محافظه کاران و اصلاح طلبان ، يگانگي و تفرقه
ايران : محافظه کاران و اصلاح طلبان ، يگانگي و تفرقه
محافظه کاران و اصلاح طلبان ، يگانگي و تفرقه
ايراني که رئيس جمهور محمود احمدي نژاد معرف آن است
نوشته Alexandre LEROI-PONANT
لوموند ديپلماتيک ir.mondediplo.com
برگردان: منوچهر مرزبانيان
اين ماه در ايران انتخابات دوگانه شوراهاي شهر و مجلس خبرگان رهبري برگزار خواهد شد. بدينگونه مرحله تازه اي از روياروئي محافظه کاران و اصلاح طلبان در صحن نظامي سياسي سر خواهد گرفت که در برابر گشايش مردم سالارانه اي که خواسته گروه اول است مقاومت مي ورزد. بحراني که در رابطه با ايالات متحده بر سر مسائل هسته اي بالا گرفته فرصتي براي رئيس جمهور احمدي نژاد فراهم آورده است که وحدت ملي را استوار سازد
مجلس خبرگان رهبري با هشتاد وشش عضو که همگي از ميان روحانيون و براي دوره اي شش ساله برگزيده ميشوند وظيفه سنگين تعيين رهبر انقلاب را بر عهده دارد (که در اصل مي تواند وي را نيز برکنار سازد). ناگزير همين مجلس است که جانشين آيت الله خامنه اي (۶۷ ساله) را در صورت درگذشت وي برخواهد گزيد. اهميت انتخاباتي که در اين ماه برگزار خواهد شد از همين جا سرچشمه مي گيرد و باز صحنه روياروئي اصلاح طلبان، هواداران هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور پيشين و نيز محافظه کاران خواهد شد. اين محافظه کاران بار ديگر موفق شدند صلاحيت نامزدهاي مذهبي ليبرال را به بهانه ناسازگاري با اسلام رد کنند؛ علاوه بر آن محافظه کاران روي دلسردي رقيبانشان که بسيار تضعيف شده اند حساب مي کنند. همزمان، رأي گيري براي گزينش شوراهاي شهر هم انجام خواهد گرفت که يکسال و نيم پس از دستيابي دولت کنوني رئيس جمهور احمدي نژاد به قدرت، محکي براي سنجش محبوبيت وي نيز فراهم خواهد آورد
انتخابات سال ۲۰۰۴، که پيش از آن شوراي نگهبان صلاحيت بخش بزرگي از نامزدهاي اصلاح طلب را به دست آويز «عدم التزام به اسلام» رد کرده بود، اکثريت محافظه کاري را روانه مجلس کرد. يکسال بعد انتخابات رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد را که تقريبا تا آنزمان کسي در خارج از ايران وي را نمي شناخت بر مسند رياست حکومت نشاند. علي رغم تخلف هائي که نمايانگر دور اول بود اين انتخابات بيش از هرچيز نشان از روي گرداندن بخش مهم کساني از اصلاح طلبان داشت که مستضعفين (بينوايان) ناميده مي شوند
در دو دوره رياست جمهوري آقاي محمد خاتمي (۲۰۰۵- ۱۹۹۷)، وضعيت طبقات متوسط و فرادست جامعه رونق گرفت. تثبيت نرخ تبديل ارز برپايه دلار، افزايش سرسام آور بهاي املاک و مستقلات، ترميم حقوق کارمندان در جامعه اي که بخش دولتي آن دچار آماس بي توازني است سهمي در رفاه و آسايش اين لايه هاي نوين جمعيت کشور داشت. در عوض وضع تنگدستان زير ضربه خرد کننده تورمي که نرخ آن به حدود ۲۰% مي رسيد رو به خرابي گذاشت. رها شدگان به حال خويش که از سخن پردازي در باره فضائل «گفتگوي تمدن ها» گوششان پر شده بود، به چشم خود مي ديدند که هردم از قدرت خريد آنها کاسته مي شود. لاجرم انتخاب آقاي احمدي نژاد که وعده زندگي بهتري به بينوايان ميداد و مافياي ثروتمندان را نکوهش مي کرد ريشه در همپيماني عملي ميان همين ها و محافظه کاراني داشت که سوداي بازيابي اسلامي سفت و سخت را در سر مي پروراندند. آيت الله خامنه اي پشتياباني خويش را از اين گروه دريغ نداشت، زيرا رژيم سياسي که اصلاح طلبان مي ستودند به چشم وي مظنون به عرفي گري و مخالف ولايت فقيه بود (۱
اصلاح طلبان در طول هشت سال رياست جمهوري آقاي خاتمي به هيچگونه اصلاحي در دستگاه دولتي دست نيازيدند و هيچ چاره ملموسي براي نظامي که بر درآمد بادآورده نفتي و زمين بازي بنياد گرفته است ارائه ندادند. آيت الله خامنه اي که مي ديد هم در قوه اجرائي و هم در قوه مقننه به مقابله با اختيارات وي برخاسته اند، عزم خويش را استوار ساخت تا قوه قانونگذاري را پس از انتخابات مجلس سال ۲۰۰۴ باز تصاحب کند. وي از پشتيباني استواري در دستگاه قضائي برخوردار بود که محافظه کاران همواره بر آن چيره بوده اند. با انتخاب رئيس جمهور جديد در سال ۲۰۰۵ وي توانست نفوذ تعيين کننده اي بر قوه اجرائي بدست آورد و قدرت خويش را مستحکم گرداند
بستن روزنامه شرق يکي از دژهاي اصلاح طلبان در سال ۲۰۰۶ و دستگيري آقاي رامين جهانبگلو براي به زانو در آوردن روشنفکران (که سرانجام با سپردن وثيقه آزاد شد) ظرفيت اعتراضي جامعه مدني را کاهش داده است. از اين پس روشنفکران در جامعه اي که مخالفت سياسي قانوني مقبوليت خود را بسيار از دست داده است خود به سانسور خويشتن مي پردازند. افزايش قيمت نفت در سال هاي اخير بهبود وضع طبقه متوسط جديدي را ميسر ساخته که از ترس بروز بحراني عمده در جامعه که امتيازهاي اقتصادي وي را بر باد دهد، خود را از همه ماجراجوئي هاي سياسي کنار کشيده است
