشکل اصلی تاسيسات غنی سازی در شهر نطنز است. به گفته خانم بکت، اورانيم غنی شده با درصد پايين می تواند به عنوان سوخت برای نيروگاه هسته ای به کار رود. ولی همان تاسيسات می توانند اورانيم غنی شده با درصد بالا تولید کنند که برای سلاح هسته ای به کار رود
خانم بکت می نویسد:« راکتور آب سنگين در اراک تاسيس شده است که قادر به توليد پولوتونيم است و هيچ دليل قانع کننده ای برای استفاده غيرنظامی از اين راکتور آب سنگين ارئه نشده است
وزير خارجه بريتانيا می گويد که اين تاسيسات به طور مخفيانه ساخته شدند و آژانس انرژی اتمی تهران ايران را در سال ۲۰۰۳ مجبور کرد که به وجود اين تاسيسات اذعان کند

سوالات بی پاسخ

مارگارت بکت در ادامه مقاله خود سوالات بی جوابی را تکرار می کند که عدم پاسخ ايران، جامعه بين المللی را به فعاليت های هسته ای ايران مشکوک کرده است
وی می گويد:« چرا نظاميان ايران در پروژه ای دخالت می کنند که به ظاهر غير نظامی است؟ چرا ايران توضيح لازم در مورد معاملاتش با شبکه پاکستانی عبدالقديرخان نمی دهد. اين شبکه به ليبی و کره شمالی، برای توسعه برنامه مخفی هسته ای کمک کرده است؟ چرا ايران با پولونيوم ۲۱۰ آزمايش انجام داده در حالی که اين ماده هيچ کاربردی برای تکنولوژی هسته ای غير نظامی ندارد و برای انفجار هسته ای می تواند مورد استفاده قرار گيرد؟
خانم بکت می افزايد در خاورميانه فقط اسرائيل نيست که از نقش ايران در عراق، لبنان و فلسطين احساس خطر می کند بلکه بسياری از کشورهای خاورميانه ايران را، تهديدی برای خود می دانند
وی می گويد پيشنهاد های غرب به ايران بسيار سخاوتمندانه بود.خانم بکت در مورد این پیشنهادات می گوید که در يک همکاری دراز مدت ما حاضر شديم ايران را برای توسعه صنعت مدرن هسته ای مانند ساختن نيروگاه های هسته ای ياری دهيم و در مورد پژوهش هسته ای با ايران همکاری کنيم و ضمانت کنيم که ايران سوخت هسته ای دريافت کند
وزير خارجه بريتانيا می افزايد که حتی ايالات متحده در تصميمی تاريخی تصميم گرفت در مذاکرات شرکت کند و در موافقت نامه پايانی برای اولين بار تحريم هايی در مورد خريدن هواپيما غيرنظامی، وسايل يدکی هواپيمای غير نظامی و يا محصولات مربوط به تکنولوژی ارتباطات را لغو کند
وزير خارجه بريتانيا می افزايد که علی رغم تلاش های ديپلماتيک خستگی ناپذير خاوير سولانا از سوی اتحاديه اروپا، ايران تصميم گرفت به غنی سازی در حد وسيعتری بزند
خانم بکت می گويد که ما انتخاب چندانی نداشتيم و مجبور شديم از طريق شورای امنيت فشار را بر فعاليت هايی که می تواند منجر به توليد سلاح شود، افزايش دهيم

احمدی نژاد مصدق نیست خانم بکت می افزايد که اميدوارم دولت ايران پيغام شورای امنيت را فهميده باشد
وی می گوید که رژيم ايران می خواهد غنی سازی هسته ای را مشابه نبرد دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ برای ملی شدن نفت وانمود کند
خانم بکت می افزاید که جالب آنکه رژيم ايران حتی اسم يک خیابان را به نام مصدق نام گذاری نکرده و در عوض ترجيح داده يکی از خيابانان تهران را به نام خالد اسلامبولی، قاتل انور سادات، رييس جمهوری پيشين مصر، نامگذاری کند
وی می افزايد دولت ايران برخلاف مصدق از منافع ملی دفاع نمی کند بلکه به شهروندان اين کشور خيانت مي کند. سرمايه ها ايران را ترک می کنند و بورس تهران پس از روی کار امدن احمدی نژاد يک سوم ارزش خود را از دست داده است
اگر چه اکثر ايرانيان برای فرهنگ والا و تعاملشان معروف هستند، احمدی نژاد با دعوت کردن رهبران کوکلوس کلان به کنفرانسی که مبدل به جشن منکران هولوکاست شد، باعث خجالت ايرانيان شد
وزیر خارجه بریتانیا می گوید:«قطعنامه سازمان ملل لحظه مهمی را رقم زد.»
وی می افزاید که ايران در مقابل يک انتخاب قرار گرفته است. می تواند راهی را انتخاب کند که باعث توسعه برنامه هسته ای غير نظامی شده و مردم کشور از آن بهره ببرند و يا اينکه باعث منزوی شدن بيشتر ايران شود.
در پایان مقاله خانم بکت می نویسد :اميدوارم ايران راه مثبت را انتخاب کند

