Saturday, December 17, 2005

شهر دود دروغ


غباري از درد ودروغ هستي ما را در نورديده است کساني به نام دين سخن مي گويند که دغدغه ي مذهب ندارند. آقاي مصباح به تبليغ نوعي از خشونت مشغول است که پيرواني بسيار دارد در گذشته اميد وار بودم که فشار انديشه و گذشت روزگار باعث اصلاح اين موج خشن شود و گفتار مخملباف را به خاطر مي آوردم(نقل به مضمون)که هروقت سلمان هراتي به تهران مي آمد کيسه اي پر ازپرتقال هديه اش بود يک باراز دست خاليش متعجب شده و پرسيدم پس پرتقال ها کجاست. گفت:سر قبر فروغ فرخزاد همه را خيرات کردم و من نيزاعتراف کردم که اگر دوباره متولد شوم ترجيح مي دهم که خواهرم فروغ وبرادرم اخوان...و من تحت تاثير اين گونه افکار حتي وقتي دراعتراضات دانشگاه چهره اي?? را مي ديدم به خود مي گفتم که او نيز با فيلم هايش همچون مسئول سابق سينماي سوره(انقلاب) و منکر دگرانديشان ،استحاله ي مثبت خواند شد غافل از اينکه امثال حجاريان که در بنيان هاي امنيتي دخيل بوده و هستند هرگز سود خود را به نفع آزادي ومردم سالاري کنار نخواهند گذاشت و اين پرنده در قفس آزادي است که بايد براي رهايي بکوشد تا با بال هاي سنگي خود راهش را از ميان شهر دود ودروغ بگشايد