با تکيه زدن رئيس جمهور تازه بر اريکه قدرت، زير و رو کردن هاي عميق مقام ها در صحن دولت آغاز شد. تمام سلسله مراتب سياسي و نهادين جابجا و چندين هزار مقام را دست بدست کردند. حتي سر پرستان و رؤساي دانشگاه ها هم در امان نماندند و دانشگاهياني را که نزديک به اصلاح طلبان بودند بازنشسته کردند. رئيس جمهور احمدي نژاد که ميدانست قشر غير مکتبي دستگاه دولتي وي را قبول ندارد به فن سالاران حمله ور شد و حتي در پائيز ۲۰۰۶ سازمان برنامه و بودجه که اعتبارات مالي به وزارتخانه هاي گوناگون تخصيص مي داد را منحل کرد؛ اختيارات اين سازمان را به استانداري ها سپرده اند که وابسته به وزارت کشور يکي از دژهاي محافظه کاران است
وزارت ارشاد اسلامي که وظيفه کنترل رسانه ها و آثار فکري و فرهنگي را بر عهده دارد، در زمان رياست جمهوري خاتمي به نهادي براي ارتقاء فعاليت هاي فرهنگي تحول يافته بود. نه فقط انتشار آثاري که به بررسي جامعه و يا گشايش ميدان سياست مي پرداختند، اما همچنين آثار هنري و فرهنگي بطور اعم چندين برابر شده بود؛ مجوز هاي بسياري براي چاپ نشريات صادر کرده بودند. اما محافظه کاران دستگاه قضائي را همچون وزنه متقابلي براي سرکوبي فعاليت هاي روشنفکرانه مخالف بکار گرفتند. با انتخاب آقاي احمدي نژاد اين وزارتخانه نقش سرکوبگرانه خود را از سرگرفت
سرانجام رئيس جمهور جديد (در قالب قراردادهائي که به دلار منعقد شده است) مبالغ هنگفتي را ميان جناح هائي از سپاه پاسداران که پشتيبان وي بودند توزيع کرد (به مطلبي در اين باره در همين شماره نگاه کنيد). چندين ميليارد دلار هزينه ساختن شبکه لوله هاي انتقال گاز را به قرارگاه بازسازي خاتم الانبيا سپرده اند که سازماني وابسته به سپاه پاسداران است. سپاه پاسداران (که مي تواند کالاها را معاف از عوارض و ماليات ها وارد کند و آزادانه در بازار به فروش برساند) به غولي اقتصادي و يکي از بازيگران عمده بخش نفت تبديل شده است. اين گشاده دستي هاي دولت، که بخشي از هوادارانش را در بر مي گيرد، همراه با سياست «چاپ بدون پشتوانه اسکناس» راه را بر تورمي گشوده که با افزايش قيمت مايحتاج اوليه، قدرت خريد تهي دستان را بيشتر از پيش کاهش داده، و بخش بزرگي از تنگ دست ترين اقشار جامعه و طبقه خرده پاي شهري با منابع محدود درآمد را سرخورده کرده است. حال آنکه اينها از رياست جمهوري احمدي نژاد انتظار داشتند که وضع زندگي آنها را بهتر کند
با اينهمه خود مردم به اعتراضي روياروي برنخاسته اند. بلکه بيشتر دانشگاهيان، روشنفکران و روزنامه هائي با گرايش اصلاح طلبي مانند اعتماد ملي هستند که خويشتن را سخنگوي آنها براي سرزنش سياست اقتصادي و اجتماعي حکومت و افزايش بيکاري ساخته اند. در واقع تنگناهائي که نظام بانکداري امارات عربي متحده (عمدتا در دبي و قطر که حضور بازرگانان ايراني در آنها مهم است) و همچنين سنگاپور زير فشار واشنگتن بوجود آورده اند و نيز سرباز زدن بخش عمده اي از لايه هاي فن سالار از همکاري با دولت آقاي احمدي نژاد، از جمله بخش هائي از محافظه کاران با گرايش «ميانه رو»، حکومت فعلي را گرفتار آزمون سختي ساخته است. با اينکه اکثريت مجلس محافظه کار است با اينهمه همين مجلس ويرا ناگزير ساخت دو وزيري که متصدي وزارت تعاون و وزارت رفاه و تأمين اجتماعي بودند را عوض کند. احتمال اين هم هست که وزيران ديگر هم ناچار به استعفا شوند
بازگشت به شعارهاي کهنه
حکومت آقاي احمدي نژاد بر پايه همدستي چندين گروه سياسي و نظامي بنياد نهاده شده است. نخست جناح سفت و سخت روحانيوني است که خواستار اجراي مطلق اصل ولايت فقيه اند. در بطن اين گروه که به رهبر انقلاب وابسته اند آيت الله مصباح يزدي اهميت بسزائي دارد. پس از آن جناحي از سپاه پاسداران جاي گرفته است که آرزو دارد ايران را قدرت مسلط بر منطقه سازد. در عوض شاخه ديگر سپاه پاسداران، نماينده جناح تجدد خواه آن و دنباله رو سرتيپ محمد باقر قاليباف شهردار تهران است که نامزد اتنخابات رياست جمهوري بود
آن ۱۵% جمعيتي که همواره به محافظه کاران رأي داده اند هم به سلايق فرهنگي و مذهبي و هم به دلائل اقتصادي و اجتماعي از رئيس جمهور پيروي مي کنند. اين گروه «کجروي» اصلاح طلبان براي عرفي کردن جامعه و نفي مناسبات اجتماعي سنتي در سطح خانواده، به ويژه روابط ميان پسران و دختران و آزادي زنان را برنمي تابند. با اين حال بخش عمده اي از جوانان به سبب محافظه کاري آقاي احمدي نژاد در مسائل مذهبي و با اجرا نشدن وعده هاي وي در باره بهبود بخشيدن سريع به حال و روز تهي دستان از وي روي گردانده اند. پس از يکسال ونيمي که محافظه کاران حاکميت را بدست گرفته اند تهي دستان ديگر وعده هايش را براي بهبود وضع زندگي خود باور ندارند. با وجود اين فقدان سازمان سياسي و بسيج سست نسل جديد، مخالفت روياروي با سياست هاي وي را دشوار ساخته است
قدرت فزوني يافته محافظه کاران مخالفان آنها را بر آن داشت تا به يکديگر نزديک شوند. بدينگونه جناح آقاي هاشمي رفسنجاني که مظهر محافظه کاران ميانه رو و اصلاح طلبان معتدل و دست راستي است و نيز جريان هاي ديگر اصلاح طلب که آقاي خاتمي هنور هم نزد آنها از نفوذي اخلاقي برخوردار است و همچنين حجت الاسلام مهدي کروبي، نامزد جناحي از اصلاح طلبان در انتخابات گذشته رياست جمهوري و رهبر کنوني حزب اعتماد ملي دست به دست هم داده اند