Sunday, January 07, 2007

کیوان رفیعی، فعال حقوق بشر ، که در روز 18 تیر ماه مقابل دانشگاه تهران بازداشت شده بود

کیوان رفیعی، فعال حقوق بشر ، که در روز 18 تیر ماه مقابل دانشگاه تهران بازداشت شده بود، ششمین ماه بازداشت خود را در سلول انفرادی پشت سر میگذارد. به گفته خانواده ی رفیعی، چندی پیش جلسه رسیدگی به اتهامات وی در شعبه 13 دادگاه انقلاب به ریاست "قاضی سادات" در حالی برگزار شد، که دادگاه اجازه حضور وکیل وی را صادر نکرد. همچنین کیوان رفیعی میگوید، جلسه دادگاه بدون حضور نماینده دادستان برگزار شد، و قاضی دادگاه، خود متن کیفر خواست دادستان را قرائت کرد، این در حالی است که برگزاری جلسه دادگاه به صورت غیرعلنی و بدون حضور نماینده دادستان غیر قانونی میباشد
همچنین اتهامات وارده به او ، تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت و تشویش اذهان عمومی عنوان شده است
رفیعی که همچنان در شرایط بلاتکلیفی در سلول انفرادی نگهداری میشود، در ملاقات با خانواده اش عنوان نموده است، هم اکنون و پس از گذشت 6 ماه، وزارت اطلاعات به جای انتقال وی به بندعمومی تنها به دادن روزنامه به وی اکتفا نموده است و با وجود تاکید دادگاه مبنی بر انتقال وی به بند عمومی، از این کار خودداری میکند

خبر مرگ سید علی خامنه ای

خبر مرگ سید علی خامنه ای در رسانه های غرب
در روز جمعه، روزنامه های "یو.اس.ای تودی"، "سانفرانسیسکو تایمز"، واشنگتن پست"، "واشنگتن تایمز"، "فایننشال تایمز"، "دیلی اکسپرس"، "سان" و شبکه های خبری "فاکس نیوز"، "بی.بی.سی" و "سی.ان.ان" خبر مرگ سید علی خامنه ای را درج کردند
در روز جمعه، حداقل 20 روزنامه و چند شبکه خبری به صورت "خبر ویژه"، شایعه فوت سید علی خامنه ای را مخابره کرده بودند
در همین رابطه، روزنامه "فایننشال تایمز" در مقاله ای تحلیلی تحت عنوان "تاثیر مرگ رهبر جمهوری اسلامی بر روند غنی سازی اورانیوم"، عواقب فعالیت هسته ای کشورمان را مورد بررسی قرار داده بود اما پس از تکذیب سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل، صفحه موجود به طور کلی حذف شد
جواد ظریف : این شایعه بی پایه و اساس است

Friday, January 05, 2007

احکام تعلیق از تحصیل و توبيخ

احکام تعلیق از تحصیل و توبيخ برای دانشجویان دانشگاه آزاد سنندج

گزارشات حاکی از صدور احکام سنگین و بازداشت برای فعالان دانشجویی در دانشگاه آزاد سنندج
است. تجمع مذکور در اعتراض به بازداشت فعالان مدنی و سیاسی کرد و همچنین فضای امنیتی دانشگاه برگزار گردیده بود. اسامی تعدادی از دانشجویان و احکام صادره برای آنان به شرح زیر است
سوران حسینی 2 ترم تعلیق از تحصیل
کامران رحمانی 1 ترم تعلیق از تحصیل
پیمان نعمتی 1 ترم تعلیق از تحصیل
آکو قیصری 1 ترم تعلیق از تحصیل
احسان احمدی 1 ترم تعلیق از تحصیل
خسرو الهی توبیخ و درج در پرونده
کوروش مرب توبیخ و درج در پرونده
یاسر گلی توبیخ و درج در پرونده