گرچه رژيم از خصلتي دموکراتيک برخوردار نيست (احراز نامزدي در تمام انتخابات موکول به تائيد شوراي نگهبان است که صلاحيت بيشتر کساني را رد مي کند که به چشم شورا «تعهدي به اسلام» ندارند يعني هوادار گشودن فضاي سياسي اند) با اينهمه رنگي از رأي مردمي بر آن خورده است. همين امر در سال ۱۹۹۷ انتخاب نامترقب آقاي خاتمي که به خصوص در مخالفت با اراده رهبر انقلاب بود را ميسر ساخت
اما شکست سياسي و اقتصادي اصلاح طلبان به احياي شعارهاي پيشين جمهوري اسلامي مانند ضديت با غرب، جستجوي اسلامي ناب و سرسخت در جامعه اي انحاميده است که وقفه کوتاه اصلاح طلبان هنجارهاي اسلامي را نزد نسل جديد کمرنگ کرده بود؛ و دست آخر به يافتن جايگزيني براي همپيوندي با غرب از طريق نزديک شدن به محور «مسکو - پکن» راه برده است
روحانيون محافظه کار مي خواهند از عرفي کردن لجام گسيخته اي که اصلاح طلبان در زمينه فرهنگ، و همچنين در زندگي روزمره براه انداخته بودند روي برتابند. با اينهمه مي کوشند با سنجيدگي آنرا به انجام برسانند. بدينگونه با اينکه مأموران اينها آنتن هاي ماهواره اي را در مجموعه هاي بزرگ مسکوني شهري حمع مي کنند، اما مردم گيرنده هاي تازه اي را دوباره پنهاني نصب مي کنند. با استفاده از تکنولوژي چيني بطور منظم اينترنت را از صافي مي گذرانند، اما ابزارهاي فني ديگري هستند که مي گذارند کاربران اين موانع را دور بزنند. سرکوب گروه هاي فمينيستي را تشديد کرده اند، اما زنان زير بار به حاشيه رانده شدن مهم ديگري نرفته اند؛ حتي رئيس جمهور حضور زنان را در بازي هاي بزرگ فوتبال پذيرفته بود، اما رهبر زير فشار روحانيون محافظه کار به اين مجوز پايان داد. حکومت با شدت بسيار به گروه هاي مذهبي «کجرو» مانند صوفيان در قم يورش مي برد (در سال ۲۰۰۶ خانقاه مهمي که مرکز آئيني درويشان بود را ويران ساختند) اما در همان حال از سرکوب همه گيري که جامعه را [عليه آن ها] بسيح کند پرهيز مي کند
از سوي ديگر تماشائي بود که رئيس جمهور در اقدام خود براي به زانو درآوردن «مافياي اقتصادي» شکست خورد. و هنگامي که کوشيد مديريت بانک حصوصي پارسيان را عوض کند، قوه قضائي مديران پيشين را به سمت هاي خود باز گرداند و بدينسان انتصابات بانک مرکزي را لغو کرد
احساس محاصره شدن
آقاي احمدي نژاد موفق شد اصلاح طلبان و جناح «واقعيت نگر» که آقاي رفسنجاني نماينده آنست را تضعيف کند. وي که نامزد انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۵ بود و در آن ناکام ماند ميخواست رابطه با غرب را از سر گيرد، از راه مذاکره پرونده هسته اي ايران را رفع و رجوع کند، دست به مدرن ساختن اقتصاد کشور بزند و به ستيزه هاي ميان جناح هاي محافظه کار و اصلاح طلب در دستگاه دولت پايان دهد
با اينهمه حکومت تازه که سلطه رهبر در آن بلامنازع است از نفاق ها و تفرقه ها برکنار نيست و اتحاد رهبر و رئيس جمهور هر آن ممکنست گسسته شود
در عوض درباره مسئله هسته اي ميان رهبر انقلاب، رئيس جمهور، جناح درخوري از سپاه پاسداران و محافظه کاران و نيز بخشي از طبقه متوسطي که لائيک، اما در عين حال مخالف آقاي احمدي نژاد است اتفاق نظر وجود دارد. گروه اخير به نام مصالح ملي کشور تکاپوي وي را در راه رسيدن به استقلال هسته اي تائيد مي کنند. اما تهي دستان شايد بجاي سخنراني هاي پر طمطراق ترجيح دهند که وضع معيشتي آنها بهبود يابد، اما چه چاره که سازمان نايافته اند و در رسانه ها صداي شان به گوش کسي نمي رسد
قطع روابط ديپلماتيک تهران با واشنگتن بيش از ربع قرن پيش رخ داد. از اينرو پرورش نسل تازه نخبگان سياسي و نظامي ايران با گرايش محافظه کاري در ژرفا ضد آمريکائي و حتي ضد غربي است. احساسي برآنها چيرگي يافته است که غرب ميخواهد جمهوري اسلامي را براندازد. ناچار تنها طريق جان بدر بردن را مجهز کردن کشور به فنون هسته اي ميدانند. ايران رسما انکار مي کند که مي خواهد بمب اتمي به چنگ آورد، اما دستيابي به غني سازي اورانيوم را همچون حداقل ناگزيري مي انگارد که براي تضمين استقلال کشور در صورت بروز بحران با غرب بر سر تحويل سوخت و نيز حفظ کيان کشور چون قدرت منطقه اي ضروري است
[توانائي هاي] اسرائيل، پاکستان و هند که هرسه صاحب بمب اتم و به درجات مختلف هم پيمان ايالات متحده اند، و همچنين فروپاشي اتحاد شوروي و سربرداشتن کشورهاي تازه اي در آسياي مرکزي نزديک مرزهاي ايران که به واشنگتن پيوند خورده اند، و نيز حضور سربازان آمريکائي در عراق و افغانستان، احساس به محاصره افتادن را در رهبران ايران تقويت کرده است