لازم به ذکر است که دانشچویانی که حکم تعلیق از تحصیل برایشان صادر شده است، بعد از پایان محکومیت حق ادامه ی تحصیل در دانشگاه سنندج را نداشته و به دانشگاههای دیگر تبعید میشوند
همچنین گفته می شود محمد آرام نصرت پور یکی دیگر از دانشجویان معترض و عضو سابق تیم ملی کوهنوردی ، ده روز است که از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال داده شده است

Wednesday, January 03, 2007

مصوبه ‌اي به منظورمحدود سازي و مسدود سازی پایگاه هاي اطلاع رسانی با شماره 109060/ت35741هـ در تاریخ 5/9/1385


آئين نامه سختگيرانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي محدود و مسدود سازي سايت هاي ايراني




به تازگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، در صدد تدوين آئين نامه سختگيرانه‌اي براي نظارت و
محدود سازي سايت‌ها و پايگاه هاي اطلاع رساني اينترنتي ايراني بر آمده است

به موجب يكي از بندهاي اين آئين نامه، صاحبان هر گونه سايت، وبلاگ و ... حداقل 2 ماه فرصت دارند تا پايگاه خود را به تاييد اين وزارتخانه برسانند. و در صورت عدم تاييد، مسدود خواهند شد

تحليل: اين امر شديدا به آزادي بيان افراد در اينترنت لطمه خواهد زد و چه بسا حاشيه امنيت آنها را نيز تهديد خواهد كرد. زيرا چنين محتمل است

1) براي ساختن سايت يا وبلاگ حتما بايد مشخصات خود را به ثبت برسانيد
2) چنانچه هر گونه تخلفي از شما سر بزند، چون مشخصات شما ثبت شده است، با شما برخورد قانوني شده و بايد انتظار هر چيزي را داشته باشيد

محدوديت همگاني: بر اساس يكي از بندهاي اين قانون، مديران كليه سايتها و وبلاگ‌ها، پس از تصويب اين قانون، 2 ماه فرصت خواهند داشت تا مشخصات خود در وزارت ارشاد ثبت كنند و چنانچه اين كار را انجام ندهند، سايت آنها مسدود خواهد شد

ظاهرا اين قانون به اين سمت مي‌رود كه تنها تعدادي از سايت‌هاي مجاز، قادر به فعاليت بوده و مابقي مسدود مي‌شوند

احتمالا تا چند وقت ديگر به جاي پيام مشترك گرامي دسترسي به اين سايت امكانپذير نمي‌باشد، پيام ديگري مانند

مشترك گرامي، سايت مورد نظر شما هنوز در وزارت ارشاد تاييد نشده است

را دريافت خواهيم كرد

پيوست: متن كامل توضيحات اين آئين نامه را به نقل از سايت وبنا بخوانيد

هيئت وزيران در جلسه مورخ 29/5/1385 بنا به پيشنهاد شماره 14808/1 مورخ 29/5/1385 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و به استناد اصل يكصد و سي و هشتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و با توجه به مصوبات جلسات (482) تا (486) و (488) شوراي عالي انقلاب فرهنگي و به منظور انتظام امور و فعاليتهاي اطلاع‌رساني و توسعه خدمات دسترسي به اينترنت در كشور و با هدف ساماندهي (ثبت، حمايت و نظارت) فعاليت پايگاههاي اطلاع‌رساني اينترنتي ايراني در كشور و با مدنظر قرار دادن

الف ـ حق دسترسي آزاد و سالم مردم به اطلاعات و دانش
ب ـ حمايت از پايگاه‌هاي اطلاع‌رساني قانوني
پ ـ رعايت حقوق اجتماعي و صيانت از ارزشهاي اسلامي، ملي، فرهنگي و اجتماعي كشور
ت ـ مسئوليت مدني و حقوقي و كيفري افراد در قبال فعاليتهاي خود حسب مورد

آيين‌نامه ساماندهي فعاليت پايگاههاي اطلاع‌رساني (سايتهاي) اينترنتي ايراين را به شرح زير تصويب نمود
آيين‌نامه ساماندهي فعاليت پايگاههاي اطلاع‌رساني (سايتهاي) اينترنتي ايراني