هرچند رئيس جمهور احمدي نژاد در کشور خود ديگر آنچنان از محبوبيتي برخوردار نيست اما در کشورهاي مسلمان قدر وي را با همه شيعه بودنش مي شناسند. سرزنش هاي وي از سياست آمريکا و سيطره جوئي اسرائيل همدلاني را در «کوچه و بازار هاي کشورهاي عربي» در لبنان، در مصر، در شمال آفريقا و يا در پاکستان پيرامون وي گرد آورده است. يک سويه گري واشنگتن، تطبيق سياست هايش با خط مشي اسرائيل و سر باز زدن اين کشور از شناسائي سرشت مردمي جنبش حزب الله در لبنان و حماس در سرزمين هاي فلسطيني، بسياري از جوامع مسلمان را نگران کرده و در آنجا است که ايران رئيس جمهور احمدي نژاد، غالبا به رغم فرمانرواياني که در مسند قدرت اند، داعيه سخن گوئي اين جوامع را دارد. هدف مدافعه هاي رعد آساي وي درباره زودن اسرائيل از نقشه جهان و نفي نسل کشي يهوديان هم همين است
در همان زمان، برشمردن ايران در «محور شرارت» توسط آقاي جرج دبليو بوش فضاي مذاکره ميان دو طرف را به حداقل کاهش داده است. قدرت مداران گذشت هاي ناچيز و دير هنگام آمريکا در باره پرونده هسته اي را با بدگماني نگريسته اند. و اقدام به برانگيخن اقوام آذري، بلوچ، عرب و کرد به شورش عليه حکومت مرکزي آنها را قانع کرده است که نميتوانند به ايالات متحده اعتماد کنند (۲). به صورتي تناقض آميز واشنگتن با از ميان برداشتن دشمنان سنتي ايران يعني آقاي صدام حسين در عراق و طالبان در افغانستان، وزنه سياسي و نظامي تهران را سنگين تر کرده است
مثال کره شمالي که بواسطه دست يابي به جنگ افزارهسته اي «حريم مقدسي از اين کشور ساخته»، موفقيت حزب الله در لبنان، ناتواني آمريکا در عراق و در افغانستان به جائي رسيده که بخش گسترده اي از نخبگان سياسي محافظه کار ايران را قانع کرده است که مي توان روياروي عزم سيطره جويانه واشنگتن پايداري کرد. بهاي افزايش يافته بشکه نفت که رژيم را در برابر يک بحران اقتصادي عمده مصون ساخته به چنين آسودگي خاطري دامن زده است
امکان تفاهم با چين و روسيه که اولي تشنه نفت و دومي در جستجوي قراردادهاي هسته اي و نظامي است و از سوي ديگر خواسته هردو کشور براي قد علم کردن در برابر ايالات متحده، حتي هم پيماني هاي تازه اي را ميسر ساخته است که دور نيست حفاظي براي ايران در برابر تصميمات خشونت بار شوراي امنيت برافرازد. در چشم انداز هرج و مرج در عراق و ناتواني اسرائيل در کوبيدن مقاومت حزب الله در لبنان احتمال دست اندازي نظامي آمريکا جدي گرفته نمي شود
از منظري کلي تر، محافظه کاران تمام ظرفيت سياست خارجي را به کار گرفته اند. رفتار آمريکا براي آنها مائده اي آسماني است. هواخواهان آيت الله مصباح يزدي و به ويژه جناحي از سپاه پاسداران اعتقاد راسخ دارند که اوضاع بحراني جز تحکيم موقعيت آنها در جامعه فرجام ديگري نخواهد داشت. چنين اوضاعي به آنها اجازه خواهد داد تا با تکيه بر وحدت ملي اصلاح طلبان را از ميدان بدر کنند و به ايدئولوژي شهادت طلبي و ايثار انقلابي دوران پرشکوه انقلاب اسلامي باز گردند. از اين ديدگاه، بحران در رابطه با واشنگتن نبرد آنان در جبهه داخلي عليه هواداران گشودن فضاي سياسي و در بيرون از مرزها عليه امپرياليسم «کافر و خصم اسلام» را آسان مي سازد
طبقه متوسط نوپا رژيم حکومت کنوني را قبول ندارد اما بيشتر از آشوب و بي نظمي واهمه دارد و از شبح تجربه انقلابي نسل پيشين و هرج و مرج در عراق بيمناک است. اين طبقه داو خود را بر سر ثبات نهاده زيرا از پيامدهاي افزايش بهاي نفت سود برده است و حاضر نيست به ماجراجوئي دست بزند. از بينوايان هم بگوئيم که وضع زندگي شان بدتر شده است، [با اينهمه] سيه روزي آنان قابل قياس با فلاکت گريبانگير تهيدستان کشورهاي ديگر منطقه، مانند هند و افغانستان و حتي پاکستان نيست. درست است که شبکه هاي توزيع دولتي آنها را هر روز کمتر از روز پيش زير سايه خود ميگيرد، اما يارانه هاي دولتي براي نفت (بهاي يک ليتر بنزين شش سنت يورو است که بسيار از قيمت جاري در منطقه پائين تر است)، براي نان و براي چند مواد خوراکي مورد نياز اوليه ديگر آنها را از بي برگي مطلق برکنار مي دارد
چنين مي نمايد که در اين اوضاع و احوال چنانچه بحران عمده اي پيش نيايد رژيم در برابر تظاهرات داخلي مهم آسودگي خاطري يافته باشد. و در صورت حمله آمريکا شايد دولت بتواند از عرق ملي مردم بهره جويد و بازهم بيشتر دست و بال ميانه روهائي را ببندد که خواستار گشايش فضاي سياسي و استقرار دموکراسي در جامعه هستند
پاورقي ها
١- نظريه ولايت فقيه يا «حاکميت عالم علوم ديني» در کانون انديشه آيت آلله روح الله خميني جاي داشت. به تصريح مذهب شيعه جانشيني حضرت محمد به حق متعلق به حضرت علي داماد پيغمبر و وارثان وي است. آخرين وارث، امام محمد که در سال ۸۷۴ «غايب» شد همان مهدي موعود است که براي برقراري حاکميت عدل ظهور خواهد کرد. در انتظار اين ظهور چه کسي بايد امت مؤمنان را رهنمون باشد؟ براي آيت الله خميني اين نقش بر عهده روحانيون («شريعتمداران») و فقيه (عالم الهيات)؛ نايب امام غايب و نماينده خلافت الهي است. اين آموزه به روحانيت قدرت بيکراني بخشيده است. در گذشته و حال بسياري از آيت الله ها به اين آموزه اعتراض داشته اند
٢- مقاله سليق اس هريسون، «اعتراضات استقلال طلبانه در بلوچستان» را در شماره ماه اکتبر ۲۰۰۶ لوموند ديپلوماتيک بخوانيد