فصل اول: تعاريف




ماده 1ـ اصطلاحات زير در معاني مشروح مربوط به كار مي‌روند

الف ـ پايگاه اطلاع‌رساني اينترنتي (سايت و وبلاگ): كليه مراكز موجود در شبكه اينترنت كه ارائه دهنده خدماتي مانند www و FTP هستند
ب ـ پايگاه اطلاع‌رساني ثبت شده: پايگاه اطلاع‌رساني اينترنتي كه مسئول آن اطلاعات و مدارك شناسايي خود و پايگاه را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارائه و مطابق قوانين و مقرات از جمله مقررات مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي به ثبت رسيده و رسيد آن را دريافت كرده باشد و امكان برقراري ارتباط با شخص مورد نظر وجود داشته باشد
پ ـ پايگاه اطلاع‌رساني با هويت نامعلوم: پايگاه اطلاع‌رساني اينترنتي كه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ثبت نشده باشد
ت ـ موارد غيرمجاز: موارد ممنوع براي انتشار در پايگاههاي اطلاع‌رساني اينترنتي از جمله موارد موضوع ماده (6) آيين‌نامه واحدهاي ارائه كننده خدمات اطلاع‌رساني و اينترنت، رسا (ISP) مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ماده (77) اين آيين‌نامه
ث ـ فعاليت غيرمجاز: انتشار هر نوع داده در پايگاههاي اطلاع‌رساني اينترنتي كه مشمول حداقل يكي از موارد غيرمجاز ياد شده باشد
فصل دوم: ساماندهي و وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
ماده 2 ـ مقررات و ضوابط شبكه اطلاع‌رساني رايانه‌اي مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ديگر قوانين و مقررات حاكم لازم‌الرعايه مي‌باشد

ماده 3ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ضمن مديريت ساماندهي و نظارت بر پايگاههاي اطلاع‌رساني اينترنتي از فعاليت پايگاههاي اطلاع‌رساني اينترنتي ايراني ثبت شده و با فعاليت‌هاي مجاز و سالم در كشور حمايت مي‌كند

ماده 4 ـ وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به شرح زير است

الف ـ پيش‌بيني و راه‌اندازي ساختار مناسب تشكلاتي با استفاده از ظرفيتهاي موجود براي ساماندهي، هدايت و حمايت از فعاليتهاي اينترنتي مجاز و برخورد با فعاليتهاي غيرمجاز
ب ـ پيش‌بيني بودجه مناسب ساليانه به منظور سالم‌سازي و سامان‌بخشي به فعاليتهاي اينترنتي در كشور
پ – تعیین شرایط لازم برای پایگاه ، مدیران مسئول سایت ها و نیز تعیین ساز و کار مناسب به منظور ثبت رسمی پایگاه های اطلاع رسانی و لغو آن و اعلام عمومی هر مورد
ت – اتخاد راهکار های مناسب برای حمایت مادی و معنوی از عوامل تقویت کننده فعالیت های سالم و مفید اینترنتی با اولویت خبر رسانی
تبصره – سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در راستای تحقق بند های فوق موظف به همکاری لازم با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد

ماده 5- پایگاه ها و سایت های اطلاع رسانی اینترنتی ملزم به ثبت مشخصات مربوط و ثبت هویت مدیر مسئول خود بارعایت قوانین و مقررات از جمله مقررات مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشند

تبصره – پایگاه های اطلاع رسانی که فعالیت خود را قبل از ابلاغ این تصویب نامه آغاز کرده اند، حداکثر به مدت دو ماه برای ثبت فرصت دارند و پس از این مهلت و عدم ثبت مشمول بند پ ماده 1 می باشند

ماده 6- پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی موضوع بند پ ماده 1 توسط کار گروه موضوع ماده 8 مسدود می شود

فصل سوم : تخلفات و نحوه رسیدگی به آنها
ماده 7- انتشار و نگهداری هر نوع داده اعم از متن ، صدا و ، عکس ، تصویر ، کارتون ، پویا نمایی ، فیگور ، کاریکاتور ، فیلم و غیره که از جمله حاوی مضامین زیر و موارد موضوع بند های ت و ث ماده 1 این ایین نامه باشد در پایگاه اطلاع رسانی ممنوع است :

الف – مطالب الحادی و نفی یا تضعیف اصول و ارزش های اسلامی و یا توهین به اسلام و مقدسان آن و اهانت امام (ره) و یا رهبری
ب – توهین به ادیان آسمانی و کتب مقدس و انبیاء و معصومین و مقدسان
پ – تحریک و تشویق به ارتکاب اعمال علیه امنیت ، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران
ت – تحریف مطالب امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری مدظلله العالی ، تحریف انقلاب اسلامی ملت ایران و توهین به ارزش های آن
ث – هر گونه اقدام علیه قانون اساسی و یا تفرقه افکنی و خدشه در وحدت و وفاق ملی و استقلال و تمامیت ارضی و یا القاء بد بینی و نا امدی یدر مردم نسبت به مشروعیت و کار آمدی نظام
ج – توهین به اقوام و اقلیت های مذهبی
چ – افشار اسرار و اسناد طبقه بندی شده از قبیل نظامی ، امنیتی و سیاسی دولتی و خصوصی
ح – اشاعه منکرات و ترویج فحشا و مطالب مغایر با عفت و اخلاق عمومی
خ – توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی
د – اطلاعات خصوصی و شخصی افراد بدون اخذ اجاره کتبی از آنان
ذ – انجام فعالیت های اقتصادی غیر قانونی از قبیل پولشویی ، تجارت هرمی و غیره .
ر – تبلیغ یا آموزش پایگاه های اطلاع رسانی غیر مجاز
ز – آموزش و ارائه هر نوع روش مقابله با مسدود سازی پایگاه های اطلاع رسانی غیر مجاز (فیلترینگ)
ژ – نشر اکاذیب و افترا
س – برقراری هر نوع پیوند که مبلغ و مروج پایگاه های اطلاع رسانی حاوی مضامین جزء های فوق الذکر باشد.
ش – هر نوع اقدام خلاف شرع یا قانونی دیگر یا مخالف ضوابط و مقررات

ماده 8- انتشار هر نوع داده ممنوع ( موضوع بند های ت و ث ماده 1 او ماده 7 این آیین نامه و بند های آن در پایگاه های اطلاع رسانی منجر به ارسال گزارش از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کار گروه تعیین مصادیق پایگاه های غیر مجاز اینترنتی ( مرکب از وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی ، اطلاعات ، ارتباطات و فناوری اطلاعات و دادگستری ) به منظور مسدود سازی پایگاه اطلاع رسانی خواهد شد

ماده 9- رسیدگی به اداره فعالیت غیر مجاز پایگاه های اطلاع رسانی ثبت شده با توجه به نوع و آثار آن به یکی از اشکال زیر حسب مورد و یا حسب شدت و ضعف آن خواهد بو د.

الف – تذکر رسمی به مسئول پایگاه های اطلاع رسانی نسبت به حذف داده یا داده های ممنوع و جبران آن مانند اصلاح یا عذر خواهی ساز و کار لازم برای ابلاغ تذکر رسمی به این دسته پایگاه ها توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین می شود
پ - ارسال گزارش به کار گروه تعیین مصادیق پایگاه های غیر مجاز اینترنتی با تقاضای مسدود سازی پایگاه اطلاع رسانی برای مدت محدود یا تعطیل دائمی
پ – مسئولان پایگاه های اطلاع رسانی ثبت شده که به دلیل تخلف مسدود شده اند، می توانند رد خوسات تجدید نظر خود را برای بررسی در کار گروه یاد شده به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کنند

فصل چهارم – سایر مقررات
ماده 10- اتخاذ تصمیم نسبت به پایگاه های موضوع این آیین نامه مانع طرح شکایت علیه آنها در مراجع ذی صلاح و جبران خسارت و مجازات قانونی نمی باشد .
ماده 11- هر گونه تغییر ، اصلاح و یا الحاق و جایگزینی در این آیین نامه پس از طرح و تصویب در هیات وزیران مجاز خواهد بو د.

این مصوبه با شماره 109060/ت35741هـ در تاریخ 5/9/1385 توسط معاون اول رئیس جمهور ابلاغ شده است




آئين نامه سختگيرانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي محدود و مسدود سازي سايت هاي ايراني


اخبار مرتبط

بخش زبان كوردي ويكي پديا فيلتر شد
ميهن بلاگ فيلتر شد
جستجوگر "آلتاويستا" در ايران فيلتر شد
ساماندهي سايت هاي ايراني و مرگ وبلاگ هاي فارسي
سايت اينترنتي پليس بين الملل در ايران فيلتر شد
معاون وزير ارتباطات: نبايد اجازه دهيم هر كس هر چه خواست در سايتها و وبلاگ ها بنويسد آئين نامه ساماندهي سايت‌ها، نقض آشكار قانون اساسي است
معروف ترين سايت اشتراك گذاري ويدئو در جهان، در ايران فيلتر شد
معروف ترين سايت اشتراك گذاري ويدئو در جهان، در ايران فيلتر شد
سايت بزرگ دانشنامه آنلاين ويكي پديا در ايران فيلتر شد