محافظه کاران و اصلاح طلبان ، يگانگي و تفرقه
ايراني که رئيس جمهور محمود احمدي نژاد معرف آن است
نوشته Alexandre LEROI-PONANT
لوموند ديپلماتيک ir.mondediplo.com
برگردان: منوچهر مرزبانيان
اين ماه در ايران انتخابات دوگانه شوراهاي شهر و مجلس خبرگان رهبري برگزار خواهد شد. بدينگونه مرحله تازه اي از روياروئي محافظه کاران و اصلاح طلبان در صحن نظامي سياسي سر خواهد گرفت که در برابر گشايش مردم سالارانه اي که خواسته گروه اول است مقاومت مي ورزد. بحراني که در رابطه با ايالات متحده بر سر مسائل هسته اي بالا گرفته فرصتي براي رئيس جمهور احمدي نژاد فراهم آورده است که وحدت ملي را استوار سازد
مجلس خبرگان رهبري با هشتاد وشش عضو که همگي از ميان روحانيون و براي دوره اي شش ساله برگزيده ميشوند وظيفه سنگين تعيين رهبر انقلاب را بر عهده دارد (که در اصل مي تواند وي را نيز برکنار سازد). ناگزير همين مجلس است که جانشين آيت الله خامنه اي (۶۷ ساله) را در صورت درگذشت وي برخواهد گزيد. اهميت انتخاباتي که در اين ماه برگزار خواهد شد از همين جا سرچشمه مي گيرد و باز صحنه روياروئي اصلاح طلبان، هواداران هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور پيشين و نيز محافظه کاران خواهد شد. اين محافظه کاران بار ديگر موفق شدند صلاحيت نامزدهاي مذهبي ليبرال را به بهانه ناسازگاري با اسلام رد کنند؛ علاوه بر آن محافظه کاران روي دلسردي رقيبانشان که بسيار تضعيف شده اند حساب مي کنند. همزمان، رأي گيري براي گزينش شوراهاي شهر هم انجام خواهد گرفت که يکسال و نيم پس از دستيابي دولت کنوني رئيس جمهور احمدي نژاد به قدرت، محکي براي سنجش محبوبيت وي نيز فراهم خواهد آورد
انتخابات سال ۲۰۰۴، که پيش از آن شوراي نگهبان صلاحيت بخش بزرگي از نامزدهاي اصلاح طلب را به دست آويز «عدم التزام به اسلام» رد کرده بود، اکثريت محافظه کاري را روانه مجلس کرد. يکسال بعد انتخابات رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد را که تقريبا تا آنزمان کسي در خارج از ايران وي را نمي شناخت بر مسند رياست حکومت نشاند. علي رغم تخلف هائي که نمايانگر دور اول بود اين انتخابات بيش از هرچيز نشان از روي گرداندن بخش مهم کساني از اصلاح طلبان داشت که مستضعفين (بينوايان) ناميده مي شوند
در دو دوره رياست جمهوري آقاي محمد خاتمي (۲۰۰۵- ۱۹۹۷)، وضعيت طبقات متوسط و فرادست جامعه رونق گرفت. تثبيت نرخ تبديل ارز برپايه دلار، افزايش سرسام آور بهاي املاک و مستقلات، ترميم حقوق کارمندان در جامعه اي که بخش دولتي آن دچار آماس بي توازني است سهمي در رفاه و آسايش اين لايه هاي نوين جمعيت کشور داشت. در عوض وضع تنگدستان زير ضربه خرد کننده تورمي که نرخ آن به حدود ۲۰% مي رسيد رو به خرابي گذاشت. رها شدگان به حال خويش که از سخن پردازي در باره فضائل «گفتگوي تمدن ها» گوششان پر شده بود، به چشم خود مي ديدند که هردم از قدرت خريد آنها کاسته مي شود. لاجرم انتخاب آقاي احمدي نژاد که وعده زندگي بهتري به بينوايان ميداد و مافياي ثروتمندان را نکوهش مي کرد ريشه در همپيماني عملي ميان همين ها و محافظه کاراني داشت که سوداي بازيابي اسلامي سفت و سخت را در سر مي پروراندند. آيت الله خامنه اي پشتياباني خويش را از اين گروه دريغ نداشت، زيرا رژيم سياسي که اصلاح طلبان مي ستودند به چشم وي مظنون به عرفي گري و مخالف ولايت فقيه بود (۱
اصلاح طلبان در طول هشت سال رياست جمهوري آقاي خاتمي به هيچگونه اصلاحي در دستگاه دولتي دست نيازيدند و هيچ چاره ملموسي براي نظامي که بر درآمد بادآورده نفتي و زمين بازي بنياد گرفته است ارائه ندادند. آيت الله خامنه اي که مي ديد هم در قوه اجرائي و هم در قوه مقننه به مقابله با اختيارات وي برخاسته اند، عزم خويش را استوار ساخت تا قوه قانونگذاري را پس از انتخابات مجلس سال ۲۰۰۴ باز تصاحب کند. وي از پشتيباني استواري در دستگاه قضائي برخوردار بود که محافظه کاران همواره بر آن چيره بوده اند. با انتخاب رئيس جمهور جديد در سال ۲۰۰۵ وي توانست نفوذ تعيين کننده اي بر قوه اجرائي بدست آورد و قدرت خويش را مستحکم گرداند
بستن روزنامه شرق يکي از دژهاي اصلاح طلبان در سال ۲۰۰۶ و دستگيري آقاي رامين جهانبگلو براي به زانو در آوردن روشنفکران (که سرانجام با سپردن وثيقه آزاد شد) ظرفيت اعتراضي جامعه مدني را کاهش داده است. از اين پس روشنفکران در جامعه اي که مخالفت سياسي قانوني مقبوليت خود را بسيار از دست داده است خود به سانسور خويشتن مي پردازند. افزايش قيمت نفت در سال هاي اخير بهبود وضع طبقه متوسط جديدي را ميسر ساخته که از ترس بروز بحراني عمده در جامعه که امتيازهاي اقتصادي وي را بر باد دهد، خود را از همه ماجراجوئي هاي سياسي کنار کشيده است