بان گی مون: ایران از اولویت های من است

بان گی مون: «ایران از اولویت های من است

بان کی مون، دبير کل سازمان ملل متحد، در اولين روز کاری خود در اين سازمان رويدادهای جاری دنيا را چالشی پرمخاطره در برابر خود توصيف کرد و افزود که بحران دارفور اولين مسئله ای است که وی برای حل آن تلاش خواهد کرد
دبير کل سازمان ملل متحد همچنين مسئله هسته ای ايران و کره شمالی را در صدر الويت های خود قرار داد و اظهار داشت که برای حل آنها بايد سريعا اقدام شود. دبير کل سازمان ملل متحد در اولين روز از حضور رسمی خود در اين سازمان بحران و نا آرامی های جاری در دنيا را «چالشی پر مخاطره» در برابر خود توصيف کرد. بان کی مون که از اول ژانويه سال جاری ميلادی رسما جانشين کوفی عنان شده است، در اولين اظهاراتش در سازمان ملل گفت: «من در حالی ماموريتم را به عنوان دبير کل سازمان ملل متحد آغاز می کنم که مسائلی نظير بحران دارفور، مسئله هسته ای ايران و کره شمالی، تنش در لبنان و نا آرامی هايی از اين دست، برای جهان امروز ما دردسر ساز شده اند

Tuesday, January 02, 2007

هر کس 500 تومان بدهد و قانون را بخرد، مي تواند ببيند که سنگسار وجود دارد







هر کس 500 تومان بدهد و قانون را بخرد، مي تواند ببيند که سنگسار وجود دارد؛ گفت و گو با شيرين عبادي