با تکيه زدن رئيس جمهور تازه بر اريکه قدرت، زير و رو کردن هاي عميق مقام ها در صحن دولت آغاز شد. تمام سلسله مراتب سياسي و نهادين جابجا و چندين هزار مقام را دست بدست کردند. حتي سر پرستان و رؤساي دانشگاه ها هم در امان نماندند و دانشگاهياني را که نزديک به اصلاح طلبان بودند بازنشسته کردند. رئيس جمهور احمدي نژاد که ميدانست قشر غير مکتبي دستگاه دولتي وي را قبول ندارد به فن سالاران حمله ور شد و حتي در پائيز ۲۰۰۶ سازمان برنامه و بودجه که اعتبارات مالي به وزارتخانه هاي گوناگون تخصيص مي داد را منحل کرد؛ اختيارات اين سازمان را به استانداري ها سپرده اند که وابسته به وزارت کشور يکي از دژهاي محافظه کاران است
وزارت ارشاد اسلامي که وظيفه کنترل رسانه ها و آثار فکري و فرهنگي را بر عهده دارد، در زمان رياست جمهوري خاتمي به نهادي براي ارتقاء فعاليت هاي فرهنگي تحول يافته بود. نه فقط انتشار آثاري که به بررسي جامعه و يا گشايش ميدان سياست مي پرداختند، اما همچنين آثار هنري و فرهنگي بطور اعم چندين برابر شده بود؛ مجوز هاي بسياري براي چاپ نشريات صادر کرده بودند. اما محافظه کاران دستگاه قضائي را همچون وزنه متقابلي براي سرکوبي فعاليت هاي روشنفکرانه مخالف بکار گرفتند. با انتخاب آقاي احمدي نژاد اين وزارتخانه نقش سرکوبگرانه خود را از سرگرفت
سرانجام رئيس جمهور جديد (در قالب قراردادهائي که به دلار منعقد شده است) مبالغ هنگفتي را ميان جناح هائي از سپاه پاسداران که پشتيبان وي بودند توزيع کرد (به مطلبي در اين باره در همين شماره نگاه کنيد). چندين ميليارد دلار هزينه ساختن شبکه لوله هاي انتقال گاز را به قرارگاه بازسازي خاتم الانبيا سپرده اند که سازماني وابسته به سپاه پاسداران است. سپاه پاسداران (که مي تواند کالاها را معاف از عوارض و ماليات ها وارد کند و آزادانه در بازار به فروش برساند) به غولي اقتصادي و يکي از بازيگران عمده بخش نفت تبديل شده است. اين گشاده دستي هاي دولت، که بخشي از هوادارانش را در بر مي گيرد، همراه با سياست «چاپ بدون پشتوانه اسکناس» راه را بر تورمي گشوده که با افزايش قيمت مايحتاج اوليه، قدرت خريد تهي دستان را بيشتر از پيش کاهش داده، و بخش بزرگي از تنگ دست ترين اقشار جامعه و طبقه خرده پاي شهري با منابع محدود درآمد را سرخورده کرده است. حال آنکه اينها از رياست جمهوري احمدي نژاد انتظار داشتند که وضع زندگي آنها را بهتر کند
با اينهمه خود مردم به اعتراضي روياروي برنخاسته اند. بلکه بيشتر دانشگاهيان، روشنفکران و روزنامه هائي با گرايش اصلاح طلبي مانند اعتماد ملي هستند که خويشتن را سخنگوي آنها براي سرزنش سياست اقتصادي و اجتماعي حکومت و افزايش بيکاري ساخته اند. در واقع تنگناهائي که نظام بانکداري امارات عربي متحده (عمدتا در دبي و قطر که حضور بازرگانان ايراني در آنها مهم است) و همچنين سنگاپور زير فشار واشنگتن بوجود آورده اند و نيز سرباز زدن بخش عمده اي از لايه هاي فن سالار از همکاري با دولت آقاي احمدي نژاد، از جمله بخش هائي از محافظه کاران با گرايش «ميانه رو»، حکومت فعلي را گرفتار آزمون سختي ساخته است. با اينکه اکثريت مجلس محافظه کار است با اينهمه همين مجلس ويرا ناگزير ساخت دو وزيري که متصدي وزارت تعاون و وزارت رفاه و تأمين اجتماعي بودند را عوض کند. احتمال اين هم هست که وزيران ديگر هم ناچار به استعفا شوند
بازگشت به شعارهاي کهنه
حکومت آقاي احمدي نژاد بر پايه همدستي چندين گروه سياسي و نظامي بنياد نهاده شده است. نخست جناح سفت و سخت روحانيوني است که خواستار اجراي مطلق اصل ولايت فقيه اند. در بطن اين گروه که به رهبر انقلاب وابسته اند آيت الله مصباح يزدي اهميت بسزائي دارد. پس از آن جناحي از سپاه پاسداران جاي گرفته است که آرزو دارد ايران را قدرت مسلط بر منطقه سازد. در عوض شاخه ديگر سپاه پاسداران، نماينده جناح تجدد خواه آن و دنباله رو سرتيپ محمد باقر قاليباف شهردار تهران است که نامزد اتنخابات رياست جمهوري بود
آن ۱۵% جمعيتي که همواره به محافظه کاران رأي داده اند هم به سلايق فرهنگي و مذهبي و هم به دلائل اقتصادي و اجتماعي از رئيس جمهور پيروي مي کنند. اين گروه «کجروي» اصلاح طلبان براي عرفي کردن جامعه و نفي مناسبات اجتماعي سنتي در سطح خانواده، به ويژه روابط ميان پسران و دختران و آزادي زنان را برنمي تابند. با اين حال بخش عمده اي از جوانان به سبب محافظه کاري آقاي احمدي نژاد در مسائل مذهبي و با اجرا نشدن وعده هاي وي در باره بهبود بخشيدن سريع به حال و روز تهي دستان از وي روي گردانده اند. پس از يکسال ونيمي که محافظه کاران حاکميت را بدست گرفته اند تهي دستان ديگر وعده هايش را براي بهبود وضع زندگي خود باور ندارند. با وجود اين فقدان سازمان سياسي و بسيج سست نسل جديد، مخالفت روياروي با سياست هاي وي را دشوار ساخته است
قدرت فزوني يافته محافظه کاران مخالفان آنها را بر آن داشت تا به يکديگر نزديک شوند. بدينگونه جناح آقاي هاشمي رفسنجاني که مظهر محافظه کاران ميانه رو و اصلاح طلبان معتدل و دست راستي است و نيز جريان هاي ديگر اصلاح طلب که آقاي خاتمي هنور هم نزد آنها از نفوذي اخلاقي برخوردار است و همچنين حجت الاسلام مهدي کروبي، نامزد جناحي از اصلاح طلبان در انتخابات گذشته رياست جمهوري و رهبر کنوني حزب اعتماد ملي دست به دست هم داده اند