شيرين عبادي، به گفت و گو نشست!!! خانم عبادي وقتي سخن از مباحث اجتماعي اي همچون سنگسار به ميان مي آيد، نخستين اتهام از سوي حکومتيان به گروههاي اجتماعي مطرح کننده ي اين بحث، خراب کردن وجهه ي نظام در عرصه ي بين المللي است. به نظر شما آيا چنين است؟
اصولا صحبت کردن از مشکلات به هيچ وجه خراب کردن وجهه سياسي يک کشور نيست، بلکه به نظر من سکوت خراب کردن وجهه سياسي يک کشور است. زيرا در دنيا اين طور تلقي مي شود که در يک کشور هيچ فرد آگاه و تحصيل کرده اي نيست که بخواهد راجع به موضوعي اينچنين صحبت کند
وقتي که مردم يک کشور درگير مسائل اجتماعي مي شوند و درباره اش صحبت مي کنند، اتفاقا براي وجهه ي بين المللي آن کشور بسيار بهتر است
يکي از مسائلي که باعث شد جامعه بين المللي دولت جمهوري اسلامي را به کرات مورد مواخذه قرار بدهد، آن است که ما مجازاتهايي داريم که با ضوابط حقوق بشر سازگار نيست. از جمله مجازات سنگسار
در دور دوم مذاکرات اتحاديه اروپا با دولت جمهوري اسلامي در زمينه حقوق بشر که در زمان خاتمي صورت مي گرفت و محل برگزاري اين جلسات نيز در شهر تهران بود، موضوع بحث، منع شکنجه بود و در آنجا اشاره شد به کنوانسيون منع شکنجه که يکي از ارکان حقوق بشر است. در اين کنوانسيون قيد شده مجازاتهايي که جنبه شکنجه دارد، ممنوع است و در اين ديالوگ به دولت ايران اعتراض شد که چرا مجازات سنگسار را داريد
من در جلسه نبودم و نمي دانم که نمايندگان ايران چه پاسخي به هيات اروپايي دادند، اما يک هفته بعد از اينکه مذاکرات تمام شد، آيت الله شاهرودي، رييس قوه قضاييه، بخشنامه اي صادر کرد و طبق آن به محاکم دستور داد که به جاي مجازات سنگسار از مجازاتهاي جايگزين استفاده کنند
من همان موقع چندين مصاحبه کردم و عنوان کردم که ضمن تقدير از سعه صدر آقاي شاهرودي بايد بگويم اين بخشنامه فاقد ارزش حقوقي است، زيرا رييس قوه قضاييه خود به خوبي واقف است که با بخشنامه نمي توان جلو اجراي قانون را گرفت. ايشان اگر معتقد هستند که محاکم بايد به جاي سنگسار از مجازاتهاي جايگزين استفاده کنند، خيلي بهتر است که دو سطر قانون پيشنهاد کنند و اين را به عنوان يک لايحه قانوني به مجلس شوراي اسلامي ارائه بدهند. به نظر من صحبت کردن از سنگسار نه تنها وجهه ي سياسي و بين المللي حکومت ايران را مخدوش نمي کند، بلکه ارزشش براي ايران اين است که در دنيا مي فهمند که در ايران مردمي آگاه و واقف به ضوابط حقوق بشر زندگي مي کنند
به نظر مي رسد علتهاي اجتماعي فراواني براي شکل گيري يک ناهنجاري وجود دارد. مثلا وقتي زن يا مردي که داراي همسر است، روابط جنسي خارج از چارچوب ازدواج برقرار مي کند، پشت اين ماجرا يک پيشينه اي نهفته است، که بررسي آن نشان مي دهد، آن اتفاق ـ يعني زنا ـ معلول آن علتها بوده است. در بررسي کيس هاي گوناگون مي توان رد پايي از قانون نابرابر خانواده، اختيار نداشتن دختر براي انتخاب همسر، نبودن امکان طلاق براي زن در صورت عدم تمايل به ادامه زندگي مشترک و مواردي از اين دست را به وضوح ديد. گويي جامعه با فراهم آوردن چنين پيشينه اي مقدمات انجام جرم را فراهم کرده است
اجازه بدهيد به اين سوال کلي تر پاسخ بدهم. مثلا سوال را اين طور تغيير بدهم که براي اصلاح قوانين نامناسب چه راهي را بايد پيش گرفت؟ مهمترين راه بسترسازي اجتماعي است. يعني بايد مردم در درجه اول آگاه بشوند که مشکل در کجاست. يعني قوانين در چه قسمتهايي نامناسب است و بعد نتيجه ي يک قانون غلط به مردم نشان داده شود و اين قدر روي اين مسئله کار بشود که وجدان عمومي در سطح ملي نسبت به اون قانون نامناسب حساس بشود
در اين ارتباط طبيعتا رسانه ها اعم از ديداري، شنيداري، گفتاري و اينترنتي نقش موثري دارند و نهادهاي مردمي و ان جي او ها بسيار مي توانند موثر باشند. وقتي جامعه نسبت به يک مسئله و يک قانون نامناسب حساس شد، آن وقت طبيعتا در مصوبات قانوني تاثيرگذار خواهد بود. فراموش نکنيم که به هر حال نمايندگان هر چند بايد از صافي شوراي نگهبان بگذرند، اما در نهايت احتياج به راي مردم دارند و بنابراين در اين رهگذر مي شود از وجدان عمومي کمک گرفت و به نمايندگاني راي داد که موافق وجدان عمومي جامعه باشند. اين اتفاقي بود که چندين بار در ايران امتحان شد و بويژ ه در باره حقوق کودک ما تجربه کرديم و پاسخ بسيار خوبي هم گرفتيم و توانستيم چند قانون را تغيير دهيم