گرچه رژيم از خصلتي دموکراتيک برخوردار نيست (احراز نامزدي در تمام انتخابات موکول به تائيد شوراي نگهبان است که صلاحيت بيشتر کساني را رد مي کند که به چشم شورا «تعهدي به اسلام» ندارند يعني هوادار گشودن فضاي سياسي اند) با اينهمه رنگي از رأي مردمي بر آن خورده است. همين امر در سال ۱۹۹۷ انتخاب نامترقب آقاي خاتمي که به خصوص در مخالفت با اراده رهبر انقلاب بود را ميسر ساخت
اما شکست سياسي و اقتصادي اصلاح طلبان به احياي شعارهاي پيشين جمهوري اسلامي مانند ضديت با غرب، جستجوي اسلامي ناب و سرسخت در جامعه اي انحاميده است که وقفه کوتاه اصلاح طلبان هنجارهاي اسلامي را نزد نسل جديد کمرنگ کرده بود؛ و دست آخر به يافتن جايگزيني براي همپيوندي با غرب از طريق نزديک شدن به محور «مسکو - پکن» راه برده است
روحانيون محافظه کار مي خواهند از عرفي کردن لجام گسيخته اي که اصلاح طلبان در زمينه فرهنگ، و همچنين در زندگي روزمره براه انداخته بودند روي برتابند. با اينهمه مي کوشند با سنجيدگي آنرا به انجام برسانند. بدينگونه با اينکه مأموران اينها آنتن هاي ماهواره اي را در مجموعه هاي بزرگ مسکوني شهري حمع مي کنند، اما مردم گيرنده هاي تازه اي را دوباره پنهاني نصب مي کنند. با استفاده از تکنولوژي چيني بطور منظم اينترنت را از صافي مي گذرانند، اما ابزارهاي فني ديگري هستند که مي گذارند کاربران اين موانع را دور بزنند. سرکوب گروه هاي فمينيستي را تشديد کرده اند، اما زنان زير بار به حاشيه رانده شدن مهم ديگري نرفته اند؛ حتي رئيس جمهور حضور زنان را در بازي هاي بزرگ فوتبال پذيرفته بود، اما رهبر زير فشار روحانيون محافظه کار به اين مجوز پايان داد. حکومت با شدت بسيار به گروه هاي مذهبي «کجرو» مانند صوفيان در قم يورش مي برد (در سال ۲۰۰۶ خانقاه مهمي که مرکز آئيني درويشان بود را ويران ساختند) اما در همان حال از سرکوب همه گيري که جامعه را [عليه آن ها] بسيح کند پرهيز مي کند
از سوي ديگر تماشائي بود که رئيس جمهور در اقدام خود براي به زانو درآوردن «مافياي اقتصادي» شکست خورد. و هنگامي که کوشيد مديريت بانک حصوصي پارسيان را عوض کند، قوه قضائي مديران پيشين را به سمت هاي خود باز گرداند و بدينسان انتصابات بانک مرکزي را لغو کرد
احساس محاصره شدن
آقاي احمدي نژاد موفق شد اصلاح طلبان و جناح «واقعيت نگر» که آقاي رفسنجاني نماينده آنست را تضعيف کند. وي که نامزد انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۵ بود و در آن ناکام ماند ميخواست رابطه با غرب را از سر گيرد، از راه مذاکره پرونده هسته اي ايران را رفع و رجوع کند، دست به مدرن ساختن اقتصاد کشور بزند و به ستيزه هاي ميان جناح هاي محافظه کار و اصلاح طلب در دستگاه دولت پايان دهد
با اينهمه حکومت تازه که سلطه رهبر در آن بلامنازع است از نفاق ها و تفرقه ها برکنار نيست و اتحاد رهبر و رئيس جمهور هر آن ممکنست گسسته شود
در عوض درباره مسئله هسته اي ميان رهبر انقلاب، رئيس جمهور، جناح درخوري از سپاه پاسداران و محافظه کاران و نيز بخشي از طبقه متوسطي که لائيک، اما در عين حال مخالف آقاي احمدي نژاد است اتفاق نظر وجود دارد. گروه اخير به نام مصالح ملي کشور تکاپوي وي را در راه رسيدن به استقلال هسته اي تائيد مي کنند. اما تهي دستان شايد بجاي سخنراني هاي پر طمطراق ترجيح دهند که وضع معيشتي آنها بهبود يابد، اما چه چاره که سازمان نايافته اند و در رسانه ها صداي شان به گوش کسي نمي رسد
قطع روابط ديپلماتيک تهران با واشنگتن بيش از ربع قرن پيش رخ داد. از اينرو پرورش نسل تازه نخبگان سياسي و نظامي ايران با گرايش محافظه کاري در ژرفا ضد آمريکائي و حتي ضد غربي است. احساسي برآنها چيرگي يافته است که غرب ميخواهد جمهوري اسلامي را براندازد. ناچار تنها طريق جان بدر بردن را مجهز کردن کشور به فنون هسته اي ميدانند. ايران رسما انکار مي کند که مي خواهد بمب اتمي به چنگ آورد، اما دستيابي به غني سازي اورانيوم را همچون حداقل ناگزيري مي انگارد که براي تضمين استقلال کشور در صورت بروز بحران با غرب بر سر تحويل سوخت و نيز حفظ کيان کشور چون قدرت منطقه اي ضروري است
[توانائي هاي] اسرائيل، پاکستان و هند که هرسه صاحب بمب اتم و به درجات مختلف هم پيمان ايالات متحده اند، و همچنين فروپاشي اتحاد شوروي و سربرداشتن کشورهاي تازه اي در آسياي مرکزي نزديک مرزهاي ايران که به واشنگتن پيوند خورده اند، و نيز حضور سربازان آمريکائي در عراق و افغانستان، احساس به محاصره افتادن را در رهبران ايران تقويت کرده است