آيا در حال حاضر مجازات سنگسار که برخي اصرار مي ورزند از احکام اسلامي است، در قوانين تمامي کشورهاي اسلامي وجود دارد و اجرا مي شود؟
خير! بسياري از کشورهاي اسلامي سنگسار را ممنوع کرده اند، اما در برخي از کشورها مثل ايران و عربستان سعودي هنوز سنگسار وجود دارد
در مقايسه جرمهاي گوناگون مثل قتل و زنا، آيا جرم زنا آن قدر وحشيانه ست که مجازاتش از قتل هم سنگين تر باشد؟
يکي از عجايب قوانين ما اين است که بزرگترين خطاي بشري، قتل نفس، قابل گذشت اعلام شده و اگر اولياي دم قاتل رو عفو کنند، رييس دادگاه مي تواند فورا دستور آزادي او را بدهد و اگر بيم تجري امنيت جامعه برود، نهايتا تا ده سال حبس به او بدهند که در عمل هم ديده شده که وقتي قاتلي را عفو مي کنند، بيش از يکي دو سال به او حبس نمي دهند. حال در همان قانون مي خوانيم وقتي زن يا مردي همسر دارد و مرتکب زنا مي شود، حتي اگر شوهر هم رضايت داده باشد و شاکي خصوصي هم وجود نداشته باشد، باز بايد مجازات سنگسار اجرا بشود
مقايسه اين دو جرم با هم نشان مي دهد اصولا قوانين ما در زمينه مسائل کيفري احتياج به بازنگري و اصلاح اساسي دارد
چگونه است که در جرمي مثل زنا اگر شاکي خصوصي هم نداشته باشد، باز بايد شخصي را سنگسار کرد و اما در قتل مي شود با رضايت، مجرم فورا آزاد شود. اينها نشان دهنده آن است که قوانين کيفري ما نيازمند بازنگري است
يکي از ايراداتي که به کمپين قانون بي سنگسار از سوي برخي مخاطبان سايت ميدان گرفته مي شود، اين است که شما بايد مسئله سنگسار را از نظر فقهي بررسي کنيد و ماجرا را از آن سو مورد تامل قرار دهيد. يا مثلا اگر مخالف اجراي حکم سنگسار هستيد، چه مجازاتي را به جاي آن پيشنهاد مي کنيد.
درباره سنگسار بسياري از فقها صحبت کرده اند که مي توان به آراي آنان مراجعه کرد. آنها بر اين اعتقاد هستند که احکام اسلامي دو نوع هستند. احکام تاسيسي و امضايي. و مجازات سنگسار اساسا جزو احکام امضايي است، نه تاسيسي.
يعني در 14 قرن قبل مجازات زنا در جهان يک چنين مجازاتهايي مثل سنگسار بوده و اسلام عرف آن زمان را امضا کرده و به علاوه اينکه در هيچ جاي قرآن صراحتا نيست که اگر زن يا مردي مرتکب زنا بشوند، بايد سنگسار شوند. تنها در يک آيه به سنگسار اشاره شده و آن هم زماني است که حضرت درباره زني يهودي که متهم به زنا مي شود به قضاوت مي نشيند و مي گويند که در تورات اين چنين آمده است. بنابراين اينکه بگوييم سنگسار از ضروريات اسلام است و قابل تعطيل نيست، درست نيست
استدلال ديگر هم اين است که کشورهاي ديگر اسلامي مثل مالزي، اندونزي، تونس، مراکش، الجزاير و بسياري کشورهاي ديگر سنگسار را ممنوع کرده اند. آيا فقط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ايران مسلمان هستند و اسلام بقيه کشورها درست نيست؟ اگر چنين بگوييم، مسلما بي انصافي است. در حالي که بهتر است بر اين اعتقاد باشيم که با تفسيري درست و پويا از اسلام مي توانيم مجازات سنگسار را از قوانين حذف بکنيم و اين قدر بابت وجود چنين مجازاتي هزينه سياسي ندهيم
نمايندگان حاکميت جمهوري اسلامي ايران اعم از نمايندگان مجلس و قوه قضاييه در مجامع بين المللي و داخلي همچنان تاکيد مي کنند که مجازات سنگسار در ايران اجرا نمي شود، حال آنکه اکنون وکلايي هستند که پرونده هاي چند محکوم به رجم را وکالت مي کنند. اين دوگانگي در حرف و عمل چگونه توجيح پذير است؟
اساسا من بايد بگويم که با عملکرد اجرايي زياد سر و کار نداريم، بلکه عملکرد تقنيني مورد نظر است. وقتي قانون را مي نويسند، منظور اين است که اجرا بکنند. قانون را نمي نويسند که اجرا نکنند. بنابراين نمايندگان محترم و هر کس که بگويد قانون سنگسار در ايران وجود دارد، اما اجرا نمي شود، سخني نادرست گفته است. زيرا قانون را بايد اجرا کرد و دادگاهها اجرا مي کنند و چندين مورد در سال گذشته حکم سنگسار صادر و در دو مورد اطلاع دارم که اجرا شد
به عنوان يکي از اعضاي هيات مشاوران کمپين "قانون بي سنگسار"، فکر مي کنيد براي حل شدن اين مسئله، تشکيل کميته يا کميسيون حقيقت ياب مي تواند موثر باشد؟ کميسيون تحقيق زماني کارساز است که مسئله اي پنهان باشد و کميته حقيقت ياب برود آن را روشن بکند. وجود سنگسار در قوانين ما انکارناپذير است و هر کس 500 تومان هزينه کند و قانون را بخرد، مي تواند ببيند که سنگسار در قوانين وجود دارد. صحبت ما هم سر اين است که قانون بايد عوض بشود و هيچ حقيقتي پنهان نيست که نيازي به کميته يا کميسيون حقيقت ياب داشته باشيم.
سايت ميدان زنان