هرچند رئيس جمهور احمدي نژاد در کشور خود ديگر آنچنان از محبوبيتي برخوردار نيست اما در کشورهاي مسلمان قدر وي را با همه شيعه بودنش مي شناسند. سرزنش هاي وي از سياست آمريکا و سيطره جوئي اسرائيل همدلاني را در «کوچه و بازار هاي کشورهاي عربي» در لبنان، در مصر، در شمال آفريقا و يا در پاکستان پيرامون وي گرد آورده است. يک سويه گري واشنگتن، تطبيق سياست هايش با خط مشي اسرائيل و سر باز زدن اين کشور از شناسائي سرشت مردمي جنبش حزب الله در لبنان و حماس در سرزمين هاي فلسطيني، بسياري از جوامع مسلمان را نگران کرده و در آنجا است که ايران رئيس جمهور احمدي نژاد، غالبا به رغم فرمانرواياني که در مسند قدرت اند، داعيه سخن گوئي اين جوامع را دارد. هدف مدافعه هاي رعد آساي وي درباره زودن اسرائيل از نقشه جهان و نفي نسل کشي يهوديان هم همين است
در همان زمان، برشمردن ايران در «محور شرارت» توسط آقاي جرج دبليو بوش فضاي مذاکره ميان دو طرف را به حداقل کاهش داده است. قدرت مداران گذشت هاي ناچيز و دير هنگام آمريکا در باره پرونده هسته اي را با بدگماني نگريسته اند. و اقدام به برانگيخن اقوام آذري، بلوچ، عرب و کرد به شورش عليه حکومت مرکزي آنها را قانع کرده است که نميتوانند به ايالات متحده اعتماد کنند (۲). به صورتي تناقض آميز واشنگتن با از ميان برداشتن دشمنان سنتي ايران يعني آقاي صدام حسين در عراق و طالبان در افغانستان، وزنه سياسي و نظامي تهران را سنگين تر کرده است
مثال کره شمالي که بواسطه دست يابي به جنگ افزارهسته اي «حريم مقدسي از اين کشور ساخته»، موفقيت حزب الله در لبنان، ناتواني آمريکا در عراق و در افغانستان به جائي رسيده که بخش گسترده اي از نخبگان سياسي محافظه کار ايران را قانع کرده است که مي توان روياروي عزم سيطره جويانه واشنگتن پايداري کرد. بهاي افزايش يافته بشکه نفت که رژيم را در برابر يک بحران اقتصادي عمده مصون ساخته به چنين آسودگي خاطري دامن زده است
امکان تفاهم با چين و روسيه که اولي تشنه نفت و دومي در جستجوي قراردادهاي هسته اي و نظامي است و از سوي ديگر خواسته هردو کشور براي قد علم کردن در برابر ايالات متحده، حتي هم پيماني هاي تازه اي را ميسر ساخته است که دور نيست حفاظي براي ايران در برابر تصميمات خشونت بار شوراي امنيت برافرازد. در چشم انداز هرج و مرج در عراق و ناتواني اسرائيل در کوبيدن مقاومت حزب الله در لبنان احتمال دست اندازي نظامي آمريکا جدي گرفته نمي شود
از منظري کلي تر، محافظه کاران تمام ظرفيت سياست خارجي را به کار گرفته اند. رفتار آمريکا براي آنها مائده اي آسماني است. هواخواهان آيت الله مصباح يزدي و به ويژه جناحي از سپاه پاسداران اعتقاد راسخ دارند که اوضاع بحراني جز تحکيم موقعيت آنها در جامعه فرجام ديگري نخواهد داشت. چنين اوضاعي به آنها اجازه خواهد داد تا با تکيه بر وحدت ملي اصلاح طلبان را از ميدان بدر کنند و به ايدئولوژي شهادت طلبي و ايثار انقلابي دوران پرشکوه انقلاب اسلامي باز گردند. از اين ديدگاه، بحران در رابطه با واشنگتن نبرد آنان در جبهه داخلي عليه هواداران گشودن فضاي سياسي و در بيرون از مرزها عليه امپرياليسم «کافر و خصم اسلام» را آسان مي سازد
طبقه متوسط نوپا رژيم حکومت کنوني را قبول ندارد اما بيشتر از آشوب و بي نظمي واهمه دارد و از شبح تجربه انقلابي نسل پيشين و هرج و مرج در عراق بيمناک است. اين طبقه داو خود را بر سر ثبات نهاده زيرا از پيامدهاي افزايش بهاي نفت سود برده است و حاضر نيست به ماجراجوئي دست بزند. از بينوايان هم بگوئيم که وضع زندگي شان بدتر شده است، [با اينهمه] سيه روزي آنان قابل قياس با فلاکت گريبانگير تهيدستان کشورهاي ديگر منطقه، مانند هند و افغانستان و حتي پاکستان نيست. درست است که شبکه هاي توزيع دولتي آنها را هر روز کمتر از روز پيش زير سايه خود ميگيرد، اما يارانه هاي دولتي براي نفت (بهاي يک ليتر بنزين شش سنت يورو است که بسيار از قيمت جاري در منطقه پائين تر است)، براي نان و براي چند مواد خوراکي مورد نياز اوليه ديگر آنها را از بي برگي مطلق برکنار مي دارد
چنين مي نمايد که در اين اوضاع و احوال چنانچه بحران عمده اي پيش نيايد رژيم در برابر تظاهرات داخلي مهم آسودگي خاطري يافته باشد. و در صورت حمله آمريکا شايد دولت بتواند از عرق ملي مردم بهره جويد و بازهم بيشتر دست و بال ميانه روهائي را ببندد که خواستار گشايش فضاي سياسي و استقرار دموکراسي در جامعه هستند
پاورقي ها
١- نظريه ولايت فقيه يا «حاکميت عالم علوم ديني» در کانون انديشه آيت آلله روح الله خميني جاي داشت. به تصريح مذهب شيعه جانشيني حضرت محمد به حق متعلق به حضرت علي داماد پيغمبر و وارثان وي است. آخرين وارث، امام محمد که در سال ۸۷۴ «غايب» شد همان مهدي موعود است که براي برقراري حاکميت عدل ظهور خواهد کرد. در انتظار اين ظهور چه کسي بايد امت مؤمنان را رهنمون باشد؟ براي آيت الله خميني اين نقش بر عهده روحانيون («شريعتمداران») و فقيه (عالم الهيات)؛ نايب امام غايب و نماينده خلافت الهي است. اين آموزه به روحانيت قدرت بيکراني بخشيده است. در گذشته و حال بسياري از آيت الله ها به اين آموزه اعتراض داشته اند
٢- مقاله سليق اس هريسون، «اعتراضات استقلال طلبانه در بلوچستان» را در شماره ماه اکتبر ۲۰۰۶ لوموند ديپلوماتيک بخوانيد